تاریخ تجزیه

یک صد و نود و پنجمین سالگشت تجزیه‌ بخش‌هایی‌ از قفقاز

برگرفته از تارنمای آذرپادگان

دکترهوشنگ طالع

با کشته‌ شدن‌ آقامحمدخان‌، در یازدهم‌ خردادماه‌ 1176 (31 مه‌ 1797)،آثار هرج‌ و مرج‌ در سرزمین‌ پهناور ایران‌ پیدا شد. از هر سو، مدعیان ‌پادشاهی‌، گردن‌ افراختند. اما خان‌ باباخان‌ جهان‌ بانی‌ ولی‌ عهد آقامحمدخان ‌در پرتو شجاعت‌ و کاردانی‌، توانست‌ بر همه‌ی‌ آنان‌ پیروز شود و دوباره‌ کشوررا آرام‌ کند. البته‌ در این‌ میان‌، تدبیر و سیاست‌ صدراعظم‌ ابراهیم‌ خان‌ کلانتر، هم‌ کارساز بود.

خان‌ باباخان‌ که‌ در زمان‌ کشته‌ شدن‌ آقامحمدخان‌، والی‌ ایالت‌ فارس‌ بود، به‌ تهران‌ آمد و زمام‌ امور را در دست‌ گرفت‌، وی‌ توانست‌ در عرض‌ چند ماه‌آثار شورش‌ و طغیان‌ را در سرزمینی‌ که‌ از بلندی‌های‌ قفقاز تا خلیج‌فارس‌ و ازخوارزم‌ و فرارود تا «سند» را در برمی‌گرفت‌، آرام‌ سازد.
سپس‌ او نیز به‌ شیوه‌ی‌ آقامحمدخان‌، در نوروز 1177 خورشیدی‌ (20مارس‌ 1798 میلادی‌)، به‌ نام‌ فتح‌علی‌ شاه‌ در تهران‌ تاج‌گذاری‌ کرد.
درست‌ در همین‌ اوان‌، آراکلی‌خان‌،حاکم‌ گرجستان‌ که‌ دل‌ و جان‌ به‌روس‌ها سپرده‌ بود و دم‌ از جداسری‌ می‌زد درگذشت‌ و پسرش‌ به‌ نام‌ گرگین‌خان‌، به‌ جای‌ او نشست‌. گرگین‌خان‌، برخلاف‌ پدر، خود را مانند اسلافش‌ تابع‌دولت‌ ایران‌ می‌دانست‌ و حاضر نشد که‌ از تزار روسیه‌ پیروی‌ کند.
روس‌ها که‌ از قتل‌ آقامحمدخان‌ تشجیع‌ شده‌ بودند، به‌ تفلیس‌ یورش‌ برده ‌و گرگین‌خان‌ و خانواده‌اش‌ را به‌ سن‌پترزبورگ‌ تبعید کردند. آنان‌ برای‌ فریب‌ مردم‌ گرجستان‌، ژنرال‌ تسی‌تسی‌‌یانف‌ را که‌ گرجی‌نژاد بود، به‌ فرمانداری‌ آن‌ دیار منصوب‌ کردند.1
گرگین‌خان‌ در زندان‌ روس‌ها و زیر شکنجه‌های‌ توان‌فرسا، روز 28سپتامبر 1800 (ششم‌ مهرماه‌ 1179) با امضای‌ سندی‌، از امارت‌ گرجستان‌ به‌سود تزار روسیه‌ چشم‌پوشی‌ کرد. 2بدین‌ سان‌، پل‌ اول‌ تزار روسیه‌، عنوان‌ تزارگرجستان‌ را نیز به‌ دیگر عنوان‌های‌ خود افزود.
با انتشار سند مزبور، اسکندرخان‌ برادر گرگین‌خان‌، اعلام‌ کرد که‌ سند مزبور با زور از برادرش‌ گرفته‌ شده‌ و اعتبار ندارد. از این‌ رو، وی‌ علیه‌ سلطه‌ی ‌روس‌ها به‌ پا خاست‌.
در این‌ اوان‌، پل‌ اول‌ امپراتور روس‌ درگذشت‌ و الکساندر اول‌ (1825 ـ1801 میلادی‌ / 1204 ـ 1180 خورشیدی‌) بر جای‌ وی‌ تکیه‌ زد. الکساندراول‌، سیاست‌ پرخاش‌گرانه‌تری‌ را نسبت‌ به‌ ایران‌ در پیش‌ گرفت‌. وی‌ مانندکاترین‌، به‌ طور کامل‌ از سیاست‌ گسترش‌ و توسعه‌ی‌ ارضی‌ پتر، پیروی‌ می‌کرد.
در گام‌ نخست‌، تزار آلکساندر نیروی‌ مجهزی‌ برای‌ اشغال‌ تفلیس‌ گسیل‌نمود. نیروهای‌ کمکی‌ که‌ از تهران‌ به‌ یاری‌ اسکندرخان‌ فرستاده‌ شده‌ بود، به‌موقع‌ به‌ آوردگاه‌ نرسید و درنتیجه‌، ارتش‌ کوچک‌ اسکندرخان‌ از روس‌هاشکست‌ خورد و تفلیس‌ دوباره‌ به‌ چنگ‌ سپاهیان‌ روس‌ افتاد. به‌ دنبال‌ این‌پیروزی‌، تزار روس‌ در 21 شهریور ماه‌ 1181 (12 سپتامبر 1802) طی‌فرمانی‌ گرجستان‌ را به‌ عنوان‌ بخشی‌ از خاک‌ روسیه‌ اعلام‌ کرد.
روس‌ها پس‌ از سلطه‌ی‌ کامل‌ بر گرجستان‌، چهره‌ی‌ واقعی‌ خود را نشان‌دادند. آن‌ها با شدت‌ هر چه‌ تمام‌تر دست‌ به‌ قتل‌ و غارت‌ مردم‌ و نابودی‌سازمان‌های‌ موجود گرجستان‌ زدند. روس‌ها، حتا گفتگو به‌ زبان‌ گرجی‌ را درملاء عام‌ در سرزمین‌ مزبور قدغن‌ کردند.3
الکساندر اول‌، پس‌ از درهم‌ کوبیدن‌ همه‌ی‌ هسته‌های‌ مقاومت‌ درگرجستان‌، در دسامبر 1803 (آذر 1182)، ژنرال‌ تسی‌تسی‌یانف‌ را مأموریورش‌ عمومی‌ به‌ دیگر سرزمین‌های‌ ایرانی‌نشین‌ قفقاز کرد. روس‌ها باسپاهی‌ گران‌، قلب‌، قفقاز، یعنی‌ شهر گنجه‌ را نشانه‌ گرفتند. بدین‌سان‌مرحله‌ی‌ نخست‌ جنگ‌های‌ روس‌ علیه‌ ایران‌ آغاز شد. این‌ جنگ‌ها، ده‌ سال‌به‌ درازا کشید.

روس‌ها به‌ دنبال‌ نبردهای‌ شدید، شهر گنجه‌ را تصرف‌ کردند. در این‌ نبرد، «جوادخان‌» فرماندار گنجه‌ و مردم‌ این‌ شهر، به‌ شدت‌ ایستادگی‌ کردند وقهرمانی‌ها نمودند. آنان‌، کوچه‌ به‌ کوچه‌، خانه‌ به‌ خانه‌ جنگیدند. سرانجام‌ باکشته‌ شدن‌ جوادخان‌ و مدافعان‌ شهر، روس‌ها شهر گنجه‌ را اشغال‌ کردند.4

... جوادخان‌، در اثر خیانت‌ ارامنه‌ و متفرق‌ شدن‌ نیروهای شمکور و شمس‌الدین‌ لو، به‌ قلعه‌ی‌ شهر پناه‌ برد و به‌ امید رسیدن‌قوا از آذربایجان‌ از سوی‌ عباس‌میرزا، تا آخرین‌ قطره‌ی‌ خون‌ ازقلعه‌ مدافعه‌ کرد.
... نامه‌های‌ او به‌ دربار رسید و فتح‌علی‌ شاه‌ نیروهایی‌ به‌ امدادوی‌ گسیل‌ داشت‌. ولی‌ به‌ علت‌ فصل‌ شدید سرما (دی‌ ماه‌) و دوری‌راه‌، قوای‌ اعزامی‌ نتوانستند به‌ گنجه‌ برسند، مگر سعیدبیگ‌ غلام‌چاپار که‌ خود را به‌ قلعه‌ رسانیده‌ بود.
قوای‌ مهاجم‌، راه‌ آب‌ شهر را بستند و مردم‌ و مدافعان‌ را به‌مخاطره‌ انداختند. در شب‌ سرد و تاریک‌ آخرین‌ روز رمضان‌ (22دی‌ 1182)، روس‌ها با شلیک‌ توپ‌های‌ عظیم‌ از جانب‌دروازه‌های‌ قراباغ‌ و تفلیس‌، شهر را غرباً و شرقاً مورد حمله‌ قرارداده‌ تا سپیده‌دم‌ زیر آتش‌ گرفتند. در بامداد روز عید فطر به‌ شصت‌قدمی‌ قلعه‌ رسیدند. مردم‌ شهر، نمدها و پارچه‌ها را به‌ نفت‌ آغشته‌و آتش‌ می‌زدند و بر سر روس‌ها می‌ریختند. جنگ‌ خونین‌ تا ظهرادامه‌ پیدا کرد.
بعدازظهر نیروهای‌ ژنرال‌ پورتیانکین‌ در حمایت‌ آتش‌توپخانه‌، نردبان‌ به‌ دیوارهای‌ قلعه‌ نهادند و سر برج‌ حصار راگرفتند. ولی‌ جوادخان‌ ‌ و یارانش‌ دشمنان‌ را از این‌ برج‌ها بیرون‌راندند. در حین‌ جنگ‌ دو برج‌ دیگر به‌ اشغال‌ روس‌ها درآمد و جوادخان‌،‌ هم‌ مجروح‌ شد. حسین‌قلی‌ اقا پسر جوادخان‌، به‌ امداد پدرآمد ولی‌ او فرزندش‌ را به‌ دفاع‌ از موضع‌ دیگر فرستاد و خود باشمشیر آخته‌، سر توپ‌ ایستاده‌ و تا آخرین‌ قطره‌ی‌ خون‌، دلیری‌ ومدافعه‌ کرد و سرانجام‌ مردانه‌ جان‌ سپرد و فرزندش‌ نیز شهید شد.
روس‌ها، روز دوم‌ شوال‌ 1218 (24 دی‌ 1182) قلعه‌ی‌ گنجه‌را گرفتند و دروازه‌های‌ شهر را به‌ روی‌ مردم‌ بستند و جمله‌ را قتل‌عام‌ نموده‌ و دارایی‌های‌ شهر را به‌ غارت‌ بردند و مساجد را ویران‌کردند. در فاجعه‌ی‌ گنجه‌، هفت‌ هزار نفر به‌ شهادت‌ رسیده‌ و هژده‌هزار نفر اسیر شدند که‌ اکثرشان‌ زنان‌ بودند. پانصد نفر از اهالی‌شهر که‌ بیشترشان‌ زنان‌ و مردان‌ مسن‌ و اطفال‌ خردسال‌ بودند، به‌مسجد پناه‌ بردند. به‌ دستور تسی‌تسی‌ یانف‌، همه‌ی‌ آن‌ها را درمسجد قتل‌ عام‌ کردند. به‌ فرمان‌ وی‌، مسجد جامع‌ بزرگ‌ شهر به‌کلیسا تبدیل‌ شد و نام‌ شهر نیز به‌ الیزابت‌ پل‌ تغییر کرد...

ایرانیان‌ برابر گستاخی‌ روس‌ها، به‌ شدت‌ واکنش‌ نشان‌ دادند. در بهمن‌ ماه‌1182 (ژانویه‌ 1804)، ارتش‌ عباس‌میرزا ولی‌عهد، نیروهای‌ روسیه‌ را درنزدیکی‌ «سه‌ کلیسا» (ایچمیادزین‌)، به‌ شدت‌ درهم‌ کوبید.
روس‌ها به‌ دنبال‌ این‌ شکست‌، دست‌ به‌ محاصره‌ی‌ شهر و قلعه‌ی‌ ایروان‌زدند. اما ارتش‌ ایران‌ و مردم‌ شهر با دلیری‌ بسیار به‌ مقاومت‌ برخاستند. درنتیجه‌ باوجود گلوله‌ باران‌ شدید، روس‌ها موفق‌ به‌ گشودن‌ ایروان‌ نشدند.
سرانجام‌ به‌ دنبال‌ شکست‌ و ناکامی‌ در همه‌ی‌ جبهه‌ها، ژنرال‌ تسی‌تسی‌یانف‌ در نوامبر 1804 (آبان‌ ماه‌ 1183)، دستور عقب‌نشینی‌ صادر کرد. بدین‌سان‌ روس‌ها، کمابیش‌ به‌ پشت‌ مرزهای‌ خود عقب‌ نشستند.
در زمستان‌ سال‌ 1183 خورشیدی‌ (فوریه‌ 1805 )، نیروی‌ دریایی‌ روسیه‌، مرکب‌ از دوازده‌ کشتی‌ جنگی‌ و چند ناو تدارکاتی‌ به‌ فرماندهی‌ ژنرال‌ شفت‌ ، (Scheft) در بندر انزلی‌ نیرو پیاده‌ کرد. روس‌ها تا شهر « پیر بازار» پیش‌ آمدند. اما در آن‌جا، از نیروهای‌ میرزا موسی‌ منجم‌باشی‌ حاکم‌ گیلان‌ به‌ سختی‌شکست‌ خوردند.
در این‌ فرآیند، وی‌ به‌ دنبال‌ این‌ شکست‌، قصد تسخیر بادکوبه‌ را کرد که‌ در این‌ امر نیز ناکام‌ ماند.
کمابیش‌ یک‌ سال‌ بعد (دی‌ ماه‌ 1184 ژانویه‌ 1806) روس‌ها با تجدید نیرو، به‌ شهر باد کوبه‌ هجوم‌ آوردند. اما، تسی‌ تسی‌ یانف‌ خیلی‌ زود دریافت‌که‌ با وجود برخورداری‌ از لشگر انبوه‌ و تازه‌ نفس‌، توان‌ گشودن‌ قلعه‌ و شهر بادکوبه‌ را ندارد. از این‌ رو، راه‌ تزویر و نیرنگ‌ را پیش‌ گرفت‌.
وی‌ به‌ حسین‌قلی‌خان‌ حاکم‌ بادکوبه‌، پیشنهاد صلح‌ و گفت‌وگوی‌ حضوری‌داد. تسی‌تسی‌ یانف‌ در پی‌ آن‌ بود که‌ با خدعه‌، حسین‌قلی‌‌خان‌ را به‌ قتل‌ رسانده‌ و بر بادکوبه‌ دست‌ یابد. برپایه‌ی‌ نقشه‌ی‌ مزبور، وی‌ به‌ جای‌ گفت‌وگو از شرایط ترک‌ مخاصمه‌، گردن‌کشی‌ آغاز کرد و تندگویی‌ نمود. تسی‌تسی‌یانف‌ بر آن‌ بود که‌ در اثر ایجاد درگیری‌، همراهانش‌ حسین‌قلی‌ خان‌ را به‌ قتل‌ رسانند. اما ابراهیم‌خان‌، پسرعمومی‌ حسین‌قلی‌خان‌، به‌ روس‌ها پیش‌دستی‌کرد و سوءقصدکنندگان‌ را هدف‌ قرار داد. در این‌ معرکه‌ تسی‌تسی‌ یانف‌، جان‌باخت‌.
به‌ دستور حسین‌قلی‌ خان‌، سر مردی‌ را که‌ در خونریزی‌ شهره‌ی‌ آفاق‌ بودو ده‌ها هزار ایرانی‌ را به‌ قتل‌ رسانده‌ بود، به‌ تهران‌ فرستاده‌ شد. این‌ واقعه‌ روز10 بهمن‌ ماه‌ 1184 (30 ژانویه‌ 1806) رخ‌ داد.5
بر اثر کشته‌ شدن‌ ژنرال‌ تسی‌تسی‌ یانف‌، نیروهای‌ روس‌ پای‌ به‌ فرار نهادند. مردم‌ قفقاز به‌ انتقام‌ خون‌ شهیدان‌، همه‌ جا راه‌ را بر آنان‌ بستند وتلفات‌ سنگینی‌ بر باقی‌مانده‌ی‌ نیروهای‌ تسی‌تسی‌ یانف‌ وارد کردند. به‌طوری‌ که‌ تنها اندکی‌ از آنان‌ توانستند، خود را به‌ خاک‌ روسیه‌ برسانند.

به‌ دنبال‌ کشته‌شدن‌ تسی‌تسی‌ یانف‌، فرماندهی‌ جبهه‌ی‌ قفقاز به‌ ژنرال‌1گودوویچ‌، 4گودوویچ‌ (Godovich) واگذار گردید. اما در این‌ دوره‌ هم‌، روس‌ها نتوانستند موفقیتی‌ به‌دست‌ آورند. در این‌ میان‌، آن‌ دسته‌ از مردم‌ قفقاز که‌ میهن‌ خود رادر اشغال‌ بیگانه‌ می‌دیدند، علیه‌ نیروهای‌ اشغال‌گر روس‌ قیام‌ کردند. شایان‌ توجه‌ است‌ که‌ پرنس‌ آلکساندر گرجی‌، در رأس‌ نهضت‌ مقاومت‌ مردم‌ قفقاز، علیه‌ روس‌ها قرار گرفت‌.

روس‌ها که‌ از سه‌ سال‌ لشگرکشی‌ به‌ قفقاز طرفی‌ نبسته‌ بودند، به‌ دنبال‌پیروزیهای‌ ناپلئون‌ در اوسترلیتز (Austerliz) و سپس‌ در ایلو (Eylau) که‌ درنبرد اخیر، شکست‌ سختی‌ به‌ ارتش‌ روسیه‌ وارد شده‌ بود، از درآشتی‌ درآمده‌ و درخواست‌ ترک‌ مخاصمه‌ کردند. بدین‌‌سان‌، در دسامبر1806 (دی‌ ماه‌1185)، ژنرال‌ گودوویچ‌، استپانف‌(Stepanov) را به‌ عنوان‌ نماینده‌ی‌ خود به‌تهران‌ فرستاد.
در گفت‌وگوهای‌ صلح‌، ایرانی‌ها خواستار تخلیه‌ی‌ مناطق‌ کوچکی‌ که‌هنوز در اشغال‌ روس‌ها بود و نیز پرداخت‌ غرامت‌ و تعهد عدم‌ تکرار حمله‌شدند. روس‌ها، این‌ پیشنهاد را نپذیرفتند. از این‌رو، گفت‌ و گوهای‌ صلح‌، بی‌نتیجه‌ ماند.

دولت‌ ایران‌ از آغاز نبرد با روس‌ها، به‌ دنبال‌ متحدانی‌ می‌گشت‌.پیروزی‌های‌ بزرگ‌ ناپلئون‌، ایران‌ را متوجه‌ فرانسه‌ کرد. فتح‌علی‌ شاه‌، میرزامحمدرضاخان‌ قزوینی‌، بیگلربیگی‌ قزوین‌ را با هدیه‌هایی‌ گران‌بها که‌ به‌ یک‌ کرور (نیم‌ میلیون‌) تومان‌ بالغ‌ می‌شد، روانه‌ی‌ دیدار ناپلئون‌ کرد.
به‌ دنبال‌ چند روز گفتگو، سرانجام‌ در روز سیزدهم‌ اردیبهشت‌ ماه‌ 1186(4 مه‌ 1807) پیمانی‌ میان‌ نمایندگان‌ دولت‌ ایران‌ و 1ناپلئون‌، 4ناپلئون‌ امپراتور فرانسه‌ دراردوگاه‌ فینکن‌اشتاین‌ (Finkenstein) به‌ امضاء رسید.
به‌ دنبال‌ این‌ قرارداد، ناپلئون‌ ژنرال‌ گاردان‌ را به‌ سرپرستی‌ هیأتی‌ از نظامیان‌ فرانسوی‌، به‌ ایران‌ گسیل‌ کرد. گرچه‌ گاردان‌ مأموریت‌ داشت‌ که‌ ارتش ‌ایران‌ را به‌ سبک‌ نوین‌ آموزش‌ دهد اما درحقیقت‌، موظف‌ بود که‌ بهترین‌ راه ‌حمله‌ی‌ فرانسه‌ به‌ هندوستان‌ و زمان‌ حمله‌ را تعیین‌ کند.6
دو ماه‌ بعد، یعنی‌ در روز (7 ژوئیه‌ 1807 / 15 تیرماه‌ 1186 خورشیدی‌)،ناپلئون‌ در تیلیست‌ (Tilsitt)، با روس‌ها صلح‌ کرد. در این‌ معاهده‌، مسأله‌ی ‌ایران‌ مطرح‌ نشد و حتا برخی‌ از مناطق‌ قلمرو عثمانی‌ نیز که‌ در آن‌ زمان‌ هم‌پیمان‌ فرانسویان‌ بود، به‌ روس‌ها واگذار شد. ناپلئون‌، نامردی‌ را به‌ اوج‌ رساند، به‌ طوری‌ که‌ وی‌ متعهد شد که‌ هرگاه‌ سلطان‌ عثمانی‌ با این‌ امر مخالفت‌ ورزد،کشورش‌ را میان‌ خود و روس‌ها، تقسیم‌ کند.
بدین‌سان‌، ارتش‌ تزار که‌ پس‌ از امضای‌ پیمان‌ صلح‌ با فرانسه‌، از جبهه‌ی ‌اروپا آزاد شده‌ بود، به‌ جبهه‌ی‌ قفقاز گسیل‌ شد، تا جنگ‌ علیه‌ ایران‌ را با شدت ‌بیش‌تری‌ پی‌گیرد.
دولت‌ عثمانی‌ نیز که‌ به‌ پشت‌ گرمی‌ فرانسویان‌ در دسامبر 1806 (آذرماه‌1185) به‌ دولت‌ روسیه‌ اعلام‌ جنگ‌ داده‌ بود، در وضعی‌ بدتر از ایران‌ قرارداشت‌. از این‌رو، عثمانی‌ها روبه‌ ایرانیان‌ آوردند. برپایه‌ی‌ گفتگوهای‌ به‌ عمل‌آمده‌، قرار شد که‌ دو کشور، هم‌زمان‌ ارتش‌ روسیه‌ را در قفقاز مورد آفند قراردهند.
عباس‌ میرزا و یوسف‌ پاشا، هر یک‌ در رأس‌ یک‌ نیروی‌ 20 هزار نفری‌ به‌سوی‌ دشت‌ «آرپاچای‌»، حرکت‌ کردند تا هم‌ زمان‌ به‌ نیروهای‌ روسیه‌ درگرجستان‌ حمله‌ کنند. اما، ژنرال‌ گودوویچ‌ پیش‌ دستی‌ کرد و شکست‌ سختی ‌به‌ عثمانی‌ها وارد کرد. هنگامی‌ که‌ عباس‌ میرزا به‌ محل‌ دیدار با یوسف‌ پاشارسید، خیلی‌ دیر شده‌ بود و ناچار به‌ ایراوان‌ بازگشت‌.
به‌ دنبال‌ این‌ شکست‌، حکومت‌ عثمانی‌ بدون‌ این‌ که‌ نظر متفق‌ خود یعنی‌ایران‌ را استفسار کند، در ششم‌ سپتامبر 1807 (14 شهریور 1186)، پیمان‌متارکه‌ی‌ جنگ‌ با روسیه‌ را امضاء کرد.

به‌ دنبال‌ خیانت‌ فرانسویان‌ و عثمانی‌ها و در این‌ فرآیند، بی‌نتیجه‌ ماندن‌اتحاد برابر روسیه‌، دولت‌ ایران‌ روز 28 اسفندماه‌ 1187 (19 مارس‌ 1809)،ناچار با دولت‌ انگلستان‌ پیمان‌ بست‌.
برپایه‌ی‌ این‌ پیمان‌، دولت‌ ایران‌ پذیرفت‌ که‌ به‌ سپاهیان‌ هیچ‌ کشوری‌اجازه‌ی‌ عبور از خاک‌ ایران‌ را به‌ سوی‌ هندوستان‌ ندهد. در برابر دولت‌انگلستان‌ متعهد شد که‌ اتحاد همیشگی‌ با ایران‌ داشته‌ باشد و در صورت‌حمله‌ی‌ یکی‌ از کشورهای‌ اروپایی‌ به‌ ایران‌، کمک‌های‌ لازم‌ نظامی‌ را دراختیار ایران‌ قرار دهد.
هم‌چنین‌ دولت‌ انگلستان‌،حاکمیت‌ ایران‌ را بر خلیج‌فارس‌ به‌ رسمیت‌ شناخت‌و تعهد کرد که‌ هرگاه‌ دولت‌ ایران‌ لازم‌ بداند، ناوگان‌ جنگی‌ خود را در اختیاردولت‌ ایران‌ قرار دهد و کشتی‌های‌ مزبور، تنها از نقاطی‌ که‌ ایران‌ اجازه‌ می‌دهد،حق‌ عبور داشته‌ باشند. از این‌ قرارداد، به‌ عنوان‌ قرارداد مجمل‌ نام‌ برده‌ می‌شود.
ارتش‌ روسیه‌، با وجودی‌‌که‌ در جبهه‌ی‌ لهستان‌ سخت‌ درگیر نبرد با ناپلئون ‌بود اما در جبهه‌ی‌ دانوب‌، توانست‌ شکست‌ سختی‌ به‌ عثمانی‌ وارد کند. ازاین‌رو، دولت‌ عثمانی‌ در آوریل‌ 1811 (فروردین‌ ماه‌ 1190) هیأتی‌ را به‌سرپرستی‌ عبدالوهاب‌ افندی‌ به‌ تهران‌ فرستاد تا پیرامون‌ اتحاد دو کشور علیه ‌روسیه‌ گفت‌ و گو کند.
برپایه‌ی‌ گفت‌ و گوهای‌ به‌ عمل‌ آمده‌، دو کشور موافقت‌ کردند که‌ در ژوئیه ‌همان‌ سال‌ (اوایل‌ خردادماه‌)، هم‌ زمان‌ به‌ گرجستان‌ حمله‌ کنند. اما هنوزارتش‌ عثمانی‌ از قرارگاه‌ خود حرکت‌ نکرده‌ بود که‌ برابر حمله‌ی‌ شدیدروس‌ها مجبور به‌ عقب‌نشینی‌ شد. روس‌ها از بیم‌ حملات‌ ناپلئون‌، پیشنهاد صلح‌ کردند. در این‌ فرآیند، دولت‌ عثمانی‌ بدون‌ توجه‌ به‌ پیمانی‌ که‌ با ایران‌داشت‌، روز 28 مه‌ 1812 (7 خرداد 1191)، پیمان‌ صلح‌ با روسیه‌ را در شهر بخارست‌ امضاء کرد.

هم‌زمان‌ با شکست‌ عثمانی‌ از روس‌، روز بیست‌ و سوم‌ اسفند ماه‌ 1190چهاردهم‌ مارس‌ 1812) قراردادی‌ میان‌ دولت‌ ایران‌ و بریتانیا به‌ امضا رسیدکه‌ به‌ قرارداد مفصل‌ مشهور شد. این‌ قرارداد، مکمل‌ قرارداد مجمل‌ به‌ شمارمی‌رود.
برپایه‌ی‌ این‌ قرارداد، دولت‌ انگلستان‌ متعهد شد که‌ هرگاه‌ دولت‌ ثالثی‌ به‌ایران‌ حمله‌ کند، جنگ‌افزار، مهمات‌ و کمک‌ نظامی‌ در اختیار ایران‌ قرار دهدو هم‌چنین‌ کمک‌ مالی‌ خود را در دوران‌ جنگ‌، به‌ سالی‌ دویست‌ هزار تومان‌افزایش‌ دهد.
در اجرای‌ مفاد قرارداد مزبور، دولت‌ انگلستان‌ متعهد شد که‌ مبلغ‌ششصدهزار تومان‌ بابت‌ کمک‌های‌ مالی‌ سه‌ سال‌ گذشته‌ را پرداخت‌ نموده‌ وافزودن‌ بر آن‌ 30 هزار قبضه‌ تفنگ‌ و 20 عراده‌ توپ‌ به‌ دولت‌ ایران‌ بدهد.هم‌چنین‌ دولت‌ مزبور، تعداد سی‌ افسر و مستشار نظامی‌ برای‌ تعلیم‌ ارتش‌ایران‌، گسیل‌ داشت‌. اما روز 16 ژوئیه‌ 1812 (25 تیرماه‌ 1191) دولت‌ بریتانیا با امپراتوری‌ روس‌، علیه‌ ناپلئون‌ متحد شد.

سرانجام‌ در سال‌ 1192 خورشیدی‌ (1813 میلادی‌)، ارتش‌ تزار بخش‌های‌ دیگری‌ از تالش‌ را اشغال‌ کرد.
دولت‌ ایران‌ برپایه‌ی‌ قرارداد مفصل‌ از دولت‌ انگلیس‌ تقاضای‌ کمک‌ کرد.7
اما دولت‌ بریتانیا که‌ با امپراتوری‌ روسیه‌ در برابر ناپلئون‌ متحد شده‌ بود،حاضر نشد به‌ ایران‌ علیه‌ روسیه‌ یاری‌ کند:8

دولت‌ انگلیس‌ می‌خواست‌ بین‌ ایران‌ و روسیه‌ اگر موقتاً هم‌ باشد تاتعیین‌ تکلیف‌ دولت‌ فرانسه‌، صلح‌ برقرار بماند. زیرا در غیر این‌صورت‌ روسیه‌ نمی‌توانست‌ تمام‌ توجه‌ خود را معطوف‌ اروپا کند.

«سرگوراوزلی‌»، سفیر دولت‌ بریتانیا در تهران‌، ایران‌ را برای‌ پذیرش‌ صلح‌با روسیه‌، زیر فشار قرار داد:9

حتا، دولت‌ بریتانیا برای‌ ترغیب‌ فتح‌ علی‌ شاه‌ به‌ صلح‌، وعده‌ داد که‌به‌ وساطت‌ 1سرگوراوزلی‌، 4سرگوراوزلی‌، دولت‌ روسیه‌ ایالات‌ از دست‌ رفته‌ راپس‌ خواهد داد.

فتح‌علی‌ شاه‌ پیشنهاد بریتانیا درباره‌ی‌ صلح‌ را نپذیرفت‌. وی‌ به‌ سفیر برتیانیا گفت‌ در صورتی‌ که‌ آن‌ دولت‌ می‌خواهد پس‌ از انعقاد قرارداد صلح ‌وساطت‌ کرده‌ و سرزمین‌های‌ اشغالی‌ را به‌ ایران‌ باز گرداند، چرا در موقع‌ تنظیم‌ قرارداد، مساعی‌ خود را در راستای‌ تخلیه‌ی‌ سرزمین‌های‌ قفقاز ازسوی‌ روس‌ها به‌ کار نمی‌برد. سفیر انگلیس‌ که‌ از گفتگو با دربار ایران‌ نتیجه ‌نگرفته‌ بود، به‌ افسران‌ انگلیسی‌ که‌ در خدمت‌ ارتش‌ ایران‌ بودند دستور داد که ‌از ایران‌ خارج‌ شوند.10 این‌ امر باعث‌ ضعف‌ ارتش‌ ایران‌ گردید.
سرانجام‌ به‌ دنبال‌ نزدیک‌ به‌ ده‌ سال‌ جنگ‌ که‌ در بیشتر سالیان‌ نبرد، پیروزی‌ با ایرانیان‌ بود، با اولین‌ شکست‌ مهمی‌ که‌ در جبهه‌ی‌ «اسلاندوز» برارتش‌ ولی‌ عهد عباس‌میرزا وارد آمد، دولت‌ ایران‌ که‌ برابر روسیه‌ به‌ کلی‌ تنها مانده‌ بود، زیر فشار سیاسی‌ انگلستان‌ مجبور به‌ قبول‌ عهدنامه‌ی‌ صلح‌ شد.
گفت‌وگوهای‌ صلح‌، با وساطت‌ سفیر انگلیس‌، چندماه‌ به‌ درازا کشید و سرانجام‌ در روز بیستم‌ مهرماه‌ 1192 (12 اکتبر 1813)، عهدنامه‌ی‌ ننگین‌گلستان‌ به‌ ایران‌ تحمیل‌ گردید .
به‌ موجب‌ این‌ عهدنامه‌ی‌ تحمیلی‌، سرزمین‌های‌ زیر از ایران‌ منتزع‌ شد: ایالت‌ قره‌باغ‌ (کوراباغ‌) و گنجه‌، خانات‌ شکی‌، شیروان‌، قبه‌، دربند، بادکوبه‌، تمامی‌ سرزمین‌ داغستان‌ و گرجستان‌، محال‌ شوره‌ گل‌، آچوق‌ باشی‌، گروزیه‌، منگریل‌، آبخاز و آن‌ بخش‌ از سرزمین‌ تالش‌ که‌ به‌ هنگام‌ امضای‌ عهدنامه‌ی‌ مزبور در اشغال‌ ارتش‌ روسیه‌ بود. از سوی‌ دیگر، برپایه‌ی‌ این‌ قراردادتحمیلی‌، حاکمیت‌ بلامنازع‌ دولت‌ ایران‌ بر دریای‌ مازندران‌ نیز خدشه‌دارگردید.
پس‌ از شکست‌ ناپلئون‌ از نیروهای‌ متحدین‌ و تبعید وی‌ به‌ جزیزه‌ی‌ الب ‌در ششم‌ آوریل‌ 1814 (17 فروردین‌ ماه‌ 1193) «سرگوراوزلی‌» (Sir Gore Ouseley Brownet)سفیر انگلیس‌ در ایران‌ به‌ وزارت‌ امورخارجه‌ی‌ انگلستان‌ نوشت‌:11

چون‌ با تبعید ناپلئون‌‌ به‌ جزیره‌ی‌ الب‌، سرحدات‌ هندوستان‌ تأمین‌گردیده‌ است‌ و خطری‌ متوجه‌ آن‌ جاها نیست‌، بهتر است‌ ایران‌ درهمان‌ حال‌ توحش‌ و بربریت‌ باقی‌ بماند.

پس‌ از تحمیل‌ قرارداد نگین‌ گلستان‌، «سرگوراوزلی‌»، به‌ حضور تزار روسیه‌ رسید و به‌ پاس‌ خدماتی‌ که‌ انجام‌ داده‌ بود، برترین‌ نشان‌ امپراتوری ‌روسیه‌ به‌ وی‌ داده‌ شد.
وی‌ در پاسخ‌ سخنان‌ تشکرآمیز آلکساندر اول‌ از خدماتش‌ در رابطه‌ با بستن‌ قرارداد گلستان‌ گفت‌:12

اعلی‌حضرتا، این‌ خدمت‌ مختصر من‌ بود و این‌ در اثر اطاعت‌ از اوامر دولت‌ پادشاهی‌ انگلستان‌ می‌باشد که‌ به‌ من‌ دستور داده‌ شده‌بود...

 

 

 

 

 

 


پی‌نوشت‌ها:‌

1- هم‌ تسی‌تسی‌ یانف‌ و هم‌ ژوزف‌ استالین‌، با این‌ که‌ هر دو گرجی‌ بودند، کشتار عظیمی‌در گرجستان‌ به‌ عمل‌ آوردند و میلیون‌ها تن‌ از هم‌ تباران‌ خود را به‌ قتل‌ رسانیدند.
2- بدین‌سان‌، سلسله‌ی‌ باگراتیون‌ (Begration) یا «بغراتیان‌» که‌ از دوران‌ ساسانیان‌، حکومت‌ گرجستان‌ را داشت‌ و همیشه‌ در شاهنشاهی‌ ایران‌ دارای‌ مقام‌ شایسته‌ و والایی‌ بود، منقرض‌ شد.
3- جوادخان‌ زیادلوی‌ قاجار: زیادلوها، از صوفیان‌ و صوفی‌ زادگان‌ سلسله‌ی‌ صفویان‌ بودند و نزدیک‌ به‌ سیصدسال‌ یعنی‌ از آغاز کار صفویان‌ تا استیلای‌ روسیان‌ بر گنجه‌، پدر در پدر، بیگلربیگی‌ ایالت‌ گنجه‌ بودند.
مردم‌ شهر با اتکاء به‌ نیروی‌ محلی‌، مردانه‌ از شهر دفاع‌ کردند. جوادخان‌، بارها درخواست‌تسی‌تسی‌ یانف‌ را دایر به‌ تسلیم‌ رد کرد و در آخر پیغام‌ داد:

شما باید جسد مرا در پای‌ دیوار قلعه‌ پاره‌ پاره‌ کنید تا بتوانید داخل‌قلعه‌ شوید.
(مطالعاتی‌ درباره‌ تاریخ‌، زبان‌ و فرهنگ‌ آذربایجان‌ ـ ص‌ 207)

4- مطالعاتی‌ درباره‌ تاریخ‌، زبان‌ و فرهنگ‌ آذربایجان‌ ـ ر ر‌ 208ـ207
5- حاج‌ میرزا محمد سبزواری‌، سال‌ها در نجف‌ درس‌ خوانده‌ و دارای‌ تألیفات‌ زیادی‌است‌. او معتقد بود که‌ در اسلام‌ >اجتهاد< خلاف‌ شریعت‌ است‌ و در همه‌ی‌ امور اسلام‌می‌بایست‌ به‌ اخباری‌ که‌ از پیامبران‌ و امامان‌ رسیده‌ اکتفا نمود. از این‌ رو، وی‌ به‌ میرزا محمداخباری‌، معروف‌ بود.
میرزامحمد، به‌ فتح‌علی‌ شاه‌ گفته‌ بود که‌ من‌ «چله‌» می‌نیشنم‌ و از روزی‌ که‌ به‌ چله‌ نشستم‌ تا چهل‌ روز، سر تسی‌تسی‌ یانف‌ را به‌ درگاه‌ شما می‌آورند. اگر چنان‌ شد که‌ گفتم‌، شما مطلب‌ را آشکار کنید و به‌ حمایت‌ از من‌، فرقه‌ی‌ اخباریه‌ را در ایران‌ رواج‌ دهید. فتح‌علی‌ شاه‌ پذیرفت‌ و روز «چهلم‌» به‌ «سلام‌» نشست‌ و در همان‌ مجلس‌، سر تسی‌تسی‌ یانف‌ را به‌ حضورش‌آوردند.
5- خلاصه‌ی‌ دستورات‌ ناپلئون‌ به‌ ژنرال‌ گاردان‌ بر پایه‌ی‌ اسناد وزارت‌ خارجه‌ی‌ فرانسه‌، به‌شرح‌ زیر است‌:

آقای‌ ژنرال‌ گاردان‌ باید هرچه‌ زودتر به‌ ایران‌ برسد... در خصوص ‌ایران‌، هیچ‌ نوع‌ اطلاعات‌ صحیحی‌ در دست‌ نیست‌ و شناختن‌ این ‌سرزمین‌ لازم‌ است‌. تحقیق‌ در وضع‌ جغرافیا و سواحل‌ و جمعیت‌ و وضع‌ مالی‌ و نظامی‌ از وظایف‌ اولیه‌ی‌ گاردان‌ است‌...
دولت‌ ایران‌ روس‌ را دشمن‌ حقیقی‌ خود می‌داند، چه‌ روس‌ها گرجستان‌ را تصرف‌ کرده‌ و ایالات‌ شمالی‌ ایران‌ را تهدید می‌نمایند. آقای‌ ژنرال‌ گاردان‌ باید تمام‌ این‌ خصومت‌ها و دشمنی‌ها را به‌ یاد ایرانی‌ها بیاورد و آتش‌ دشمنی‌ میان‌ آن‌ها را دامن‌ زند و مردم‌ ایران‌ را به‌ قیام‌ علیه‌ روس‌ها تحریک‌ کند.
آقای‌ ژنرال‌ گاردان‌ باید به‌ ایرانی‌ها عملیات‌ نظامی‌ بیاموزد و در این‌ کار با شاهزاده‌ [عباس‌ میرزا ] همکاری‌ و یاری‌ کند. دولت ‌ایران‌ باید به‌ سرحدات‌ روسیه‌ تعرض‌ کند و در این‌ موقع‌ که ‌روس‌ها در اروپا مشغول‌ هستند و قوای‌ قفقاز ضعیف‌ است‌، از موقعیت‌ استفاده‌ کرده‌ و ولایاتی‌ را که‌ روس‌ها گرفته‌اند پس‌بگیرند.
وضع‌ روس‌ها در گرجستان‌ مستحکم‌ نیست‌ و مردم‌ آن‌، هنوز ایام‌تسلط ایران‌ را با حسرت‌ یاد می‌کنند...
ایران‌ امروز میان‌ روسیه‌ و متصرفات‌ انگلیس‌ در فشار است‌. هرقدر دامنه‌ی‌ این‌ متصرفات‌ وسیع‌تر شده‌ و به‌ حدود ایران‌ نزدیک‌تر شود، باید دولت‌ ایران‌ بیش‌تر نگران‌ گردد و اگر امروز در فکر جلوگیری‌ نباشد و مزاحم‌ انگلیس‌ها نشود و به‌ فرانسوی‌ها برعلیه ‌انگلستان‌ کمک‌ نکند، روزی‌ می‌رسد که‌ ایران‌ نیز مثل‌ شمال‌ هندوستان‌، جزو ایالات‌ متصرفی‌ انگلیس‌ خواهد شد.
ایران‌ از دو جهت‌ مورد توجه‌ فرانسه‌ می‌باشد، یکی‌ این‌ که‌ ایران‌دشمن‌ روسیه‌ است‌ و دیگر آن‌ که‌ محل‌ عبور ارتش‌ فرانسه‌ به‌هندوستان‌ می‌باشد. برای‌ همین‌ دو مسأله‌ است‌ که‌ تعداد زیادی ‌افسر مهندس‌ و توپخانه‌، همراه‌ سرتیپ‌ گاردان‌ فرستاده‌ می‌شوند.
این‌ افسران‌ برای‌ این‌ فرستاده‌ شده‌اند که‌ نیروهای‌ ایران‌ را برابر روس‌ها قوی‌تر و مهیب‌تر کنند. اعضای‌ هیأت‌ موظف‌ هستند، موانع‌ اردوکشی‌ به‌ هندوستان‌ را تعیین‌ کرده‌ و تحقیقات‌ کافی‌ پیرامون‌ وضع‌ راه‌های‌ ایران‌ بکنند و راهی‌ را که‌ باید از آن‌ برای‌حمله‌ به‌ هندوستان‌ استفاده‌ کرد مشخص‌ نمایند.
اگر ارتش‌ فرانسه‌ بخواهد از راه‌ حلب‌ وارد ایران‌ شود، باید بارضایت‌ باب‌ عالی‌ به‌ بندر اسکندرون‌ پیاده‌ شوند و اگر راه‌ دریایی‌ جنوب‌ آفریقا را انتخاب‌ کند باید در مدخل‌ خلیج‌فارس‌ پیاده‌ شود. در هرصورت‌ راهی‌ را که‌ ارتش‌ فرانسه‌ باید پس‌ از پیاده‌ شدن‌ تا هندوستان‌ بپیماید مشخص‌ شود و مشکلات‌ آن‌ معین‌ گردد و تحقیق‌ شود که‌ آیا از این‌ راه‌ها می‌توان‌ توپخانه‌ حمل‌ کرد یا نه‌؟
اگر راه‌ دوم‌ انتخاب‌ شود، باید بنادری‌ که‌ برای‌ پیاده‌ کردن‌ قشون ‌مناسب‌ است‌ معلوم‌ گردد و در ضمن‌ مشخص‌ شود که‌ در کدام‌ بندر می‌توان‌ با پرداخت‌ پول‌، خواروبار تهیه‌ کرد.
این‌ هیأت‌ باید از بندرهای‌ ایران‌، چه‌ در خلیج‌ فارس‌ و چه‌ در دریای‌ مازندران‌ نقشه‌برداری‌ کرده‌ و اطلاعات‌ کافی‌ درباره‌ی ‌بندرها تهیه‌ کرده‌ و به‌ فرانسه‌ بفرستد ...
در پایان‌ ژنرال‌ گاردان‌ نباید فراموش‌ کند که‌ منظور اساسی‌ ماایجاد اتحاد میان‌ فرانسه‌ باب‌ عالی‌ و ایران‌ و بازکردن‌ راهی‌ به‌ هندوستان‌ و پیدا کردن‌ متحدین‌ علیه‌ روسیه‌ می‌باشد. اگر برای ‌اجرای‌ قسمت‌ اخیر امکان‌ داشت‌ که‌ به‌ حدود مغولستان‌ دست‌اندازی‌ شود، بسیار خوب‌ خواهد بود، زیرا در این‌ صورت‌ روسیه ‌مشغول‌ حفاظت‌ مرزهای‌ خود می‌گردد و ما زودتر به‌ نتیجه‌ می‌رسیم‌.
(بایگانی‌ وزارت‌ خارجه‌ فرانسه‌ ـ بخش‌ ایران‌ ـ پرونده‌ 9 ص‌ 158ـ173
برگرفته‌ از: تاریخ‌ روابط ایران‌ و روسیه‌ ... ـ ص‌ 36ـ34)

7- تاریخ‌ روابط ایران‌ و روسیه‌ ... ـ ر‌ 51
8- همان‌ ـ 51 و 52
9- همان‌ ـ 52
10- سرگرد کریستی‌ (Major Christy) که‌ رییس‌ گروه‌ افسران‌ و مستشاران‌ نظامی ‌انگلستان‌ بود، در ایران‌ باقی‌ ماند. وی‌ در نبرد اسلاندوز، کشته‌ شد.
11- تاریخ‌ روابط خارجی‌ ایران‌ ـ ر‌ 224
12- تزارها و تزارها ـ ر‌ 9
13- معاهدات‌ و قراردادهای‌ تاریخی‌ دوره‌ قاجاریه‌ ـ ر‌ 75

 

 

 

 

  

 

 

عهـد نـامـه‌ی‌ گـلسـتان‌

اعلیحضرت‌ قضا قدرت‌، خورشید رایت‌، پادشاه‌ جم‌ جاه‌ و امپراتوری ‌عالی‌ دستگاه‌ ممالک‌ بالاستقلال‌ کل‌ ممالک‌ ایمپریه‌ روسیه‌ و اعلیحضرت‌قدر قدرت‌ کیوان‌ رفعت‌ پادشاه‌ اعظم‌ سلیمان‌ جاه‌ ممالک‌ بالاستحقاق‌ ممالک‌شاهانه‌ ایران‌ به‌ ملاحظه‌ کمال‌ مهربانی‌ و اشقاق‌ علیتین‌ که‌ در ماده‌ اهالی‌ ورعایای‌ متعلقین‌ دارند رفع‌ و دفع‌ عداوت‌ و دشمنی‌ که‌ برعکس‌ رأی‌ شوکت ‌آرای‌ ایشان‌ است‌ طالب‌ و به‌ استقرار مراتب‌ مصالحه‌ میمونه‌ و دوستی ‌جواریت‌ سابقه‌ مؤکده‌ را در بین‌الطرفین‌ راغب‌ می‌باشند به‌ احسن‌الوجه‌ رأی ‌علیتین‌ قرار گرفته‌ و در انجام‌ این‌ امور نیک‌ و مصوبه‌ از طرف‌ اعلیحضرت‌ قدر قدرت‌ پادشاه‌ اعظم‌ ممالک‌ روسیه‌ به‌ عالیجاه‌ معلی‌ جایگاه‌ جنرال‌ لیوتنان‌ سهپسالار روسیه‌ و مدیر عساکر ساکنین‌ جوانب‌ قفقازیه‌ و گرجستان‌ و ناظم‌امور و مصالح‌ شهریه‌ ولایات‌ غروزیا و گرجستان‌ و قفقازیه‌ و حاجی‌ ترخان‌ وکارهای‌ تمامی‌ ثغور و سرحدات‌ این‌ حدودات‌ و سامان‌، امر فرمای‌ عساکر سفاین‌ بحر خزر صاحب‌ حمایل‌ الکساندر نویسکی‌ و حمایل‌ مرتبه‌ اولین ‌آنای‌ مرتبه‌دار رابع‌ عسکریه‌ مقتدره‌ حضرت‌ گیورکی‌ صاحب‌ نشان‌ و شمشیر طلاالمرقوم‌ به‌ جهت‌ رشادت‌ و بهادری‌ نیکولای‌ ریتشچوف‌ اختیار کلی‌ اعطا شده‌ و اعلیحضرت‌ قدر قدرت‌ والا رتبت‌ پادشاه‌ اعظم‌ مالک‌ کل‌ ممالک‌ ایران ‌هم‌ عالیجاه‌، معلی‌ جایگاه‌ ایلچی‌ بزرگ‌ دولت‌ ایران‌ که‌ مأمور دولتین‌ روس‌ و انگلیس‌ بوده‌اند عمده‌الامراء والاعیان‌ مقرب‌ درگاه‌ ذیشان‌ و محرم‌ اسرار نهان‌ و مشیر اکثر امور دولت‌ علیه‌ ایران‌ و از خانواده‌ دودمان‌ وزارت‌ و از امرای ‌واقفان‌ حضور در مرتبه‌ دوم‌ آن‌، صاحب‌ شوکت‌ عطایای‌ خاص‌ پادشاهی‌ خود از خنجر و شمشیر و کارد مرصع‌ و استعمال‌ ملبوس‌ ترمه‌ و اسب‌ مرصع‌ یراق ‌میرزا ابوالحسن‌ خان‌ را در این‌ کار مختار بالکل‌ نموده‌اند حال‌ در معسکر روسیه‌ رودخانه‌ زیوه‌ من‌ محال‌ گلستان‌ متعلقه‌ ولایت‌ قراباغ‌، ملاقات‌ و جمعیت‌ نموده‌اند، بعد از ابراز و مبادله‌ مستمسک‌ مأموریت‌ و اختیار کلی‌ خود به‌ یکدیگر و ملاحظه‌ و تحقیق‌ امور متعلق‌ به‌ مصالح‌ مبارکه‌ به‌ نام‌ نامی ‌پادشاهان‌ عظام‌ قرار و به‌ موجب‌ اختیار نامجات‌ طرفین‌ قیود و فصول‌ و شروط مرقومه‌ را الی‌الابد مقبول‌ و منصوب‌ و استمرار می‌داریم‌.

فصل‌ اول‌ ـ بعداز این‌ امور جنگ‌ و عداوت‌ و دشمنی‌ که‌ تا حال‌ در دولتین‌ روسیه‌ و ایران‌ بود به‌ موجب‌ این‌ عهدنامه‌ الی‌الابد مقطوع‌ و متروک‌ و مراتب‌مصالحه‌ اکیده‌ و دوستی‌ و وفاق‌ شدید فیمابین‌ اعلیحضرت‌ قضا قدرت‌ پادشاه‌اعظم‌ امپراطور روسیه‌ و اعلیحضرت‌ خورشید رایت‌، پادشاه‌ داراشوکت‌ممالک‌ ایران‌ و وراث‌ و ولی‌عهدان‌ عظام‌، میانه‌ دولتین‌ علیتین‌ ایشان‌ پایدار وسلوک‌ خواهد بود.

فصل‌ دوم‌ ـ چون‌ پیش‌تر به‌ موجب‌ اظهار و گفتگوی‌ طرفین‌ قبول‌ و رضا درمیان‌ دولتین‌ شده‌ است‌ که‌ مراتب‌ مصالحه‌ در بنای‌ اسطاطسکو او پرزندیم‌باشد یعنی‌ طرفین‌ در هر موضوع‌ حالی‌ که‌ الی‌ قرارداد مصالحه‌ بوده‌ است‌ ازآن‌ برقرار باقی‌ و تمامی‌ اولکای‌ ولایات‌ خوانین‌نشین‌ که‌ تا حال‌ در تحت‌تصرف‌ و ضبط هر یک‌ از دولتین‌ بوده‌، کماکان‌ در ضبط اختیار ایشان‌ بماند.لهذا در بین‌ دولتین‌ علیتین‌ روسیه‌ و ایران‌ به‌ موجب‌ خط مرقومه‌ ذیل‌ ثغور وسرحدات‌ مستقر و تعیین‌ گردیده‌ است‌ از ابتدای‌ اراضی‌ آدینه‌ بازار به‌ خطمستقیم‌ از راه‌صحرای‌ مغان‌ تا به‌ معبر یدی‌ بلوک‌ رود ارس‌ و از بالای‌ کنار رودارس‌ تا اتصال‌ و الحاق‌ رودخانه‌ کپنک‌ چای‌ به‌ پشت‌ کوه‌ مقری‌ و از آن‌ جا خطحدود سامان‌ ولایات‌ قراباغ‌ و نخجوان‌ و ایروان‌ و نیز رسدی‌ از سنور گنجه‌جمع‌ و متصل‌ گردیده‌ بعد از آن‌ حدود مزبور که‌ ولایات‌ ایروان‌ و گنجه‌ و هم‌حدود قزاق‌ و شمس‌الدین‌ لورا تا مکان‌ ایشک‌ میدان‌ مشخص‌ و منفصل‌می‌سازد و از ایشک‌ میدان‌ تا بالای‌ سر کوه‌های‌ طرف‌ راست‌ و رودخانه‌های‌ حمزه‌ چمن‌ و از سر کوه‌های‌ پنبک‌ الی‌ گوشه‌ محال‌ شوره‌گل‌ از بالای‌ کوه‌ برفدار آلداگوز گذشته‌ از سر حد محال‌ شوره‌ گل‌ و میانه‌ حدود قریه‌ سدره‌ به‌رودخانه‌ آرپه‌ چای‌ ملحق‌ و متصل‌ شده‌ معلوم‌ و مشخص‌ می‌گردد و چون‌ ولایات‌ خوانین‌نشین‌ طالش‌ در هنگام‌ عداوت‌ و دشمنی‌ دست‌ به‌ دست‌ افتاده‌به‌ جهت‌ زیاده‌ صدق‌ و راستی‌ حدود ولایات‌ طالش‌ مزبور را از جانب‌ انزلی‌ واردبیل‌ بعد از تصدیق‌ این‌ صلحنامه‌ از پادشاهان‌ عظام‌ معتمدان‌ و مهندسان‌مأموره‌ که‌ به‌ موجب‌ قبول‌ و وفاق‌ یکدیگر و معرفت‌ سرداران‌ جانبین‌ جبال‌ و رودخانه‌ها و دریاچه‌ وامکنه‌، و مزارع‌ طرفین‌ تفصیلا تحریر و تمیز و تشخیص ‌می‌سازند آن‌ را نیز معلوم‌ و تعیین‌ ساخته‌ آن‌ چه‌ در حال‌ تحریر این‌ صلحنامه‌در دست‌ و در تحت‌ تصرف‌ جانبین‌ باشد معلوم‌ نموده‌ آن‌ وقت‌ خط حدود ولایت‌ طالش‌ نیز در بنای‌ اسطاطسکو او پرزندیم‌ مستقر و معین‌ ساخته‌ هریک‌ از طرفین‌ آن‌ چه‌ در تصرف‌ دارد بر سر آن‌ باقی‌ خواهد ماند و همچنین‌ درسرحدات‌ مزبوره‌ فوق‌ اگر چیزی‌ از خط طرفین‌ بیرون‌ رفته‌ باشد معتمدان‌ ومهندسان‌ مأموره‌ طرفین‌ هر یک‌ موافق‌ اسطاطسکو او پرزندیم‌ رضا خواهندداد.
فصل‌ سوم‌ ـ اعلیحضرت‌ قدر قدرت‌، پادشاه‌ اعظم‌ کل‌ ممالک‌ ایران‌ به‌جهت‌ ثبوت‌ دوستی‌ و وفاقی‌ که‌ به‌ اعلیحضرت‌ خورشید مرتبت‌ امپراطور کل‌ممالک‌ روسیه‌ دارند به‌ این‌ صلحنامه‌ به‌ عوض‌ خود و ولی‌عهدان‌ عظام‌ تخت‌شاهانه‌ ایران‌ و ولایات‌ قراباغ‌ و گنجه‌ که‌ الان‌ موسوم‌ به‌ یلی‌ سابط پول‌ است‌ و اولکای‌ خوانین‌ نشین‌ شکی‌ و شیروان‌ و قبه‌ و دربند و بادکوبه‌ هر جا ازولایات‌ طالش‌ را با خاکی‌ که‌ الان‌ در تصرف‌ دولت‌ روسیه‌ است‌ و تمامی‌داغستان‌ و گرجستان‌ و محال‌ شوره‌گل‌ و آچوق‌باشی‌ و گروزیه‌ و منگریل‌ وآبخاز و تمامی‌ اولکا و اراضی‌ که‌ در میانه‌ قفقاز و سرحدات‌ معینه‌ الحالیه‌ بودو نیز آنچه‌ از اراضی‌ و اهالی‌ قفقاز الی‌ کنار دریای‌ خزر متصل‌ است‌مخصوص‌ و متعلق‌ به‌ ممالک‌ ایمپریه‌ روسیه‌ می‌دانند.

فصل‌ چهارم‌ ـ اعلیحضرت‌ خورشید رایت‌ امپراطور والاشوکت‌ ممالک‌روسیه‌ برای‌ اظهار دوستی‌ و اتحاد خود نسبت‌ به‌ اعلیحضرت‌ قدر قدرت‌پادشاه‌ اعظم‌ ممالک‌ ایران‌ و به‌ جهت‌ اثبات‌ این‌ معنی‌ بنابر همجواریت‌ طالب‌و راغب‌ است‌ که‌ در ممالک‌ شاهانه‌ ایران‌ رایت‌ استقلال‌ و اختیار پادشاهی‌ رادر بنای‌ اکیده‌ مشاهده‌ و ملاحظه‌ نمایند، لهذا از خود و از عوض‌ ولی‌عهدان‌ عظام‌ اقرار می‌نمایند که‌ هر یک‌ از فرزندان‌ عظام‌ ایشان‌ که‌ به‌ ولی‌عهدی ‌دولت‌ ایران‌ تعیین‌ می‌گردد هرگاه‌ محتاج‌ به‌ اعانت‌ یا امدادی‌ از دولت‌ علیه ‌روسیه‌ باشند مضایقت‌ ننمایند تا از خارج‌ کسی‌ نتواند دخل‌ و تصرف‌ درمملکت‌ ایران‌ نماید و به‌ اعانت‌ و امداد دولت‌ روس‌ دولت‌ ایران‌ مستقر ومستحکم‌ گردد و اگر در سر امور داخله‌ مملکت‌ ایران‌ فیمابین‌ شاهزادگان‌ مناقشتی‌ روی‌ نماید دولت‌ علیه‌ روس‌ را در آن‌ میانه‌کاری‌ نیست‌ تا پادشاه‌وقت‌ خواهش‌ نماید.

فصل‌ پنجم‌ ـ کشتی‌های‌ دولت‌ روسیه‌ که‌ برای‌ معاملات‌ بر روی‌ دریای‌خزر تردد می‌نمایند به‌ دستور سابق‌ ماذون‌ خواهند بود که‌ به‌ سواحل‌ و بنادرجانب‌ ایران‌ عازم‌ و نزدیک‌ شوند و زمان‌ طوفان‌ و شکست‌ کشتی‌ از طرف‌ایران‌ اعانت‌ و یاری‌ دوستانه‌ نسبت‌ به‌ آن‌ها بشود و کشتی‌های‌ جانب‌ ایران‌ هم‌ به‌ دستورالعمل‌ سابق‌ ماذون‌ خواهند بود که‌ که‌ برای‌ معامله‌ روانه‌ ساحل‌روسیه‌ شوند به‌ همین‌ نحو در هنگام‌ شکست‌ و طوفان‌ از جانب‌ روسیه‌ اعانت‌و یاری‌ دوستانه‌ درباره‌ ایشان‌ معمول‌ گردد و در خصوص‌ کشتی‌های‌ عسکریه‌جنگی‌ روسیه‌ به‌ طریقی‌ که‌ در زمان‌ دوستی‌ و یا در هر وقت‌ کشتی‌های‌ جنگی‌دولت‌ روسیه‌ با علم‌ و بیرق‌ در بحر خزر بوده‌اند حال‌ نیز محض‌ دوستی‌ اجازه‌داده‌ می‌شود که‌ به‌ دستور سابق‌ معمول‌ گردد و احدی‌ از دولت‌های‌ دیگر سوای‌ دولت‌ روس‌ کشتی‌های‌ جنگی‌ در دریای‌ خزر نداشته‌ باشند.

فصل‌ ششم‌ ـ تمام‌ اسرائی‌ که‌ در جنگ‌ها گرفته‌ شده‌اند یا این‌ که‌ از اهالی‌طرفین‌ اسیر شده‌ از کریستیان‌ و یا هر مذهب‌ دیگر باشند الی‌ وعده‌ سه‌ ماهه‌هلالی‌ بعد از تصدیق‌ و خط گذاردن‌ در این‌ عهدنامه‌ از طرفین‌ مرخص‌ و ردگردیده‌ و هر یک‌ از جانبین‌ خرج‌ و مایحتاج‌ به‌ اسرای‌ مزبور داده‌ و به‌ قراکلیسارسانند و وکلای‌ سرحدات‌ طرفین‌ به‌ موجب‌ نشر اعلامی‌ که‌ در خصوص‌فرستادن‌ آن‌ها به‌ جای‌ معین‌ به‌ یکدیگر می‌نمایند، اسرای‌ جانبین‌ را بازیافت‌خواهند کرد و اذن‌ به‌ کسانی‌ که‌ به‌ رضا و رغبت‌ خود اراده‌ آمدن‌ داشته‌ باشندو آنان‌ که‌ سبب‌ تقصیر و یا خواهش‌ خود از مملکتین‌ فرار نموده‌اند داده‌ شودکه‌ به‌ وطن‌ اصلی‌ خود مراجعت‌ نمایند و هر کس‌ از هر قومی‌ چه‌ اسیر و چه ‌فراری‌ که‌ نخواسته‌ باشد بیاید کسی‌ را با او کاری‌ نیست‌ و عفو تقصیرات‌ از طرفین‌ نسبت‌ به‌ فراریان‌ عطا خواهد شد.

فصل‌ هفتم‌ ـ علاوه‌ از اقرار و اظهار مزبوره‌ بالا رأی‌ اعلیحضرت‌ کیوان‌رفعت‌ امپراطور اعظم‌ روسیه‌ و اعلیحضرت‌ قدر قدرت‌ پادشاه‌ اعظم‌ ممالک‌ایران‌ قرار یافته‌ که‌ ایلچیان‌ معتمد طرفین‌ که‌ هنگام‌ لزوم‌ مأموردار السطنه‌جانبین‌ می‌شوند بر وفق‌ لیاقت‌ رتبه‌ و امور کلیه‌ مرجوعه‌ ایشان‌ را حاصل‌ وپرداخت‌ و سجل‌ نمایند و به‌ دستور سابق‌ وکلائی‌ که‌ از دولتین‌ به‌ خصوص ‌حمایت‌ ارباب‌ معاملات‌ در بلاد مناسبه‌ طرفین‌ تعیین‌ و تمکین‌ گردیده‌ زیاده‌ ازده‌ نفر عمله‌ نخواهد داشت‌ و ایشان‌ با اعزاز شایسته‌ مورد مراعات‌ گردیده‌ به‌احوال‌ ایشان‌ هیچ‌ گونه‌ زحمت‌ نرسیده‌ بل‌ زحمتی‌ که‌ به‌ رعایای‌ طرفین‌ عاید گردد به‌ موجب‌ عرض‌ و اظهار وکلای‌ رعایای‌ مزبور رضای‌ ستمدیدگان‌ جانبین‌ داده‌ شود.

فصل‌ هشتم‌ ـ در باب‌ آمد و شد قوافل‌ و ارباب‌ معاملات‌ در میان‌ ممالک‌دولتین‌ علیتین‌ اذن‌ داده‌ می‌شود که‌ هر کس‌ از اهالی‌، تجار به‌ خصوص‌ به‌ثبوت‌ این‌ که‌ دوست‌ رعایا و ارباب‌ معاملات‌ متعلق‌ به‌ دولت‌ علیه‌ روسیه‌ یاتجار متعلق‌ به‌ دولت‌ بهیه‌ ایران‌ می‌باشند و از دولت‌ خود یا از سر حد داران‌تذکره‌ و یا کاغذ راه‌ در دست‌ داشته‌ باشند از طریق‌ بحر و بر به‌ جانب‌ ممالک ‌این‌ دو دولت‌ بدون‌ تشویش‌ آیند و هر کس‌ هر قدر خواهد ساکن‌ و متوقف‌گشته‌ به‌ امور معامله‌ و تجارت‌ اشتغال‌ نمایند و زمان‌ مراجعه‌ آن‌ها به‌ اوطان‌خود از دولتین‌ مانع‌ ایشان‌ نشوند آنچه‌ مال‌ و تنخواه‌ از امکنه‌ ممالک‌ روسیه‌ که‌وارد به‌ ممالک‌ ایران‌ می‌شوند ماذون‌ خواهند بود که‌ اگر با تنخواه‌ و اموال‌خودشان‌ به‌ جانب‌ ممالک‌ پادشاهانه‌ دیگر هم‌چنین‌ از طرف‌ دولت‌ علیه‌روسیه‌ نیز درباره‌ اهالی‌ تجارت‌ دولت‌ ایران‌ که‌ از خاک‌ ممالک‌ روسیه‌ به‌جانب‌ سایر ممالک‌ پادشاهان‌ که‌ دوست‌ روسیه‌ باشند می‌روند معمول‌ خواهد شد وقتی‌ که‌ یکی‌ از رعایای‌ دولت‌ روسیه‌ در زمان‌ توقف‌ و تجارت‌ درمملکت‌ ایران‌ فوت‌ شد و املاک‌ و اموال‌ او در ایران‌ بماند چون‌ مایعرف‌ او ازمال‌ رعایای‌ متعلقه‌ به‌ دولت‌ است‌. لهذا می‌باید اموال‌ مفوت‌ به‌ موجب‌ قبض‌الواصل‌ شرعی‌ رد و تسلیم‌ ورثه‌ مفوت‌ گردد و دیگر اذن‌ خواهند داد که‌املاک‌ مفوت‌ را اقوام‌ او بفروشند چنانکه‌ این‌ معنی‌ در میان‌ ممالک‌ روسیه‌ ونیز در ممالک‌ پادشاهان‌ دیگر دستور و عادت‌ بوده‌ متعلق‌ به‌ هر که‌ باشدمضایقه‌ نمی‌نمایند.

فصل‌ نهم‌ ـ باج‌ و گمرکی‌ اموال‌ تجار طرف‌ دولت‌ بهیه‌ روسیه‌ که‌ به‌ بنادر وبلاد ایران‌ می‌آورند از یک‌ تومان‌ مبلغ‌ پانصد دنیار در یک‌ بلده‌ گرفته‌ از آن‌جا با اموال‌ مذکور به‌ هر ولایت‌ ایران‌ که‌ بروند چیزی‌ مطالبه‌ نگردد و هم‌چنین‌ از اموالی‌ که‌ از ممالک‌ ایران‌ بیرون‌ بیاورند آن‌ قدر زیاده‌ به‌ عنوان‌ خرج‌ و توجیه‌ واختراعات‌ چیزی‌ از تجار روسیه‌ با شر و شلتاق‌ مطالبه‌ نشود. به‌ همین‌ نحو دریک‌ بلده‌ باج‌ و گمرک‌ تجار ایران‌ که‌ به‌ بنادر بلاد ممالک‌ روسیه‌ می‌برند و یابیرون‌ بیاورند به‌ دستور گرفته‌ اختلافی‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ نداشته‌ باشد.

فصل‌ دهم‌ ـ بعد از نقل‌ اموال‌ تجار به‌ بنادر کنار دریا و یا آوردن‌ از راه‌خشکی‌ به‌ بلاد سرحدات‌ طرفین‌ اذن‌ و اختیار به‌ تجار و ارباب‌ معاملات ‌طرفین‌ داده‌ شده‌ که‌ اموال‌ و تنخواه‌ خودشان‌ را فروخته‌ و اموال‌ دیگر خریده ‌و یا معاوضه‌ کرده‌ دیگر از اعضای‌ گمرک‌ از مستأجرین‌ طرفین‌ اذن‌ و دستوری ‌نخواسته‌ باشند زیرا که‌ بر ذمه‌ اعضای‌ گمرک‌ و مستأجرین‌ لازم‌ است‌ که ‌ملاحظه‌ نمایند که‌ تا معطلی‌ و تأخیر در کار تجارت‌ ارباب‌ معاملات‌ وقوع ‌نیابد باج‌ خزانه‌ را از بایع‌ یا از مبیع‌ یا از مشتری‌ هر نوع‌ با هم‌ سازش‌ می‌نمایند حاصل‌ و بازیافت‌ دارند.

فصل‌ یازدهم‌ ـ بعد از تصدیق‌ و خط گذاردن‌ در این‌ شرط نامچه‌ بوکلای‌ مختار دولتین‌ علیتین‌ بلا تأخیر به‌ اطراف‌ جانبین‌ اعلام‌ و اخبار و امر اکید به‌ خصوص‌ بالمره‌ ترک‌ قطع‌ امور عداوت‌ و دشمنی‌ به‌ هر جا ارسال‌ خواهد کرد این‌ شروط نامه‌ الحاله‌ که‌ به‌ خصوص‌ استدامت‌ مصالحه‌ دائمی‌ طرفین‌ مستقر و دو قطعه‌ مشروحه‌ باترجمان‌ خط فارسی‌مرقوم‌ و محرر و از وکلای‌ مختار مأمورین‌ دولتین‌ مزبوره‌ تصدیق‌ و با خط و مهر مختوم‌ گردید و مبادله‌ با یکدیگر شده‌ است‌ می‌بایست‌ از طرف‌ اعلیحضرت‌ خورشید رتبت‌ پادشاه‌ اعظم‌ امپراطور اکرم‌ مالک‌ کل‌ ممالک‌ روسیه‌ و از جانب‌ اعلیحضرت‌ قدر قدرت‌ پادشاه‌ و الاجاه‌ ممالک ‌ایران‌ به‌ امضای‌ خط شریف‌ ایشان‌ تصدیق‌ گردد و چون‌ این‌ صلحنامه‌ مشروحه‌ مصدوقه‌ می‌باید از هر دو دولت‌ پایدار بوکلای‌ مختار برسد لهذا ازدولتین‌ در مدت‌ سه‌ ماه‌ هلالی‌ وصول‌ گردد. تحریرا فی‌ معسکر روسیه ‌رودخانه‌ زیوه‌ من‌ محال‌ گلستان‌ متعلقه‌ به‌ ولایت‌ قره‌باغ‌ به‌ تاریخ‌ بیست‌ و نهم ‌ماه‌ شوال‌ 1228 هجریه‌ و تاریخ‌ دوازدهم‌ ماه‌ اوکد مبر سنه‌ 1813 2[ آبان‌1192 خورشیدی‌ برابر با 24 اکتبر 1813 میلادی‌].

 

 

(برای‌ آگاهی‌ از پهنه‌ی‌ سرزمین‌های‌ جدا شد. از ایران‌ در اثر تجزیه‌ی‌ قفقاز، رجوع‌ فرمایید به‌پیوست‌ شماره‌ بیست‌ و هشت‌).
برگرفته‌ از: تزارها و تزارها

 جوادخان گنجه اي

جوادخان گنجه ای

نقشه‌ی تجزیه‌ی قفقاز از ایران، در دو دوره جنگ های روسیه علیه ایران 

 نقشه‌ی تجزیه‌ی قفقاز از ایران، در دو دوره جنگ های روسیه علیه ایران

 

آقا محمدخان قاجار در كنار قلعه‌ي تفليس

 آقا محمدخان قاجار در کنار قلعه‌ی تفلیس