تاریخ تجزیه

چکیدۀ تاریخ تجزیه ایران‌ - بخش پایانی، پیوست‌ها - دکتر هوشنگ طالع

برگرفته از تارنمای كاربرد

در این‌ یکصد و پنجاه‌سال‌، روس‌ و انگلیس‌ به‌ قدری‌ به‌ایران‌ صدمه‌ رسانیده‌اند که‌ قلم‌ ازشرح‌ آن‌ عاجز است‌.
هرگاه‌ منصفانه‌ در تاریخ‌یکصد و پنجاه‌ سالۀ‌ ایران‌ نظرشود، صدمات‌ و تعدیات‌انگلیس‌ها به‌ مراتب‌ به‌ ظلم‌ و ستم‌روس‌ها، می‌چربد.
در اغلب‌ این‌ تهدیدات‌ وتجاوزات‌ روس‌ها بر ایران‌،محرک‌ اصلی‌ همان‌ دولت‌ ...انگلستان‌ است‌.
شادروان‌ محمود محمود ـ تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌ در قرن‌ نوزدهم‌ ـچاپ‌ اول‌ ـ آبان‌ ماه‌ 1338 خورشیدی‌

 


نام‌کتاب‌: چکیده‌ی ‌تاریخ ‌تجزیه ایران‌
مؤلف‌: دکتر هوشنگ‌ طالع‌
ناشر:سمرقند
(بخش چهارم وپایانی کتاب)
          پیوست‌ها

پیوست‌ شماره‌ یک‌

فرمان‌ فتح‌ علی‌ شاه‌ به‌ جمیع‌ اهالی‌ تفلیس‌
[در باب‌ محاصره‌ ایروان‌ و جنگ‌ با روسیه‌]

جمادی‌ الاول‌ سنه‌ 1211 (آبان‌ 1175 خورشیدی‌/ 1796 میلادی‌) (1)


از اوانی‌ که‌ ساحت‌ ایروان‌ مخیم‌ خیام‌ غازیان‌ نصرت‌ نشان‌ و مضرب‌ سرادقات‌ عز و شان‌ گردید، الی‌ حال‌فیمابین‌ طایفه‌ روسیه‌ و سپاه‌ ظفر شعار سه‌ چهار دفعه‌ نایره‌ قتال‌ اشتعال‌ و در هر دفعه‌ از تفضلاب‌ شامله‌ قادرمتعال‌ و نیروی‌ اقبال‌ بی‌زوال‌ فوجی‌ کثیر از آن‌ گروه‌ غدار معروض‌ تیغ‌ آتشبار و جمی‌ غفیر اسیر سر پنجه‌غازیان‌ نصرت‌ شعار و مقید به‌ قید آثار گردیده‌اند و در مرتبه‌ دو هزارر نفر از آن‌ فرقه‌ بدسر عرضه‌ حسام‌ واجسام‌ آن‌ها طعمه‌ هوام‌ شده‌ و بقیه‌السییف‌ آن‌ فرقه‌ طاغیه‌ را در باغی‌ از باغات‌ ایروان‌ محصور و سپاه‌ منصوراطراف‌ و اکناف‌ آن‌ها را محاصره‌ نموده‌، همه‌ روزه‌ ده‌ نفر بیست‌ نفر از آن‌ طایفه‌ ضاله‌ را روانه‌ عدم‌ و دستگیرعساکر ظفر توأم‌ می‌شوند و انشاء الله‌ تعالی‌ درین‌ چند روزه‌ تمامی‌ آن‌ها را معروض‌ شمشیر آتشبار و گرد وجودآن‌ فرقه‌ را به‌ آب‌ تیغ‌ غازیان‌ ظفر شعار از آن‌ صفحات‌ زایل‌ خواهیم‌ ساخت‌. از این‌ که‌ ولایت‌ گرجستان‌ ضمیمه‌ممالک‌ ایران‌ و رعایای‌ آن‌ سامان‌ رعیت‌ سرکار دیوان‌ قدر توان‌ و مراعات‌ جانب‌ ایشان‌ منظور نظر عدالت‌توامان‌ است‌ به‌ آن‌ عالی‌ شأنان‌ حکم‌ و مقرر می‌شود که‌ همگی‌ ایلات‌ و احشامات‌ ولایت‌ گرجستان‌ سالک‌ طریق‌عبودیت‌ و خدمتگذاری‌ همگی‌ ایشان‌ در مهاد امن‌ و امان‌ آسایش‌ گزین‌ باشند می‌باید به‌ همه‌ جهات‌ الطاف‌ واعطاف‌ خسروانه‌ را شامل‌ حال‌ و کافل‌ امانی‌ و آمال‌ خود دانسته‌، به‌ محض‌ وصول‌ فرمان‌ جهان‌ مطاع‌ پادشاهی‌به‌ دفع‌ روسیه‌ که‌ در آنجا می‌باشد پرداخته‌، جمیع‌ آن‌ها را معروض‌ تیغ‌ بی‌دریغ‌ سازند و نگذارند که‌ احدی‌ ازایشان‌ رخت‌ حیات‌ به‌ سر منزل‌ نجات‌ رسانند و عالی‌ جاهان‌ معلی‌ جایگاهان‌ امیرالامراءالعظام‌ پیر قلی‌خان‌قاجار و الکسندر میرزا والی‌ گرجستان‌ را با جمعی‌ از غازیان‌ جرار به‌ انتظام‌ آن‌ دیار از رکاب‌ مبارک‌ ظفر شعارمأمور فرمودیم‌. تمامی‌ ایشان‌ و آن‌ طایفه‌ خذلان‌ نشان‌ عرضه‌ شمشیر و اطفال‌ و زنان‌ ایشان‌ اسیر غازیان‌شیرگیر خواهند شد و از احدی‌ گذشت‌ نخواهیم‌ فرمود. می‌باید در هر باب‌ خود را در سلک‌ مجاهدین‌ منسلک‌داشته‌ و در ازای‌ این‌ نیکو خدمتی‌ همگی‌ آن‌ها را مورد نوازشات‌ شاهانه‌ خواهیم‌ فرمود و در این‌ خصوص‌غدغن‌ تمام‌ لازم‌ دانسته‌ در عهده‌ شناسند.

پیوست‌ شماره‌ دو
فرمان‌ فتح‌ علی‌ شاه‌ (باباخان‌)
27 ذیحجه‌1218(19فروردین‌ ماه‌ 1183 خورشیدی‌ / 8 آوریل‌ 1804 میلادی‌)
آن‌ که‌ عالی‌ شأنان‌ رفیع‌ مکانان‌ اخلاص‌ واردات‌ نشانان‌ شرین‌ بیک‌ و غیره‌ اعزه‌ و اعیان‌ محال‌ سموق‌ به‌مراحم‌ بی‌پایان‌ خسروانه‌ سرافراز بوده‌ بدانند که‌ الحمدلله‌ و المنه‌ از میامن‌ تأییدات‌ حضرت‌ سبحان‌ و نیروی‌بازوی‌ اقبال‌ فیروزی‌ اقتران‌ درین‌ زمان‌ میمنت‌ نشان‌ از انتظام‌ مهمات‌ مملکت‌ خراسان‌ اولیای‌ دولت‌ سپهربنیان‌ را فراغت‌ حاصل‌ و گرد وجود اشرار به‌ آب‌ تیغ‌ آتشبار سپاه‌ ظفر شعار از آن‌ صفحات‌ بالمره‌ زایل‌ شده‌،تمشیت‌ و انتظام‌ آذربایجان‌ و قلع‌ و قمع‌ سرکشان‌ آن‌ سامان‌ و تسخیر ولایت‌ گرجستان‌ و تفلیس‌ و اخراج‌ واتباع‌ ضاله‌ ابلیس‌ وجهه‌ همت‌ آسمان‌ نهت‌ خسروانه‌ گردیده‌، ثمره‌ شجره‌ دولت‌ و جهانداری‌ و دوحه‌ حدیقه‌شوکت‌ و تاجداری‌ عباس‌ میرزای‌ نایب‌ السلطنه‌ ممالک‌ ایران‌ را با جمعی‌ از امرای‌ جلیل‌الشأن‌ و سپاهی‌ بی‌حدو لشگری‌ بی‌ عد با آلات‌ حرب‌ و ادوات‌ طعن‌ و ضرب‌ از ارکان‌ منصور مأموم‌ والیوم‌ که‌ 27 شهر ذیحجه‌الحرام‌است‌ از دربار گیتی‌ مدار عازم‌ آن‌ حدود و ثغور گردید از آنجا که‌ عالی‌ جاهان‌ معلی‌ جایگاهان‌ دولت‌ و اقبال‌پناهان‌ شوکت‌ و اجلال‌ دستگاهان‌ شهامت‌ و بسالت‌ انتباهان‌ فخامت‌ و بنالت‌ اکتناهان‌ عزت‌ و سعادت‌ همراهان‌اخلاص‌ واردات‌ آگاهان‌ امیرالامراء العظام‌ عمده‌ الولاه‌ الکرام‌ الکسندر میرزا و طهمورث‌ میرزا که‌ من‌ جمله‌چاکران‌ آستان‌ خلافت‌ نشان‌ و ملتزمین‌ رکاب‌ ظفر همعنان‌ بودند به‌ همراهی‌ فرزند نامدار تعیین‌ به‌ آن‌ دیارفرمودیم‌ که‌ در نزد فرزند معزی‌الیه‌ به‌ مراسم‌ خدمتگزاری‌ قیام‌ و شرایط اخلاص‌ شعاری‌ اقدام‌ نمایند و موکب‌سهپر احتشام‌ در اوایل‌ شهر صفرالمظفر به‌ همرکابی‌ قائد فتح‌ و ظفر از تختگاه‌ سلطنت‌ کبری‌ با جنود نامعدودبهرام‌ انتقام‌ نهضت‌ و کوس‌ رعد خروش‌ مملکت‌گیری‌ را بلندآوا و به‌ عزم‌ انتقام‌ کفره‌ روسیه‌ و انتزاع‌ ولایت‌گرجستان‌ و دفع‌ مواد فساد آن‌ طایفه‌ خذلان‌ نشان‌ و تنبیه‌ و تدمیر سرکشان‌ آن‌ سامان‌ روانه‌ آن‌ ولایت‌ و به‌یاری‌ حضرت‌ باری‌ و به‌ اقبال‌ مصون‌ از زوال‌ شهریاری‌ اشرار و مفسدین‌ آن‌ دیار را عرضه‌ شمشیر زهر آبگون‌ وبقیه‌السیف‌ فرقه‌ ضاله‌ روسیه‌ را از سرحدات‌ تفلیس‌ و گرجستان‌ بیرون‌ و عالی‌ جاهان‌ مشارالیهما را والی‌ آن‌صفحات‌ و مستقل‌ در آن‌ ولایات‌ خواهیم‌ فرمود. چون‌ آن‌ عالی‌ شأنان‌ خدمتگزار این‌ دولت‌ جاوید قرار ومراعات‌ جانب‌ ایشان‌ منظور نظر مرحمت‌ آثار است‌، می‌باید در هر باب‌ الطاف‌ شاهانه‌ را درباره‌ خود به‌ سر حدکمال‌ دانسته‌ و بعد از ورود سپاه‌ ظفر پناه‌ و عالی‌جاهان‌ مشارالیهما به‌ آن‌ حده‌ کفره‌ روسیه‌ را از آن‌ ولایات‌بیرون‌ و خود را مورد نوازشات‌ از حد افزون‌ شاهانه‌ ساخته‌، الطاف‌ و اعطاف‌ پادشاهی‌ و اوامر علیه‌ ضل‌اللهی‌ راکه‌ عالی‌جاهان‌ مشارالیهما القاء و مرقوم‌ می‌نمایند به‌ سمع‌ قبول‌ اصغا و خود را مشمول‌ عواطف‌ و عوارف‌بی‌منتها دانسته‌، در تقدیم‌ و انجام‌ اوامر علیه‌ و احکام‌ سنیه‌ مساعی‌ جمیله‌ به‌ منصه‌ ظهور رسانند و مطالب‌ ومستدعیات‌ خود را از روی‌ حصول‌ امیدواری‌ و استظهار تمام‌ معروض‌ رأی‌ جهان‌ آرا گرداند که‌ به‌ درجه‌ اجانب‌قبول‌ و به‌ عز استجابت‌ و حصول‌ موصول‌ خواهد بود و در عهده‌ شناسند.

مأخذ: اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقاز

پیوست‌ شماره‌ سه‌
نامه‌ جوادخان‌ به‌ کلنیاس‌ سیسیانف‌
1218 هجری‌ قمری‌ (1182 خورشیدی‌ / 1803 میلادی‌)
درین‌ وقت‌ کاغذی‌ که‌ فرستاده‌ بودی‌ رسید و نوشته‌ بودی‌ که‌ در ایام‌ طومار دده‌ فال‌ گنجه‌ تابع‌ گرجستان‌بود. این‌ سخنان‌ را هیچ‌ کس‌ نشنیده‌ است‌ اما پدران‌ ما که‌ عباس‌ قلی‌ خان‌ و سایرین‌ باشد در گرجستان‌ حاکم‌بوده‌اند هرگاه‌ قبول‌ ننمایند، از مردان‌ پیر اهل‌ گرجستان‌ تحقیق‌ نمایید که‌ عباسقلی‌ خان‌ در گرجستان‌ حاکم‌ ووالی‌ بوده‌ است‌ یا نه‌ و بالفعل‌ مسجد و دکان‌ او در گرجستان‌ هست‌ و خلعت‌ و تعلیقه‌ او هم‌ در خانه‌ اهل‌گرجستان‌ است‌ و از ایام‌ پدر اراکلی‌ خان‌ و پدر ما سر حد گنجه‌ و گرجستان‌ معلوم‌ بوده‌ که‌ از کجا تا به‌ کجاست‌ وما این‌ سخن‌ها را به‌ زبان‌ نمی‌آوریم‌ و هرگاه‌ بگوییم‌ هم‌ که‌ پدران‌ ما در گرجستان‌ والی‌ بوده‌ است‌ کسی‌ قبول‌نمی‌کند و به‌ این‌ سخن‌ گرجستان‌ را کسی‌ به‌ ما نمی‌دهد و دیگر آن‌ که‌ نوشته‌ بودی‌ که‌ شش‌ سال‌ پیش‌ ازین‌قلعه‌ گنجه‌ را به‌ پادشاه‌ روسیه‌ داده‌ بودی‌ درست‌ است‌ در آن‌ وقت‌ پادشاه‌ شما به‌ تمامی‌ ولایت‌ ایران‌ رقم‌نوشته‌ بود و به‌ ما هم‌ نوشته‌ ما رقم‌ پادشاه‌ را قبول‌ کرده‌ قلعه‌ را دادیم‌ هرگاه‌ باز پادشاه‌ در خصوص‌ گنجه‌ به‌ مافرمان‌ نوشته‌ باشد فرمان‌ پادشاه‌ را معلوم‌ آشکار نمایید ما هم‌ رقم‌ پادشاه‌ را دیده‌ از آن‌ قرار عمل‌ نماییم‌ و دیگرآنکه‌ نوشته‌ بودی‌ که‌ پیش‌ ازین‌ به‌ گرجستان‌ تابع‌ بودی‌ معلوم‌ شما باشد که‌ الحال‌ رقم‌ پادشاه‌ شما در دست‌ ماهست‌ ببیند که‌ در آن‌ رقم‌ ما را بیگلربیگی‌ گنجه‌ بود یا تابع‌ گرجستان‌ ازین‌ معنی‌ معلوم‌ است‌ که‌ سخن‌ شماخلاف‌ قول‌ شماست‌.
و دیگر آنکه‌ نوشته‌ بودی‌ که‌ گرجستان‌ به‌ پادشاه‌ تعلق‌ دارد و از تجار او هم‌ مال‌ گرفته‌اید درست‌ است‌ اماروز اول‌ که‌ شما وارد گرجستان‌ شدید بر شما نوشتیم‌ و آدم‌ فرستاده‌ معلوم‌ کردیم‌ که‌ “نصیب‌” که‌ رعیت‌ ماست‌ واز ما روگردان‌ شده‌ اموال‌ تجار ما را گرفته‌ است‌ و خیال‌ کردیم‌ که‌ شما نوکر پادشاه‌ هستید البته‌ با دیوان‌ حق‌کرده‌ مال‌ آدم‌ ما را گرفته‌ می‌دهید و نصیب‌ و سایر شمس‌ الدینلوها را که‌ از ما روگردان‌ شده‌اند گرفته‌ به‌ ماخواهید داد دیدیم‌ که‌ هیچ‌ کدام‌ را به‌ عمل‌ نیاوردید و ما هم‌ آن‌ چه‌ گرفته‌ایم‌ از دیگر نپرسید و ببینید که‌ ازرعیت‌ گنجه‌ شمکوری‌ باشد گرفته‌ایم‌ یا از اهل‌ گرجستان‌ گرفته‌ایم‌ والا هرگاه‌ بنای‌ دعوا دارد ما هم‌ آماده‌جنگ‌ هستیم‌ و اگر از توپ‌ و توپخانه‌ خود لاف‌ می‌زنی‌ از شفقت‌ خدا توپ‌ ما از شما کمتر نیست‌ هرگاه‌ توپ‌ شمایک‌ گز است‌ توپ‌ ما سه‌ گز و چهار گز است‌ و نصرت‌ هم‌ با خداست‌ و از کجا معلوم‌ می‌شود که‌ شما از قزلباش‌رشیدتر هستید شما دعوای‌ خود را دیده‌اید و دعوای‌ قزلباش‌ را ندیده‌اید و نوشته‌ بودی‌ که‌ آماده‌ جنگ‌ باشد ازآن‌ وقت‌ که‌ شما به‌ شمس‌الدینلو آمدید و رعیت‌ ما را تابع‌ خود کردید از آن‌ روز تا به‌ حال‌ در تدارک‌ هستیم‌ وحاضر و آماده‌ بوده‌ایم‌ هرگاه‌ دعوا می‌کنی‌ دعوا خواهیم‌ کرد و آنکه‌ نوشته‌ بودی‌ که‌ هرگاه‌ این‌ سخن‌ها را قبول‌نمی‌کنی‌ بدبختی‌ ترا گرفته‌ است‌ ما همچنین‌ می‌دانیم‌ که‌ شما هم‌ به‌ این‌ خیال‌ افتاده‌ آمده‌اید شما را بدبختی‌کشیده‌ از پطرزبورگ‌ قضا به‌ اینجا آورده‌ است‌. انشاءالله‌ تعالی‌ بدبختی‌ شما معلوم‌ خواهد شد.والسلام‌

خاندان‌ زیادلوی‌ قاجار از دوران‌ صفویان‌، حکومت‌ ایالت‌ گنجه‌ و کوراباغ‌ (قره‌باغ‌) را داشتند. جوادخان‌ آخرین‌ حکمران‌ایران‌ در گنجه‌ بود که‌ در نبرد برابر روسیان‌ کشته‌ شد.
مأخذ: اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقاز


پیوست‌ شماره‌ چهار
فرمان‌ فتح‌علی‌ شاه‌ به‌ خوانین‌ و بیگ‌ ها و ریش‌ سفیدان‌ ولایت‌
قبارتی‌ چچینه‌ اسطی‌ شهر
[درباب‌ جدال‌درایروان‌ومعرفی‌اسمعیل‌بیک‌غلام‌]
جمادی‌ الثانی‌ سنه‌ 1219 (شهریور 1183 خورشیدی‌ / سپتامبر 1804)
اعزه‌ و اعیان‌ قبارتی‌ و چچن‌ و هری‌ و اکابر و اشراف‌ و رؤسا و سرخیلان‌ طوایف‌ چرکس‌ بدانند که‌ چون‌ درزمان‌ توقف‌ مواکب‌ جهان‌ آشوب‌ خاقانیه‌ در چمن‌ سلطانیه‌ عرضه‌ داشت‌ واقفان‌ سده‌ سنیه‌ سلطانیه‌ شده‌ بود که‌سردار کفره‌ روسیه‌ با جنود خویش‌ لوای‌ عزیمت‌ به‌ جانب‌ ولایت‌ ایروان‌ افراخت‌ و به‌ تسخیر ولایت‌ مزبوره‌پرداخت‌. اعلام‌ گیتی‌ ستان‌ از چمن‌ مزبور نهضت‌ پیرا و به‌ جانب‌ آن‌ صفحات‌ مرحله‌ پیما گردیده‌، بعد از آن‌ که‌ساحت‌ حوالی‌ ایروان‌ موقع‌ قوایم‌ سریر فلک‌ تمکین‌ و مطلع‌ ماهچه‌ سرادقات‌ سپهر برین‌ شده‌ بود در مبادی‌حال‌ فوجی‌ از جزایر چیان‌ برق‌ کردار و سواران‌ نیزه‌ گذار را به‌ یورش‌ منطریس‌ و سنگرهای‌ کفار غدار مأمور ومجاهدین‌ نصرت‌ دستور با تیغ‌های‌ آخته‌ و سنان‌های‌ افراخته‌ به‌ قلع‌ مبانی‌ هستی‌ آن‌ گروه‌ پرداخته‌، معادل‌یک‌ هزار و پانصد نفر از آن‌ طایفه‌ سر را عرضه‌ شمشیر آتشبار و روانه‌ دارالبوار ساخته‌، چند سنگر متین‌ ایشان‌را متصرف‌ و در آن‌جا متوقف‌ گردیدند و چون‌ سردار کفره‌ مزبوره‌ مقابلت‌ با عساکر ظفر اشتمال‌ را در معارک‌جدال‌ ممتنع‌ و محال‌ مشاهده‌ نموده‌ بود، به‌ اندیشه‌ این‌ مطلب‌ افتاده‌ که‌ شاید در شبانگاه‌ هنگام‌ لوای‌ شبیخون‌به‌ جانب‌ اردوی‌ همایون‌ افرازد و علی‌الغفله‌ سمند جلادت‌ و تطاول‌ به‌ معسکر فیروزی‌ نمون‌ تازد در شب‌بیست‌ و نهم‌ شهر ربیع‌الثانی‌ 16] مرداد 1283 خورشیدی‌ [با همه‌ عساکر و توپخانه‌ و آلات‌ حرب‌ خود را به‌نورد مراحل‌ قتال‌ و جدال‌ در هنگام‌ طلوع‌ در حوالی‌ اردوی‌ فلک‌ مثال‌ صف‌آرا و آغاز منازعت‌ با لشکر نصرت‌انتما نمود و موکب‌ خصم‌شکن‌ و اجناد فتح‌ پرور فوج‌ فوج‌ از اطراف‌ و ادوار جنود آن‌ گروه‌ نکبت‌ شعار قرارگرفته‌، از چهار جانب‌ بر ایشان‌ حمله‌ور در آن‌ عرصه‌ کارزار با تفنگ‌های‌ شعله‌بار و شمشیرهای‌ آتش‌ شرارجمعی‌ کثیر و جمی‌ غفیر از آن‌ طایفه‌ ضاله‌ را آغشته‌ به‌ خون‌ و خاک‌ و معروض‌ حسام‌ هلاک‌ ساختند از این‌که‌سردار آن‌ جماعت‌ ضلالت‌ عساکر دلیرانه‌ خسروانه‌ را به‌ این‌ و تیره‌ ملاحظه‌ نموده‌ بود طبل‌ فرار و هزیمت‌ رابلندآوا و به‌ طرف‌ سنگرهای‌ خود گریزان‌ و مرحله‌پیما شده‌ غازیان‌ منصور در آن‌ عرصه‌ ظفر مبانی‌ با تیغ‌های‌یمانی‌ آهنگ‌ سرافشانی‌ نموده‌، مساوی‌ یک‌هزار و هفتصد و پنجاه‌ نفر از آن‌ کفره‌ ضاله‌ را عرضه‌ شمشیر ودستگیر و اسیر نموده‌، از حضور انور گذرانیدند و سردار مزبور را نیز با بقیه‌السیف‌ عساکر او در میان‌ باغ‌ ومسجد قلعه‌ ایروان‌ محصور و دو هزار نفر از تفنگچیان‌ جرار صاعقه‌ کردار را به‌ توقف‌ قلعه‌ مزبوره‌ مأمور فرموده‌،ابواب‌ تردد و آمد و شد را از همه‌ معابر و مسالک‌ بر روی‌ ایشان‌ مسدود و هر روز جمعی‌ از آن‌ طایفه‌ ضاله‌ رامقتول‌ و اسیر و به‌ معسکر گردون‌ نظیر می‌آوردند و چند روز قبل‌ از این‌ نیز سیصد نفر از توادان‌ و بزرگان‌گرجستان‌ را که‌ از نزد سردار مزبور به‌ حراست‌ گرجستان‌ مأمور شده‌ بودند غازیان‌ نصرت‌ نشان‌ در عرض‌ راه‌اوارن‌ به‌ ایشان‌ برخورده‌ یکصد و ده‌ نفر آن‌ها را از تیغ‌ بی‌دریغ‌ گذرانیده‌ و یکصد نفر را مقید به‌ قید اسارگردانیدند و هم‌چنین‌ عالی‌جاهان‌ پیر قلی‌خان‌ قاجار و الکسندر میرزا والی‌ که‌ به‌ جانب‌ گرجستان‌ و تسخیرپنبک‌ تعیین‌ و عازم‌ آن‌ سرزمین‌ شده‌ بودند نخست‌ تمامی‌ طوایف‌ قزاق‌ و بورجلو و شمس‌الدینلو و ایلات‌ پنبک‌و سایر احشام‌ گرجیه‌ با جمعیت‌ و قشون‌ خود وارد نزد عالی‌جاهان‌ مشارالیهما شده‌، رایت‌ استیلا در آن‌ صفحه‌افراختند و سردار روسیه‌ چون‌ مشاهده‌ نمود که‌ امر پنبک‌ و گرجستان‌ اغتشاش‌ و اختلال‌ تمام‌ به‌ هم‌ رسانیده‌،مایور نایب‌ خود را به‌ اخبار صدنفر سالدات‌ و دو عراده‌ توپ‌ به‌ معاونت‌ روسیه‌ ساکنین‌ تفلیس‌ فرستاده‌ در ناحیه‌پنبک‌ عالی‌جاهان‌ مشارالیهما با عساکر ابواب‌ جمعی‌ به‌ دفع‌ ایشان‌ پرداخته‌، از توفیقات‌ نامتناهیه‌ الهیه‌ آن‌گروه‌ مکروه‌ را منهزم‌ و مایور نایب‌ را با دویست‌ و بیست‌ نفر به‌ قتل‌ رسانیده‌ یکصد و هشتاد نفر را با توپخانه‌ وآلات‌ حرب‌ دستگیر و به‌ حضور باهرالنور سلطانی‌ آوردند و انشاءالله‌الرحمن‌ در این‌ اقرب‌ زمان‌ سردار مذکور بابقیه‌السیف‌ لشکر ضلالت‌ دستور او بالتمام‌ عرضه‌ شمشیر و دستگیر مجاهدین‌ دلیر خواهد شد و احدی‌ رخت‌حیات‌ به‌ سرمنزل‌ نجات‌ نخواهد رسانید. آن‌ عالی‌جاهان‌ باید بشارت‌ این‌ فتوح‌ را گوشزد جمهور مسلمین‌ آن‌سرزمین‌ بسازند و به‌ عرض‌ اقدس‌ رسید که‌ از کفره‌ روسیه‌ به‌ معاونت‌ و امداد سردار کفار اینجا می‌آمدند آن‌عالی‌جاهان‌ با لشکر و جمعیت‌ خود به‌ مجادله‌ آن‌ها پرداخته‌ جمعی‌ کثیر از آن‌ طایفه‌ ضاله‌ را معروض‌ تیغ‌بی‌دریغ‌ و برخی‌ دیگر را از صدمات‌ و مجاهدت‌ آن‌ عالی‌جاهان‌ در رودخانه‌ای‌ که‌ از آن‌ حوالی‌ می‌گذشت‌ غریق‌و بقیه‌السیف‌ گروه‌ ضلالت‌ کیش‌ راه‌ انهزام‌ و فرار پیش‌ گرفتند. این‌ معنی‌ موجب‌ رضای‌ الهی‌ و باعث‌ مزیدمرحمت‌ و عنایت‌ پادشاهی‌ درباره‌ ایشان‌ شد و بارک‌الله‌ روی‌ آن‌ عالی‌جاهان‌ سفید قواعد ملت‌ اسلام‌ ودینداری‌ و شرایط خدمتگذاری‌ و اخلاص‌ شعاری‌ چنین‌ است‌ که‌ از ایشان‌ به‌ ظهور رسیده‌ انشاءالله‌الرحمن‌ درازای‌ این‌ مجاهدت‌ و خدمات‌ به‌ انعامات‌ و احسانات‌ کامله‌ شاهانه‌ بهره‌یاب‌ و سربلند خواهید شد. باید طرق‌ وشوارع‌ عبور و مرور کفره‌ ضلالت‌ دستور را از آن‌ حدود و ثغور بالمره‌ مسدود ساخته‌ و چنانچه‌ دویم‌ بار خواسته‌باشند عزیمت‌ آن‌ سرحدات‌ نمایند، به‌ دفع‌ و رفع‌ آن‌ها پرداخته‌، مراتب‌ خدمتگذاری‌ و دینداری‌ خود را بیش‌ ازپیش‌ بر پیشگاه‌ خاطر خطیر شهریاری‌ ظاهر سازد و به‌ جهت‌ ابلاغ‌ فرمان‌ مطاع‌ اسماعیل‌بیک‌ غلام‌ را از دربارمعلی‌ روانه‌ نزد آن‌ عالی‌جاه‌ فرمودیم‌ می‌باید در هر باب‌ در مراسم‌ خدمتگذاری‌ ساعی‌ و جاهد بوده‌، مهمات‌ ومستدعیات‌ خود را عرض‌ که‌ مقرون‌ به‌ انجاح‌ خواهد بود و در عهده‌ شناسند.

مأخذ: اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقاز
1ـ جمهوری‌ خودمختار کاباردین‌ ـ بالکارستان‌ از اعضای‌ فدراسیون‌ روسیه‌، مرکز جمهوری‌ کاباردین‌ (قباردین‌)، شهرنال‌ چیک‌ است‌. جمعیت‌ آن‌ بر پایه‌ی‌ آمار سال‌ 1990 میلادی‌، کمابیش‌ 800 هزار نفر و پهنه‌ی‌ آن‌ 12500 کیلومترمربع‌ است‌.اکثریت‌ مردم‌ این‌ جمهوری‌ خودمختار پیرو آیین‌ اسلام‌اند.
2ـ جمهوری‌ خودمختار چچن‌ ستان‌ و اینگوش‌ ستان‌ ـ این‌ جمهوری‌ نیز از اعضای‌ فدراسیون‌ روسیه‌ است‌. مرکز جمهوری‌خودمختار چچن‌ستان‌، شهر گروزنی‌ (غروزیه‌) است‌. جمعیت‌ این‌ جمهوری‌ بر پایه‌ی‌ آمار سال‌ 1990 میلادی‌، کمابیش‌ 1/5میلیون‌ نفر و پهنه‌ی‌ آن‌ بالغ‌ بر 19300 کیلومترمربع‌ است‌. اکثریت‌ مردم‌ این‌ جمهوری‌ خودمختار، پیرو آیین‌ اسلام‌اند.
3ـ جمهوری‌ خودمختار اوستی‌ (اوسطی‌) شمالی‌. این‌ جمهوری‌ نیز در داخل‌ فدارسیون‌ روسیه‌ قرار دارد و بخش‌ جنوبی‌اوستی‌ (اوسطی‌) به‌ عنوان‌ یک‌ جمهوری‌ خودمختار در داخل‌ خاک‌ گرجستان‌ قرار دارد. دو بخش‌ اوستی‌ شمالی‌ و جنوبی‌، درگذشته‌ “اوسطی‌ شهر” نامیده‌ می‌شدند. مرکز اوستی‌ شمالی‌، شهر ولادی‌ کاواکس‌ است‌. جمعیت‌ این‌ جمهوری‌ بر اساس‌ آمارسال‌ 1990 میلادی‌، کمابیش‌ 650 هزارتن‌ برآورد شده‌ و پهنه‌ی‌ آن‌ 8 هزار کیلومترمربع‌ می‌باشد. دین‌ غالب‌ در این‌ جمهوری‌اسلام‌ و آیین‌ ارتدکس‌ است‌.
اوستی‌ جنوبی‌، داراری‌ جمعیتی‌ کمابیش‌ 125 هزار نفر (بر پایه‌ی‌ آمار سال‌ 1991 میلادی‌) است‌ و پهنه‌ی‌ آن‌ 3900کیلومترمربع‌ است‌. مرکز اوستی‌ جنوبی‌، شهر چخین‌ وال‌ است‌. مردم‌ اوستی‌ جنوبی‌ نیز مانند اوستی‌ شمالی‌، پیرو آیین‌ اسلام‌ وارتدکس‌اند.

پیوست‌ شماره‌ پنج‌

فرمان‌فتحعلی‌شاه‌به‌جمیع‌ریش‌ سفیدان‌ قراقلخان‌
]در باب‌ تسخیر گرجستان‌[

سنه‌ 1219 هجری‌ قمری‌ (1183 خورشیدی‌ / 1804 میلادی‌)

چون‌ ایشان‌ درین‌ سال‌ کمال‌ خدمتگذاری‌ و جان‌نثاری‌ در شاهراه‌ این‌ دولت‌ جاوید قرار نموده‌ و با کفره‌روسیه‌ نیز نهایت‌ معاندت‌ و مقاتلت‌ را معمول‌ و معابر مرور و عبور آن‌ها را خراب‌ و خود را در سلک‌خدمتگذاران‌ شوکت‌ ابد انتساب‌ منسلک‌ ساخته‌اند و مراعات‌ و رعایت‌ جانب‌ طایفه‌ مذکوره‌ منظور نظرسلطانی‌ و مرکوز خاطر خطیر معدلت‌ مبانی‌ می‌باشد، لهذا ده‌ نفر از طایفه‌ ایشان‌ که‌ درین‌ سال‌ اسیر سپاه‌نصرت‌ تأثیر و در دارالسلطنه‌ طهران‌ مقید بودند از نهایت‌ مکرمت‌ و احسان‌ آن‌ها را از قید و حبس‌ آزاد و ازدربار خلافت‌ بنیاد مرخص‌ و روانه‌ آن‌ بوم‌ و بر و آن‌ عالی‌شأنان‌ را ازین‌ مکرمت‌ و عنایت‌ شاهانه‌ مستبشر ومفتخر فرموده‌ایم‌ و به‌ آن‌ عالی‌شأنان‌ مقرر می‌شود که‌ انشاءالله‌الرحمن‌ بعد از نوروز فیروز سلطانی‌ موکب‌جهان‌ستان‌ سلطانی‌ و اعلام‌ فیروزی‌ اثر و دویست‌ عراده‌ توپ‌ و خمپاره‌ و زنبورکخانه‌ و قورخانه‌ و تدارکات‌کشورستانی‌ از مستقر شوکت‌ و جهانبانی‌ نهضت‌ پیرا و کوس‌ جهان‌گشایی‌ به‌ جانب‌ ولایت‌ گرجستان‌ و قزلر به‌آن‌ نواحی‌ بلندآوا خواهد گردید و از تفضلات‌ الهیه‌ درین‌ سال‌ به‌ نوعی‌ کفره‌ روسیه‌ ساکنین‌ آن‌ سامان‌ را قلع‌ وقمع‌ خواهیم‌ فرمود که‌ آثاری‌ از ایشان‌ در آن‌ حدود و ثغور باقی‌ نماند. باید آن‌ عالی‌شأنان‌ مستظهر به‌ الطاف‌ وعنایت‌ پادشاهی‌ بوده‌ در مقاتله‌ و مجادله‌ و دفع‌ و رفع‌ طایفه‌ مذکوره‌ مساعی‌ موفوره‌ به‌ منصه‌ ظهور رسانیده‌،معابر و مسالک‌ و پل‌هایی‌ که‌ سابقاً خراب‌ کرده‌ بودند مجدداً به‌ تخریب‌ و سد آن‌ معابر پرداخته‌، چنانچه‌ احدی‌از طایفه‌ ضاله‌ خواسته‌ باشند که‌ از آن‌جاها عبور نمایند نگذارند و به‌ هیچ‌ وجه‌ طایفه‌ شومیه‌ مداخلت‌ در آن‌سرزمین‌ نداده‌ تا موکب‌ پادشاهی‌ بعد از نوروز و نزول‌ اجلال‌ به‌ آن‌ سامان‌ ارزانی‌ فرماید و توجهات‌ شاهانه‌ راشامل‌ احوال‌ و کافل‌ آمال‌ خود دانسته‌ در عهده‌ شناسند.

 


مأخذ: اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقاز

پیوست‌ شماره‌ شش‌

فرمان‌ فتحعلی‌شاه‌ به‌ محمدحسن‌خان‌ شکی‌
[در باب‌ آمادگی‌ جهت‌ تسخیر گرجستان‌]

رمضان‌سنه‌1219هجری‌قمری‌ (آذر 1183 خورشیدی‌ / دسامبر 1804 میلادی‌)

آن‌که‌ عالی‌جاه‌ محمدحسن‌خان‌ حاکم‌ شکی‌ بداند که‌ چون‌ در زمان‌ توقف‌ سریر آستان‌ نظیر پادشاهی‌ درساحت‌ ایروان‌ که‌ سردار ملک‌ روس‌ و لشکر آن‌ طایفه‌ ضلالت‌ مأنوس‌ از صدمات‌ جانگزای‌ عساکر ظفر آیین‌فوجی‌ کثیر معروض‌ شمشیر هلاک‌ بقیه‌السیف‌ قرین‌ انهزام‌ فرار به‌ جانب‌ گرجستان‌ نموده‌ بودند آن‌ زمان‌ هنگام‌برودت‌ هوا و به‌ تقریب‌ عدم‌ تدارکات‌ و ضروریات‌ تسخیر ولایات‌ گرجستان‌ در عهده‌ تأخیر افتاد و اراده‌ خاطرالهام‌ مظاهر اشرف‌ سلطانی‌ چنان‌ است‌ که‌ بعد از انقضای‌ عید نوروز الویه‌ عالم‌افروز با افواج‌ انجم‌ حشر و توپخانه‌و زنبورکخانه‌ و آلات‌ حرب‌ بی‌حد و مراز مستقر خلافت‌ عظمی‌ به‌ عزم‌ انتزاع‌ ولایات‌ گرجستان‌ آن‌ گروه‌ کفرنشان‌ و تخریب‌ و تأسیر نواحی‌ قرار و آن‌ سامان‌ نهضت‌ سرا به‌ جانب‌ آن‌ سرحدات‌ بلندآوا فرموده‌ از توفیقات‌فاضله‌ جناب‌ اقدس‌ الهی‌ جمهور کفره‌ روسیه‌ متوقفین‌ آن‌ دیار را عرضه‌ تیغ‌ آبدار آتشبار و نواحی‌ قزلارو آن‌حوالی‌ را مشهود قتل‌ و نهب‌ عساکر ظفر شعار ساخته‌، ساحات‌ آن‌ صفحات‌ را از لوث‌ وجود ضلالت‌آلود ایشان‌پرداخته‌ باشیم‌ بنابراین‌ احکام‌ قضا تمکین‌ واجب‌الاذعان‌ به‌ سرافرازی‌ و افتخار جمهور بیگلربیگیان‌ و حکام‌ولایات‌ آن‌ سرحدات‌ و سامان‌ از مصدر عز و شأن‌ عز صدور یافته‌ ایشان‌ را از غرایم‌ همت‌ آسمان‌ نهمت‌ معلی‌قرین‌ اخبار و امر قدر شعار شرف‌ اصدار گردید که‌ هریک‌ جمعیت‌ خود را به‌ آراستگی‌ تمام‌ آماده‌ و مستعدنموده‌، مهیای‌ شرایط خدمتگذاری‌ و جان‌نثاری‌ نموده‌ که‌ بعد از نزول‌ نیر جهان‌افروز قباب‌ سرادقات‌ عز وتمکین‌ به‌ آن‌ حدود و سرزمین‌ اذیال‌ جان‌نثاری‌ بر میان‌ استوار سازند به‌ آن‌ عالی‌جاه‌ ارادت‌ آگاه‌ نیز امر و مقررمی‌فرماییم‌ که‌ از آن‌جا که‌ آن‌ عالی‌جاه‌ همواره‌ در شاهراه‌ دولت‌ جاوید قرار شهریاری‌ متمنی‌ خدمتگذاری‌ و درزمره‌ اخلاص‌ کیشان‌ و دولتخواهان‌ شوکت‌ پادشاهی‌ شرف‌ انسلاک‌ داشت‌ باید بعد از زیارت‌ حکم‌ محکم‌ جهان‌مطاع‌ عموم‌ حکام‌ و رؤسا و اشراف‌ و اکابر و اعیان‌ آن‌ولایات‌ را ازین‌ خبربهجت‌ اثر مطلع‌ و مستحضر و مستبشرساخته‌، آن‌ عالی‌جاه‌ نیز جمعیت‌ و قشون‌ ولایت‌ تحت‌اختیارخود رامجتمع‌ومستعدساخته‌که‌ در رکاب‌ مهرانتساب‌ اشرف‌ پادشاهی‌ مصدر خدمات‌ مستحسنه‌ گردیده‌ و در درگاه‌ جناب‌ اقدس‌ الهی‌ و در پیشگاه‌ نظیرمرحمت‌ منظر ضل‌اللهی‌ خود را مورد انواع‌ عنایات‌ و تفقدات‌ سلطانی‌ سازد همواره‌ مطالب‌ و مدعیات‌ خود را باکمال‌ امیدواری‌ و استظهار عرض‌ به‌ شرف‌ انجاح‌ مقرون‌ داند و به‌ جهت‌ ابلاغ‌ فرمان‌ مطاع‌ عالی‌شأن‌ معلی‌مکان‌ ابراهیم‌بیک‌ غلام‌ سرکار دیوان‌ اعلی‌ را روانه‌ نزد آن‌ عالی‌جاه‌ فرمودیم‌.

مأخذ: اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقاز

پیوست‌ شماره‌ هفت‌

فرمان‌ فتح‌ علی‌شاه‌به‌طهماسب‌ بیگ‌ گرجستانی‌
]در باب‌ اعلام‌ لشکرکشی‌ به‌ گرجستان‌[

سنه‌ 1219 هجری‌ قمری‌ (1183 خورشیدی‌ / 1804 میلادی‌)

چون‌ ولایت‌ گرجستان‌ از منضمات‌ و ملحقات‌ مملکت‌ فسیح‌المساحت‌ ایران‌ و اهالی‌ آن‌ ولایت‌ نیز درسلک‌ امان‌ یافتگان‌ و چاکران‌ این‌ شوکت‌ جاوید نشان‌ شرف‌ انسلاک‌ داشتند و چند سال‌ قبل‌ ازین‌ از عدم‌ رتبه‌ وناسپاهی‌ حکام‌ و ولاه‌ آن‌ ولایت‌ طایفه‌ شومیه‌ روسیه‌ در آنجا راه‌ مداخلت‌ جسته‌، ایادی‌ تغلب‌ و استیلا بر رئوس‌ساکنین‌ آن‌ ولایت‌ دراز و در آنجا به‌ تعدیات‌ و ستم‌ رایت‌ افراز شده‌، درین‌ سال‌ اگرچه‌ جمعی‌ کثیر و جمی‌ غفیراز گروه‌ ضلالت‌پژوه‌ عرضه‌ شمشیر و دستگیر غازیان‌ ظفر تأثیر گردیده‌، تنبیهی‌ کامل‌ درباره‌ آن‌ها به‌ عمل‌ آمده‌،نهایت‌ به‌ علت‌ این‌که‌ فصل‌ خریف‌ و زمستان‌ نیز قریب‌ و به‌ جهت‌ برودت‌ هوا توقف‌ و تمکن‌ موکب‌ جهانگشا درآن‌ صفحات‌ تعسری‌ داشت‌، موکب‌ ممالک‌ستان‌ مراجعت‌ به‌ تختگاه‌ سلطنت‌ ابد اقتران‌ نموده‌، انشاءالله‌الرحمن‌بعد از عید نوروز سلطانی‌ اعلام‌ گردون‌ خرام‌ خسروانی‌ به‌ انتظام‌ مهمات‌ آن‌ ولایت‌ و دفع‌ و رفع‌ و قلع‌ و قمع‌مواد فساد کرده‌، خذلان‌ آیت‌ پرچم‌گشا و موکب‌ کشورستان‌ فلک‌ تمکین‌ را با معادل‌ یکصد هزار نفر از بهادران‌فیروزی‌ آیین‌ و دویست‌ عراده‌ توپ‌ و خمپاره‌ و قورخانه‌ و زنبورکخانه‌ به‌ جانب‌ آن‌ ولایت‌ نهضت‌ پیرا وخرمن‌سوز وجود معاندین‌ ضلالت‌ انتما خواهد گردید از این‌که‌ آن‌ عالی‌شأنان‌ از خدمتگذاران‌ و چاکران‌ این‌شوکت‌ معلی‌ است‌ باید عموم‌ اهالی‌ و ساکنین‌ و قاطبه‌ قاطبین‌ آن‌ سرزمین‌ را از عزیمت‌ پادشاهی‌ و مرحمت‌غیرمتناهی‌ مستظهر و امیدوار ساخته‌ که‌ تا آن‌ زمان‌ ورود موکب‌ مسعود به‌ آن‌ حدود به‌ قدری‌ که‌ توانند درمخالفت‌ و اختلال‌ امور طایفه‌ شومیه‌ ساعی‌ بوده‌ که‌ بعد از کوکبه‌ مهر لمعان‌ پادشاهی‌ به‌ آن‌ سامان‌ حسن‌خدمت‌ و چاکری‌ ایشان‌ جلوه‌ عرصه‌ ظهور و خود را مورد مکارم‌ و اشفاق‌ فزون‌ از قیاس‌ سلطانی‌ سازند وتوجهات‌ شهریاری‌ را شامل‌ حال‌ و آمال‌ خود دانسته‌ مطالب‌ و مدعیات‌ را عرض‌ و در عهده‌ شناسند.

 


مأخذ: اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقاز

پیوست‌ شماره‌ هشت‌

نامه‌محمدحسن‌خان‌به‌همه‌علماوریش‌سفیدان‌جمعیت‌ افشاء
[درباب‌ بیرون‌راندن ‌روسی‌هااز ایروان ‌ومواظبت‌از دربند]

[تاریخ‌احتمالی‌1219-1220هجری‌قمری‌1184/ـ1183خورشیدی‌1805/ـ1804میلادی‌]

وبعد بر شما معلوم‌ است‌ که‌ کافران‌ روسی‌ بر مردم‌ شهر گنجه‌ چیره‌ شده‌ و آنان‌ را کشته‌ و اسیر کرده‌اند و درآن‌ [شهر] مقیم‌ شده‌اند و شماری‌ از لشکریان‌ آنان‌ بر جار و تله‌ شبیخون‌ زده‌ بدان‌ها زیان‌ رسانده‌ و در کنارآن‌ها اردو زده‌اند و سرکرده‌ آنان‌ شجذور برای‌ نبرد به‌ شهر ایروان‌ رفته‌ است‌. پناهگاه‌ عالم‌ و مردمان‌شکست‌دهنده‌ دشمنان‌ در آفاق‌ دارنده‌ تخت‌ شاهی‌ به‌ ارث‌ و شایستگی‌ یاری‌ جوینده‌ از خدا شاه‌ بخشنده‌فتحعلی‌شاه‌ خدای‌ دولت‌ او را مستدام‌ و شوکت‌ وی‌ را افزون‌ کناد برای‌ تنبیه‌ آنان‌ آمد و آنان‌ را به‌ جایگاهی‌دشوار کشانده‌ به‌ محاصره‌ خود درآورد و شمشیرهای‌ بران‌ بر کفار شهوتران‌ از نیام‌ برکشید از سر بر دوش‌کشیدن‌ غیرت‌ اسلام‌ و مهربانی‌ و عنایت‌ او نسبت‌ به‌ ما، باشد که‌ با توفیق‌ و یاری‌ خدا به‌ زودی‌ بر آنان‌ فایق‌ آید.شنیده‌ایم‌ که‌ مردم‌، چچن‌ و قبرتی‌ و هری‌ راه‌ کافران‌ شکست‌خورده‌ را به‌ هنگام‌ بازگشت‌شان‌ از راه‌ مزدک‌جهت‌ یاری‌رساندن‌ به‌ سربازان‌ شکست‌ خورده‌شان‌ بسته‌اند و با آنان‌ به‌ رویارویی‌ و نبرد برخاسته‌ و راهشان‌ رامسدود کرده‌اند بدون‌ داشتن‌ دستوری‌ از کسی‌ در گردن‌ نهادن‌ به‌ فرمان‌ خداوند متعال‌ و فرموده‌ پیامبر(ص‌) مبنی‌ بر بردوش‌ کشیدن‌ غیرت‌ اسلام‌ و همسایگی‌ با ایران‌ خداوند روسفیدشان‌ کناد و خداوند از آنان‌ راضی‌باشد و اینک‌ راهی‌ جز راه‌ دربند در پیش‌رو ندارند به‌ دقت‌ مواظب‌ آمدن‌ آن‌ها باشید هرگاه‌ آمدند راهشان‌ رامسدود کنید به‌ هر نحوی‌ که‌ تصمیم‌ بگیرید از سمت‌ دربند و از جلوی‌ آن‌ و آنان‌ را از آمدن‌ باز دارید پس‌چنانچه‌ از سمت‌ دربند راه‌ را ببندید و از ما سربازان‌ کمکی‌ بخواهید به‌ خواست‌ خداوند متعال‌ برای‌ شما ارسال‌خواهیم‌ کرد و ما نوشته‌هایی‌ به‌ امرای‌ داغستان‌ نوشته‌ایم‌ می‌توانید با آن‌ها مشورت‌ کرده‌ و بر سر این‌ امر خیرکه‌ خدا و رسولش‌ را خشنود می‌سازد به‌ توافق‌ برسید. بر شما و سایر امرا و تمامی‌ مسلمانان‌ غیرت‌ و حمیت‌اسلام‌ واجب‌ است‌. برای‌ مسلمانان‌ یکتاپرست‌ شایسته‌ نیست‌ که‌ بر کافران‌ مهر بورزد و انعام‌ بگیرد آن‌هاچنانچه‌ به‌ مسلمانان‌ نیکی‌ کنند برای‌ چیرگی‌ بر مسلمانان‌ است‌ و آن‌گاه‌ که‌ چیره‌ شوند هر آن‌چه‌ دوست‌می‌دارند و می‌خواهند انجام‌ می‌دهند و اسلام‌ از بین‌ می‌رود و نادانی‌ و گمراهی‌ فراگیر می‌شود و از این‌ دنیای‌فانی‌ بهره‌ای‌ عاید نخواهد شد زیرا دنیا از بین‌ رفتنی‌ و آخرت‌ پایدار است‌. به‌ ناچار مسلمان‌ باید کاری‌ را که‌موجب‌ خشنودی‌ خدا و رسولش‌ باشد انجام‌ دهد. پس‌ برای‌ گردن‌ نهادن‌ به‌ فرمان‌ خدا و فرموده‌ پیامبرش‌ درراه‌ خدا مجاهدت‌ کنید و علمای‌ شما نیز ]این‌ را[ به‌ شما گفته‌اند.

مأخذ: اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقاز


پیوست‌ شماره‌ نه‌

نامه‌ی‌ عباس‌ میرزا به‌ گراف‌ گودوویچ‌
]درباب‌ مصالحه‌وسازش‌ بین‌دودولت‌ایران‌و روس‌[

1221] هجری‌ قمری‌ 1185 خورشیدی‌ / 1806 میلادی‌[

در زمانی‌ که‌ نوید فتح‌ و فیروزی‌ لشکر منصور از ممالک‌ نزدیک‌ و دور می‌رسید نوشته‌ آن‌ عالی‌جاه‌مصحوب‌ قاپودان‌ دولابسنگی‌ رسید مراتب‌ صداقت‌ کیشی‌ و صلاح‌اندیشی‌ آن‌ عالی‌جاه‌ زیاده‌ از پیشتر ظاهر وجلوه‌گر گردید فصول‌ اربعه‌ که‌ در لوازم‌ شروع‌ به‌ دوستی‌ و سازش‌ و وقوع‌ فراغت‌ و آسایش‌ قلمی‌ داشته‌ بودملاحظه‌ شده‌ این‌که‌ اولا خواهش‌ کرده‌ بود که‌ ازین‌ تاریخ‌ باید طریقه‌ دوستی‌ و سازش‌ مسلوک‌ و رویه‌ دشمنی‌ وکاوش‌ متروک‌ باشد آن‌ عالی‌جاه‌ خود مطلع‌ و آگاه‌ است‌ که‌ از روز ورود صاحب‌ حمایل‌ ایشیک‌ آقاسی‌ بزرگ‌استپانوف‌ تا امروز اطوار دشمنانه‌ از این‌ طرف‌ موقوف‌ و همواره‌ اوقات‌ به‌ ادای‌ شرایط دوستی‌ مصروف‌ بوده‌ باآن‌که‌ این‌ چندگاه‌ به‌ طریقی‌ که‌ بر آن‌ عالی‌جاه‌ معلوم‌ است‌ وقت‌ فرصت‌ و هنگام‌ دشمنی‌ و خصومت‌ بود امری‌ که‌متضمن‌ اندک‌ دشمنی‌ بوده‌ باشد رد ننمود و ظاهر است‌ که‌ بعد ازین‌ نیز مادام‌ آمد و شد رسل‌ و رسایل‌ است‌آثار دشمنی‌ از میانه‌ زایل‌ خواهد بود این‌که‌ ثانیاً نوشته‌ بود که‌ به‌ دستور سابق‌ باید آمد و شد تجار معلوم‌ وبرقرار بوده‌ آمدن‌ عساکر و سپاه‌ این‌ طرف‌ به‌ صورت‌ و لباس‌ کاروانیان‌ واقع‌ نشود البته‌ درین‌ اوقات‌ که‌ روزبه‌روزغبار کلفت‌ به‌ آب‌ دوستی‌ و الفت‌ فرو می‌نشیند آمد و رفت‌ در باب‌ معامله‌ و تجار بیشتر و زیاده‌ از پیشتر خواهدبود و هرگز حیله‌ و تلبیس‌ که‌ شایان‌ شأن‌ فرمانروایان‌ با اقتدار نیست‌ ازین‌ طرف‌ به‌ ظهور نخواهد رسید و این‌که‌ثالثاً اظهار نموده‌ بود که‌ تا سخن‌ دوستی‌ و سازش‌ در میان‌ است‌ اگر فرضاً امری‌ مخالف‌ شیوه‌ مسالمت‌ از یک‌طرف‌ رو نماید اعیان‌ جانبین‌ به‌ یکدیگر اظهار نمایند که‌ اصلاح‌ آن‌ بر وجه‌ صواب‌ به‌ عمل‌ آید الحق‌ این‌ نیزخوب‌ و پسندیده‌ است‌ و بی‌شبهه‌ و خلاف‌ از جانبین‌ به‌ همین‌ ضابطه‌ و آیین‌ معمول‌ خواهد شد لیکن‌ فقره‌چهارم‌ که‌ مشتمل‌ بر وقوع‌ ملاقات‌ دو نفر از کارپردازان‌ این‌ دولت‌ با دو نفر از صلاح‌اندیشان‌ آن‌ شوکت‌ بودموقوف‌ به‌ همان‌ مطلبی‌ است‌ که‌ اولیای‌ این‌ دولت‌ سابقاً مصحوب‌ صاحب‌ حمایل‌ استپانوف‌ به‌ آن‌ عالی‌جاه‌اعلام‌ و پیغام‌ نموده‌ بودند حال‌ مجدداً اظهار می‌شود که‌ چون‌ ملاقات‌ معتمدان‌ دو دولت‌ وقتی‌ پسندیده‌ وسزاست‌ که‌ کارگزاران‌ دولتین‌ از حقیقت‌ شرایط دوستی‌ جانبین‌ مستحضر بوده‌ به‌ اقتضای‌ مصلحت‌ و آگاهی‌امر مصالحه‌ را به‌ انجام‌ رسانند بنابراین‌ آن‌ عالی‌جاه‌ اولا اظهار نماید که‌ از جانب‌ آن‌ دولت‌ بعد از وقوع‌ ملاقات‌معتمدین‌ کدام‌ شرط دوستی‌ به‌ ظهور خواهد رسید و از اولیای‌ این‌ دولت‌ توقع‌ خواهد بود تا بعد از آگاهی‌ ازچگونگی‌ کار از این‌ طرف‌ دو نفر کارگزار تعیین‌ و با دو نفر معتبرانی‌ که‌ از آن‌ طرف‌ مأمور می‌شوند کار مصالحه‌ راتمام‌ نمایند و چون‌ آن‌ عالی‌جاه‌ به‌ طریقی‌ که‌ پیش‌ ازین‌ اظهار نموده‌ بود از جانب‌ اولیای‌ آن‌ دولت‌ کمال‌ اختیاردر کار دوستی‌ دو دولت‌ جاوید قرار دارد طریقه‌ آن‌ است‌ که‌ به‌ مقتضای‌ خیراندیشی‌ و نیک‌خواهی‌ ودانشمندی‌ و آگاهی‌ شروط التیام‌ و دوستی‌ امنای‌ آن‌ دولت‌ را با توقعاتی‌ که‌ از اولیای‌ این‌ حضرت‌ دارند و درین‌دولت‌ مقرون‌ به‌ قبول‌ و حصول‌ داند اعلام‌ و اظهار نماید و اگر با وجود اظهاری‌ که‌ سابقاً از کمال‌ اختیار خودنموده‌ باز درین‌ باب‌ اذن‌ و اجازت‌ تازه‌ از اولیای‌ آن‌ دولت‌ لازم‌ می‌داند مراتب‌ را به‌ ایشان‌ اظهار و بعد از وصول‌جواب‌ گزارش‌ را نگاشته‌ سازد که‌ کارگزاران‌ این‌ دولت‌ را از چگونگی‌ کار استحضار حاصل‌ شده‌، بعد از اطلاع‌معتمدان‌ دو دولت‌ بنای‌ ملاقات‌ یکدیگر را گذارند و نوعی‌ نشود که‌ بعد از وقوع‌ ملاقات‌ گفتگوی‌ دوستی‌ ومؤالات‌ امر سازش‌ و التیام‌ به‌ انجام‌ نرسیده‌ این‌ معنی‌ باعث‌ نقص‌ شأن‌ دولتین‌ شود.

 

 

 

 


مأخذ: اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقاز

پیوست‌ شماره‌ ده‌
معاهده‌ی‌ فینکن‌ اشتاین‌
اعلیحضرت‌ امپراطور فرانسویان‌ و پادشاه‌ ایتالیا و پادشاه‌ ایران‌ برای‌ تحکیم‌ روابط دوستانه‌ و عقد معاده‌اتحاد اشخاص‌ ذیل‌ را نامزد می‌نمایند:
از طرف‌ اعلیحضرت‌ امپراطور فرانسویان‌ و پادشاه‌ ایتالیا آقای‌ هوک‌ برنارد مارت‌ وزیر مملکتی‌ و حامل‌حمایل‌ لژیون‌ دونور و دارای‌ نشان‌ سنت‌ هوبر از مملکت‌ با ویر و نشان‌ وفا از مملکت‌ باد.
از طرف‌ پادشاه‌ ایران‌ عالیجناب‌ فخامت‌ نصاب‌ میرزا محمدرضا سفیر فوق‌العاده‌ و بیگلربیگی‌ قزوین‌ و وزیرشاهزاده‌ محمد علی‌ میرزا.
ایشان‌ بعد از ارائه‌ و مبادله‌ اعتبارنامه‌های‌ خود در باب‌ مواد ذیل‌ توافق‌ حاصل‌ کردند:
ماده‌ اول‌: بین‌ اعلیحضرتین‌ امپراطور فرانسویان‌ و پادشاه‌ ایتالیا و اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ایران‌ صلح‌ و دوستی‌و اتحاد دائمی‌ برقرار خواهد بود.
ماده‌ دوم‌: اعلیحضرت‌ امپراطور فرانسویان‌ و پادشاه‌ ایتالیا استقلال‌ ممالک‌ حاضره‌ اعلیحضرت‌ پادشاه‌ایران‌ را ضمانت‌ می‌نماید.
ماده‌ سوم‌: اعلیحضرت‌ امپراطور فرانسویان‌ و پادشاه‌ ایتالیا گرجستان‌ را حقا متعلق‌ با اعلیحضرت‌ پادشاه‌ایران‌ می‌دانند.
ماده‌ چهارم‌: اعلیحضرت‌ امپراطور فرانسویان‌ و پادشاه‌ ایتالیا متعهد می‌شود که‌ تمامی‌ مساعی‌ خود را درمجبور ساختن‌ روس‌ها به‌ تخلیه‌ گرجستان‌ و خاک‌ ایران‌ صرف‌ ناید و برای‌ تحصیل‌ این‌ نتیجه‌ و بستن‌ عهدنامه‌صلح‌ مداخله‌ کند تخلیه‌ این‌ اراضی‌ همه‌ وقت‌ منظور سیاست‌ و پیشنهاد نظر عنایت‌ او خواهد بود.
ماده‌ پنجم‌: اعلیحضرت‌ امپراطور فرانسویان‌ و پادشاه‌ ایتالیا در دربار ایران‌ یک‌ نفر سفیر فوق‌العاده‌ و چندنفر منشی‌ سفارتخانه‌ نگاه‌ خواهد داشت‌.
ماده‌ ششم‌: چون‌ اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ایران‌ مایل‌ است‌ که‌ پیاده‌ نظام‌ و توپخانه‌ و استحکامات‌ خود را برطبق‌ اصول‌ اروپائی‌ منظم‌ نماید اعلیحضرت‌ امپراطور فرانسویان‌ و پادشاه‌ ایتالیا متعهد می‌شود که‌ توپهای‌صحرائی‌ و تفنگ‌ها و سرنیزه‌هائی‌ را که‌ اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ایران‌ لازم‌ دارد برای‌ او تدارک‌ نماید قیمت‌ این‌اسلحه‌ مطابق‌ ارزش‌ آنها در اروپا محسوب‌ خواهد شد.
ماده‌ هفتم‌: اعلیحضرت‌ امپراطور فرانسویان‌ و پادشاه‌ ایتالیا بر عهده‌ می‌گیرد که‌ هر اندازه‌ صاحب‌ منصب‌توپخانه‌ و مهندس‌ پیاده‌ نظام‌ که‌ اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ایران‌ وجود آنها را برای‌ تحکیم‌ قلاع‌ و تنظیم‌ توپخانه‌ وپیاده‌ نظام‌ ایران‌ بر طبق‌ اصول‌ فن‌ نظام‌ اروپائی‌ لازم‌ بشمارد در تحت‌ اختیار او بگذارد.
ماده‌ هشتم‌: اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ایران‌ هم‌ از طرف‌ خود متعهد می‌شود که‌ جمیع‌ روابط سیاسی‌ و تجارتی‌را با انگلیس‌ قطع‌ نموده‌ و به‌ دولت‌ مشارالیها فوراً اعلان‌ جنگ‌ دهد و با او بدون‌ فوت‌ فرصت‌ خصمانه‌ رفتار کند.بنابراین‌ اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ایران‌ قبول‌ می‌کند که‌ وزیر مختاری‌ را که‌ به‌ بمبئی‌ فرستاده‌ احضار نماید وقونسولها و نمایندگان‌ و سایر عمال‌ کمپانی‌ انگلیس‌ مقیم‌ ایران‌ و بنادر خلیج‌ فارس‌ را فوراً از محل‌ های‌ خودخارج‌ سازد و تمام‌ مال‌التجاره‌های‌ انگلیسی‌ را ضبط کرده‌ و در قطع‌ هر نوع‌ ارتباط با انگلیسها چه‌ در خشکی‌ وچه‌ در دریا به‌ ممالک‌ خود حکم‌ اکید صادر نماید و از قبول‌ هر وزیر مختار یا سفیر یا عامل‌ که‌ در ضمن‌ جنگ‌ ازطرف‌ این‌ دولت‌ بیاید استنکاف‌ ورزد.
ماده‌ نهم‌: در هر جنگی‌ که‌ انگلیس‌ و روسیه‌ بر ضد ایران‌ و فرانسه‌ متحد شوند فرانسه‌ و ایران‌ هم‌ به‌ همین‌وضع‌ بر ضد آن‌ دو دولت‌ اتحاد خواهند کرد و همین‌ که‌ آن‌ طرفی‌ از متعاهدین‌ که‌ مورد تهدید یا حمله‌ واقع‌شده‌ رسماً مراتب‌ را به‌ اطلاع‌ دیگری‌ رسانده‌ متحداً بر ضد دشمن‌ مشترک‌ به‌ جنگ‌ قیام‌ خواهند نمود از آن‌سپس‌ در باب‌ هر نوع‌ روابط سیاسی‌ و تجارتی‌ بر طبق‌ مقررات‌ ماده‌ قبل‌ رفتار خواهد شد.
ماده‌ دهم‌: اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ایران‌ تمام‌ نفوذ خود را بکار خواهد برد تا افاغنه‌ و سکنه‌ دیگر قندهار را باقشون‌ خود بر ضد انگلیس‌ متحد سازد و پس‌ از آنکه‌ راهی‌ به‌ مساکن‌ ایشان‌ باز کرد لشگری‌ بر سر متصرفات‌انگلیس‌ در هند بفرستد.
ماده‌ یازدهم‌: در صورتیکه‌ از قوای‌ بحری‌ فرانسه‌ یکدسته‌ جهازات‌ به‌ خلیج‌ فارس‌ و بنادر متعلق‌ به‌اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ایران‌ بیاید اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ایران‌ تمام‌ وسایل‌ و تسهیلات‌ لازمه‌ را که‌ محتاج‌ الیه‌ باشدفراهم‌ خواهد نمود.
ماده‌ دوازدهم‌: اگر اراده‌ اعلیحضرت‌ امپراطور فرانسویان‌ و پادشاه‌ ایتالیا برای‌ حمله‌ به‌ متصرفات‌ انگلیس‌در هند به‌ فرستادن‌ قشونی‌ از راه‌ خشکی‌ قرار گیرد اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ایران‌ از آن‌جا که‌ متحد صمیمی‌ ووفادار اعلیحضرت‌ امپراطور فرانسویان‌ و پادشاه‌ ایتالیاست‌ به‌ ایشان‌ راه‌ عبور از مملکت‌ خود خواهد داد اگراین‌ مسئله‌ عملی‌ شد دولتین‌ قبلا قرارداد مخصوصی‌ خواهند بست‌ و راهی‌ که‌ قشون‌ باید اختیار نماید ومایحتاج‌ و وسایل‌ حمل‌ و نقل‌ که‌ لازم‌ ایشان‌ می‌شود و کمکی‌ را که‌ اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ایران‌ می‌تواند همراه‌کند در آن‌ تعیین‌ خواهند کرد.
ماده‌ سیزدهم‌: هرچه‌ از لوازم‌ و مایحتاج‌ در ایران‌ به‌ لشگریان‌ بری‌ و قوای‌ بحری‌ داده‌ شود در تعقیب‌ موادسابق‌ این‌ معاهده‌ به‌ قیمتی‌ که‌ در مملکت‌ باهالی‌ واگذار و محسوب‌ می‌شود به‌ حساب‌ آورده‌ شود.
ماده‌ چهاردهم‌: مقررات‌ ماده‌ دوازدهم‌ مذکور در فوق‌ فقط شامل‌ فرانسه‌ است‌ بنابراین‌ حقوق‌ مذکور نبایدبه‌ انعقاد معاهدات‌ دیگر به‌ انگلیس‌ یا روس‌ واگذار شود.
ماده‌ پانزدهم‌: برای‌ استفاده‌ طرفین‌ یک‌ معاهده‌ تجارتی‌ نیز در طهران‌ منعقد خواهد گردید.
ماده‌ شانزدهم‌: این‌ معاهده‌ بعد از چهارماه‌ از تاریخ‌ امروز در طهران‌ به‌ امضاء و تصویب‌ خواهد رسید.
در اردوی‌ امپراطوری‌ در فین‌ کن‌ اشتاین‌ به‌ تاریخ‌ 4 مه‌ سال‌ 1807 (25 صفر 1222) 13] اردیبهشت‌ ماه‌1186 خورشیدی‌[ منعقد و امضاء گردید.
محل‌ امضای‌ هوک‌ ـ پ‌ ـ ماره‌
محل‌ امضای‌ سفیر ایران‌
وزیر امور خارجه‌ ش‌. م‌. تالیران‌.

مأخذ: تزارها و تزارها

پیوست‌ شماره‌ یازده‌

فرمان‌ فتحعلی‌شاه‌ به‌ مهدی‌ قلی‌خان‌ قراباغی‌
]در باب‌ اخراج‌ روس‌ها از محال‌ قراباغ‌[

جمادی‌الاول‌ سنه‌ 1227 هجری‌ قمری‌ (اردیبهشت‌ 1191 خورشیدی‌ / 1812 میلادی‌)

مهدیقلی‌ خان‌ جوانشیر را از وقوع‌ بعضی‌ امور و کناره‌جویی‌ و دور گردی‌ها از خدمت‌ اقدس‌ شهریاری‌توحشی‌ و توهمی‌ حاصل‌ شده‌ بود و درین‌ وقت‌ مراحم‌ و مکارم‌ پادشاهی‌ را مایه‌ استظهاری‌ و امیدواری‌ خودساخته‌، مهیای‌ تقدیم‌ خدمات‌ و اوامر و نواهی‌ پادشاهی‌ را متقلد اطاعت‌ و انقیاد و متعهد دفع‌ و رفع‌ و قتل‌ واسر و اخراج‌ کفره‌ روسیه‌ از محال‌ قراباغ‌ گردیده‌ باشد نواب‌ همایون‌ ما نیز کناره‌ گردی‌های‌ او را در پیشگاه‌عنایت‌ و مرحمت‌ خدیوانه‌ معروض‌ صفح‌ و اغماض‌ پادشاهی‌ و او را مورد توجهات‌ خاطر رأفت‌ ذخایر داشته‌،عزیمت‌ خسروانه‌ را مقروناً به‌ کمال‌التصمیم‌ بر این‌ معنی‌ گماشته‌ایم‌ که‌ هرگاه‌ مشارالیه‌ با طایفه‌ روسیه‌دشمنی‌ آغاز و از عهده‌ خدمات‌ مقرره‌ برآید و ساحت‌ قراباغ‌ را از لوث‌ مداخلت‌ روسیه‌ پاک‌ و مصفی‌ نماید،مشارالیه‌ را به‌ نهجی‌ که‌ مقصود و مراد اوست‌ در ولایت‌ قراباغ‌ متمکن‌ و مستقر فرمود محال‌ مزبور را بدون‌مشارکت‌ غیر از بیگانه‌ و خویش‌ بدو واگذاریم‌ و اهالی‌ ولایت‌ مزبوره‌ را که‌ اکنون‌ در سایر ولایت‌ آذربایجان‌متفرق‌ و متوطن‌ شده‌اند امر به‌ مراجعت‌ فرموده‌، به‌ طریق‌ سابق‌ در محال‌ قراباغ‌ ساکن‌ و متوطن‌ فرماییم‌ وعالی‌جاه‌ مشارالیه‌ و فرزندان‌ او را بالتمام‌ در سایه‌ مرحمت‌ پادشاهی‌ پیوسته‌ محفوظ و از رهگذر جان‌ و مال‌ واعتبار و اقتدار محفوظ فرماییم‌ مقرر آن‌که‌ عالی‌جاه‌ مهدیقلی‌خان‌ جوانشیر بعد از زیارت‌ فرمان‌ همایون‌ ازروی‌ نهایت‌ استظهار و اطمینان‌ و امیدواری‌ سالک‌ طریق‌ خدمت‌ شهریاری‌ و در تقدیم‌ مهمات‌ مقرره‌ کوشیده‌،بعد از انجام‌ مهم‌ مزبور خود را بدون‌ مشارکت‌ غیربیگلربیگی‌ ولایت‌ قراباغ‌ داند و مادام‌الحیوه‌ در پناه‌ امان‌ظل‌اللهی‌ خود و اولاد و متعلقات‌ خود را از تعرض‌ جان‌ و مال‌ و امثال‌ آن‌ از جانب‌ اولیای‌ دولت‌ محفوظ و مسلم‌یابد و این‌ فرمان‌ را به‌ رسم‌ امان‌نامه‌ محفوظ داشته‌ با ظهور شروط مقرره‌ از شوائب‌ تغییر و تبدیل‌ مصون‌دانسته‌ در عهده‌ شناسند.

 


مأخذ: اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقاز

پیوست‌ شماره‌ دوازده‌

حکم‌ خطابی‌عباس‌ میرزا به‌خوانین‌وبیگ‌زاده‌های‌اهل‌کاختی‌
]در باب‌ فتح‌ گرجستان‌[

جمادی‌ الاول‌ سنه‌ 1227 هجری‌ قمری‌ / اردیبهشت‌ 1191 خورشیدی‌ / 1812 میلادی‌)

حکم‌ والا شد آن‌که‌ بدانند که‌ پیشتر از آن‌که‌ فرستاده‌های‌ شما به‌ ایروان‌ به‌ دارالسلطنه‌ تبریز بیایندعالی‌جاه‌ حسین‌خان‌ سردار و بیگلربیگی‌ ایروان‌ غیرت‌ و مردانگی‌ و حمیت‌ و اخلاص‌ شما را عرض‌ کرده‌ ونوشته‌ بود که‌ به‌ قدر شش‌ هزار نفر سالدات‌ روسیه‌ را در قیق‌ کشته‌ و چند عراده‌ توپ‌ آن‌ها را گرفته‌اید. عالی‌جاه‌الکساندر میرزا هم‌ غیرت‌ها و ارادت‌ها و انتظارهای‌ شما را برای‌ حرکت‌ ما عرض‌ کرده‌ بود درین‌ وقت‌ که‌فرستادگان‌ زبده‌المسیحیه‌ اودیک‌ بک‌ و کیورکی‌ وارد دارالسلطنه‌ تبریز گردیدند همه‌ کارهای‌ شما را درخدمت‌ ما عرض‌ نمودند و مردی‌ و مردانگی‌ و شجاعت‌ و فرزانگی‌ شما بر ما حالی‌ شده‌ و مشخص‌ شد که‌ سازش‌ظاهری‌ شما با روسیه‌ برای‌ گذشتن‌ زمستان‌ و آمدن‌ بهار و رسیدن‌ وقت‌ حرکت‌ ما بوده‌ الحق‌ خدمتی‌ که‌ شماکرده‌اید بهترین‌ خدمت‌هاست‌. شفقتی‌ هم‌ که‌ ما به‌ شما خواهیم‌ فرمود بزرگ‌ترین‌ شفقت‌ها خواهد بود، روی‌شما سفید روی‌ شما سفید حال‌ زمستان‌ گذشته‌ و موسم‌ بهار رسیده‌ ما سپاه‌ منصور را حاضر فرموده‌ایم‌ این‌روزها جزم‌ و صریح‌ با توپ‌های‌ دوزخ‌ شرار و سربازان‌ آتشبار و سواران‌ جرار از تبریز حرکت‌ و مانند سیل‌های‌کوه‌ ربا به‌ آن‌ حدود عزیمت‌ خواهیم‌ کرد. عالی‌جاه‌ سردار ایروان‌ و عالی‌جاه‌ الیقساندر میرزا را نیز مأمورفرمودیم‌ که‌ پیش‌ از ما با لشکرهای‌ آراسته‌ حرکت‌ نمایند و به‌ خواسته‌ خدا و با حرکت‌ ما و رسیدن‌ لشکرها وتوپ‌ و توپخانه‌ و سربازی‌ که‌ ساخته‌ایم‌، روسیه‌ را طاقت‌ برابری‌ نخواهد بود و در همین‌ سال‌ ولایت‌ گرجستان‌ وشهر تفلیس‌ از لوث‌ وجود روسیه‌ پاک‌ شده‌، همه‌ اهالی‌ گرجستان‌ از بزرگ‌ و کوچک‌ آرام‌ و راحت‌ خواهند یافت‌و جان‌ و مال‌ و ناموس‌ اهالی‌ آن‌جا از تعرضات‌ آن‌ها محفوظ خواهند شد و به‌ همگی‌ شما که‌ این‌ خدمت‌ را کرده‌و این‌ غیرت‌ را به‌ جا آورده‌ و به‌ سایر اهالی‌ گرجستان‌ از مرحمت‌ها و انعام‌های‌ ما فیض‌ها و بهره‌ها خواهد رسیدو چشم‌های‌ شما و دیگر امیدواران‌ و جان‌نثاران‌ از غبار موکب‌ ما روشن‌ خواهد شد و هریک‌ مرتبه‌های‌ بلند ازحضرت‌ ما خواهند یافت‌ و هم‌ این‌ غیرت‌ و شجاعت‌ و ارادت‌ و اخلاص‌ شما تا قیامت‌ بر روی‌ روزگار خواهد ماندو همگی‌ شما و هرکس‌ که‌ با شما موافقتی‌ نماید نسلا بعد نسل‌ در دولت‌ ابدمدت‌ بهره‌ها خواهند دید. ما همیشه‌شما را بنده‌ و اخلاص‌ کیش‌ خود می‌دانستیم‌ و یقین‌ داشتیم‌ که‌ هر وقت‌ عزم‌ گرجستان‌ نماییم‌ همگی‌ از بزرگ‌و کوچک‌ به‌ رکاب‌ ما خواهند آمد و مشغول‌ خدمت‌ خواهند شد اما در نظر داشتیم‌ که‌ پیاده‌ و توپخانه‌ ما بهتر ازسالدات‌ و توپخانه‌ روس‌ شده‌ وقتی‌ که‌ حرکت‌ به‌ آن‌جا بکنیم‌ امر آن‌جا در همان‌ یک‌ حرکت‌ یکسره‌ تمام‌ نماییم‌حال‌ به‌ حول‌ و قوه‌ خدا توپخانه‌ و سربازی‌ که‌ البته‌ شنیده‌اید مهیا شده‌ و امری‌ که‌ در نظر ما بود حاصل‌ گردیده‌در طرف‌ قراباغ‌ هم‌ ظاهراً کاری‌ نمانده‌ در همان‌ حرکت‌ زمستان‌ که‌ نمودیم‌ و البته‌ خبر آن‌ را شنیده‌ایدشدنی‌ها شد و قلیل‌ ناتمامی‌ که‌ مانده‌ همان‌ سرحدنشینان‌ قراچه‌ داغ‌ و قشونی‌ که‌ در قراچه‌ داغ‌ گذاشته‌ایم‌ به‌خواست‌ خدا به‌ اتمام‌ می‌رسانند حال‌ سربازان‌ ما چون‌ شیران‌ گرسنه‌ به‌ خون‌های‌ روسیه‌ گرجستان‌ نشسته‌اندو همین‌ که‌ حرکت‌ به‌ آن‌ طرف‌ نماییم‌ گرجستان‌ مفتوح‌ و سردار و سالدات‌ روس‌ همگی‌ کشته‌ و اسیر خواهندشد و شما هریک‌ در جاهای‌ خود به‌ راحت‌ و آرام‌ خواهید نشست‌ و روسیه‌ هم‌ چون‌ صدمه‌ سربازان‌ آتشبار وتوپ‌های‌ البرزکوب‌ ما را دیده‌ و دانسته‌اند که‌ شما در گرجستان‌ و اهالی‌ قراباغ‌ در قراباغ‌ و ایلات‌ گنجه‌ در گنجه‌از آن‌ها رنجید و به‌ ما متوسل‌ گردیده‌ همه‌ طالب‌ و جویای‌ پادشاه‌ و دولت‌ خود می‌باشند و این‌ را هم‌ شنیده‌اندکه‌ سر عسکر و عساکر روم‌ امسال‌ با استعداد کلی‌ به‌ آخقه‌ و باشاچق‌ می‌آیند و با سپاه‌ ما جدایی‌ ندارند هر روزنوشته‌های‌ ایشان‌ می‌رسد و سخن‌ سازش‌ به‌ ما می‌گویند بلکه‌ به‌ این‌ سبب‌ امسال‌ خود را خلاص‌ نمایند امامعلوم‌ است‌ که‌ سخن‌های‌ ایشان‌ همه‌ دروغ‌ و چاره‌ای‌ است‌ که‌ برای‌ کار خود می‌جویند شما همگی‌ خاطر جمع‌و مطمئن‌ خاطر از حرکت‌ و عزیمت‌ ما به‌ آن‌ طرف‌ باشید و مستعد و آماده‌ کار شوید و دوستان‌ و متفقان‌ خود راخبردار از عزم‌ و اراده‌ ما نمایید که‌ انشاءالله‌الرحمان‌ این‌ روزها از همه‌ طرف‌ لشکر مظفر ما خواهند آمد و قلع‌ماده‌ روسیه‌ را به‌ خواست‌ خدا خواهیم‌ کرد. باری‌ درین‌ وقت‌ فرستادگان‌ شما را مورد شفقت‌ و انعام‌ فرموده‌ ومرخص‌ کردیم‌ که‌ زودتر آمده‌ شما را خبردار نمایند عالی‌جاه‌ حسین‌خان‌ سردار و بیگلربیگی‌ ایروان‌ و عالی‌جاه‌آلیقساندر میرزا هم‌ پیشتر از ما با سپاه‌ کلی‌ حرکت‌ خواهند کرد و تا رسیدن‌ ما آنچه‌ عالی‌جاه‌ سردار مشارالیه‌ به‌شما اظهار نماید از آن‌ قرار معمول‌ دارند و آنچه‌ هم‌ شما صلاح‌ دانید به‌ ما و عالی‌جاه‌ سردار مشارالیه‌ اظهارکنید و مطمئن‌ باشید که‌ روزهای‌ زحمت‌ و مشقت‌ گذشته‌ و روزهای‌ راحت‌ و آرام‌ شما رسیده‌ است‌. در هر باب‌و هر مواد الطاف‌ و اعطاف‌ خاطر خطیر ما را درباره‌ خود کامل‌ دانسته‌ همه‌ روز از روی‌ نهایت‌ امیدواری‌ واستظهار به‌ معرض‌ عرض‌ درآورده‌، به‌ حصول‌ موصل‌ و به‌ عز انجاح‌ مقرون‌ دانند و در عهده‌ شناسند.

 

 

 

مأخذ: اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقاز

پیوست‌ شماره‌ سیزده‌
معاهده‌
در باب‌ کرورات‌ و تخلیه‌ سرحدات‌
فصل‌ اول‌ ـ نظر بماحصل‌ فصل‌ چهارم‌ عهدنامه‌ عمده‌ امروزه‌ اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ممالک‌ ایران‌ تعهد می‌کند که‌ از تاریخ‌ اختتام‌ عهدنامه‌ مزبوره‌در مدت‌ دو ماه‌ همه‌ حصه‌ طالش‌ را که‌ بالاستحقاق‌ متعلق‌ به‌ دولت‌ روسیه‌ است‌ و سرحد آن‌ به‌ صحت‌ و درستی‌ به‌ موجب‌ فصل‌ چهارم‌ عهدنامه‌عمده‌ معین‌ شده‌ است‌ و به‌ علت‌ افعال‌ خصمانه‌ صادره‌ قبل‌ از جنگ‌ که‌ این‌ عهدنامه‌ به‌ سعادت‌ به‌ انتها می‌رساند به‌ تصرف‌ عسکر ایران‌ درآمده‌ است‌از قشون‌ خود تخلیه‌ کرده‌ به‌ مأمورین‌ روس‌ که‌ به‌ همین‌ جهت‌ به‌ آن‌ مکان‌ها فرستاده‌ خواهد شد تسلیم‌ نمایند تا زمان‌ تفویض‌ ولایت‌ مذکوره‌ به‌وکلای‌ روسیه‌ دولت‌ ایران‌ به‌ دقت‌ متوجه‌ خواهد شد که‌ هیچ‌گونه‌ ظلمی‌ و تعدی‌ به‌ اهالی‌ آن‌ ولایت‌ و اموال‌ ایشان‌ معمول‌ نباشد و حکام‌ ولایت‌ ازهرگونه‌ خلاف‌ ضابطه‌ و نظام‌ که‌ درین‌ مدت‌ آنجا اتفاق‌ بیفتد از طرف‌ دولت‌ مؤاخذ خواهند بود.
فصل‌ دویم‌ ـ نظربماحصل‌ فصل‌ ششم‌ عهدنامه‌ عمده‌ امروزه‌ که‌ به‌ موجب‌ آن‌ اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ممالک‌ ایران‌ به‌ صراحه‌ متعهد شده‌ است‌ که‌ به‌اعلیحضرت‌ امپراطور کل‌ ممالک‌ روسیه‌ به‌ عوض‌ خسارت‌ ده‌ کرور تومان‌ رایج‌ که‌ عبارت‌ است‌ از بیست‌ میلیون‌ مناط سفید روسی‌ بدهد مابین‌دولتین‌ علیتین‌ معاهدتین‌ مقرر گشته‌ است‌ که‌ سه‌ کرور تومان‌ از آن‌ در مدت‌ هشت‌ روز که‌ بلافاصله‌ بعد از اختتام‌ این‌ عهدنامه‌ مذکوره‌ انقضاءمی‌باید به‌ وکلای‌ مختار روسیه‌ یا به‌ گماشتگان‌ ایشان‌ داده‌ می‌شود و دو کرور تومان‌ نیز پانزده‌ روز دیرتر وصول‌ یابد و سه‌ کرور هم‌ در غره‌ شهر اپریل‌سنه‌ 1828 مسیحی‌ [11آوریل‌ میلادی‌] که‌ عبارت‌ است‌ از بیست‌ و ششم‌ شهر رمضان‌ 1243 هجری‌ 22] فروردین‌ 1207 خورشیدی‌[ ایصال‌گردد و دو کرور باقی‌ هم‌ که‌ تتمه‌ ده‌ کرور تومان‌ است‌ که‌ دولت‌ ایران‌ به‌ دولت‌ روسیه‌ متعهد ایصال‌ گشته‌ در غره‌ شهر می‌سنه‌ 1830 مسیحیه‌ که‌عبارت‌ است‌ از بیست‌ و دوم‌ جدی‌ سنه‌ 1245[ 12 مه‌ 1830 میلادی‌ / 22 اردیبهشت‌ 1209 خورشیدی‌].
فصل‌ سیم‌ ـ به‌ نیت‌ آن‌که‌ به‌ اعلیحضرت‌ امپراطور کل‌ ممالک‌ روسیه‌ جهت‌ ایصال‌ صحیح‌ و کامل‌ وجه‌ خسارت‌ مذکوره‌ رهنی‌ بدهند مابین‌دولتین‌ علیتین‌ معاهدتین‌ قرارداد شده‌ است‌ که‌ تا ایصال‌ کامل‌ هشت‌ کرور تومان‌ تمامی‌ ولایات‌ آذربایجان‌ در تصرف‌ بی‌واسطه‌ عساکر روسیه‌ مانده‌اداره‌ و انتظام‌ آن‌ بالانحصار برای‌ منافع‌ روسیه‌ باشد به‌ نوعی‌ که‌ حکومت‌ مستعاری‌ که‌ الحال‌ در تبریز وضع‌ شده‌ است‌ در اجرای‌ تسلط و رفتار خودکه‌ به‌ رعایت‌ و حفظ ضابطه‌ و آسایش‌ درونی‌ متعلق‌ و به‌ امضای‌ وسایل‌ مخصوصه‌ جهت‌ تدارک‌ ضروریات‌ عساکری‌ که‌ باید علی‌سبیل‌العاریه‌ درولایت‌ مذکوره‌ مقیم‌ باشد مربوط است‌ امتداد یابد اگر خدا ناکرده‌ مبلغ‌ مزبور فوق‌ که‌ هشت‌ کرور تومان‌ است‌ تا روز پانزدهم‌ ماه‌ اگوست‌ 1828 که‌عبارت‌ است‌ از پانزدهم‌ شهر صفرالمظفر 1244 هجری‌[ 26آگوست‌ 1828 میلادی‌ / 4 شهریور 1207 خورشیدی‌] به‌ تمامه‌ تسلیم‌ نشود معلوم‌بوده‌ و خواهد بود که‌ تمام‌ ولایت‌ آذربایجان‌ از ایران‌ انفصال‌ دایمی‌ خواهد یافت‌ و اعلیحضرت‌ امپراطور کل‌ ممالک‌ روسیه‌ مطلقاً استحقاق‌ خواهدداشت‌ که‌ آن‌ را یا ضمیمه‌ ممالک‌ خود سازد یا در زیر حمایت‌ بی‌واسطه‌ و بالانفراد خود خان‌نشین‌های‌ خود سرکه‌ انتقال‌ آن‌ها به‌ ارث‌ باشد در آن‌معین‌ کنند و در باب‌ مبلغ‌هایی‌ که‌ بر طبق‌ این‌ قرارداد در آن‌ وقت‌ به‌ دولت‌ روس‌ وصول‌ یافته‌ باشد ایضاً معلوم‌ است‌ که‌ همه‌ بی‌مطالبه‌ و استردادبرای‌ نفع‌ او می‌ماند. اما در این‌ صورت‌ دولت‌ ایران‌ نزد دولت‌ روس‌ بالمره‌ از تعهدات‌ نقدیه‌بری‌الذمه‌ خواهد بود لکن‌ مقرر است‌ که‌ همین‌ که‌اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ممالک‌ ایران‌ دو کرور از این‌ سه‌ کروری‌ که‌ بعد از پنج‌ کرور تومان‌ وجه‌ خسارت‌ مشروطه‌ می‌بایست‌ داده‌ شود تسلیم‌ کرده‌ شودهمه‌ آذربایجان‌ انتهای‌ مرتبه‌ در مدت‌ یک‌ ماه‌ از عساکر روسیه‌ تخلیه‌ خواهد شد و به‌ اختیار ایرانیان‌ واگذار خواهد گردید. اما قلعه‌ و ولایت‌ خوی‌مانند رهن‌ ایصال‌ کرور سیم‌ از کرورات‌ مذکوره‌ که‌ باید بالتمام‌ در پانزدهم‌ ماه‌ اگوست‌ میلادی‌ سنه‌ 1828 مسیحیه‌ [4 شهریور 1207 خورشیدی‌] برسد در اقتدار عساکر روسیه‌ خواهد ماند جنرالی‌ که‌ لشکر روسیه‌ در اختیار او خواهد بود در باب‌ تخلیه‌ ورد همه‌ یا جزو آذربایجان‌ موافق‌ آن‌که‌اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ممالک‌ ایران‌ به‌ دولت‌ امپراطوریه‌ روسیه‌ در موعد معهود همه‌ هشت‌ کرور یا همین‌ هفت‌ کرور تومان‌ را داده‌ باشد پیش‌ از وقت‌دستورالعمل‌ لازمه‌ در دست‌ خواهد داشت‌ و حکومت‌ مستعار تبریز در آن‌ وقت‌ اختیاری‌ را که‌ دارد از خود سلب‌ کرده‌ وکلای‌ ایران‌ که‌ برای‌ این‌ کاراز طرف‌ اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ممالک‌ ایران‌ مأمور خواهند بود فوراً به‌ تصرف‌ آن‌ خواهند پرداخت‌ لکن‌ بدون‌ این‌که‌ ضابطه‌ و آسایش‌ خلق‌ مشوش‌ تواندشد و در شرایط و تعهداتی‌ که‌ در عهدنامه‌ عمده‌ مصالحه‌الحال‌ و در این‌ فصول‌ زایده‌ مقرر گشته‌ است‌ تغییری‌ حاصل‌ نتواند کرد.
فصل‌ چهارم‌ ـ عساکر روسیه‌ که‌ بنابر فصل‌ سابق‌ چند وقت‌ آذربایجان‌ را در تصرف‌ خواهند داشت‌ چون‌ اختیار تام‌ و تمام‌ که‌ موافق‌ صوابدیدفرمانفرمای‌ عساکر روسیه‌ در هر جای‌ این‌ مملکت‌ اقامت‌ نماید لهذا قرار داده‌ شد که‌ عساکر ایران‌ که‌ هنوز در بعضی‌ اماکن‌ آذربایجان‌ منتشرندبلافاصله‌ بیرون‌ روند و خود را به‌ ولایات‌ داخله‌ ایران‌ بکشند.
فصل‌ پنجم‌ ـ برای‌ رفع‌ اموری‌ که‌ موجب‌ اختلال‌ ضابطه‌ و نظام‌ عسکریه‌ می‌شود و حفظ آن‌ مابین‌ عساکر جانبین‌ در مدت‌ تصرف‌ چند وقته‌ولایات‌ که‌ در فصل‌ سابق‌ قرار داده‌ شده‌ به‌ غایت‌ لازم‌ است‌ مقرر شد که‌ درین‌ مدت‌ اقامت‌ همه‌ فراری‌ لشکر روس‌ که‌ به‌ جانب‌ ایرانیان‌ بگذرد باید که‌به‌ واسطه‌ رؤسای‌ ایران‌ گرفته‌ شده‌ فی‌الفور به‌ نزدیک‌ترین‌ رؤسای‌ عساکر روس‌ تسلیم‌ شود و همچنین‌ همه‌ فراری‌ لشکر ایران‌ که‌ به‌ جانب‌ روسیه‌بگذرد بلافاصله‌ گرفته‌ شده‌ به‌ نزدیک‌ترین‌ حاکم‌ ایران‌ تسلیم‌ شود.
فصل‌ ششم‌ ـ همان‌ ساعت‌ بعد از مبادله‌ تصدیق‌ نام‌ها از جانبین‌ به‌ مباشرها برای‌ تشخیص‌ خط سرحدی‌ که‌ به‌ واسطه‌ فصل‌ چهارم‌ عهدنامه‌عمده‌ امروزه‌ شرط شده‌ نامزد خواهد شد و کذالک‌ برای‌ ترتیب‌ نقشه‌ صحیح‌ از آن‌که‌ یک‌ نسخه‌ به‌ مهر مباشرین‌ رسیده‌ به‌ تصحیح‌ فرمانفرمای‌گرجستان‌ و نسخه‌ دیگر در کمال‌ مشابهت‌ به‌ تصحیح‌ نواب‌ مستطاب‌ نایب‌السلطنه‌ عباس‌میرزا عرض‌ خواهد شد و بعد از آن‌ این‌ نقشه‌ مبادله‌ شده‌مستوئق‌ و در مستقبل‌ دست‌آویز سند خواهد بود.
این‌ فصول‌ جداگانه‌ که‌ برای‌ تکمیل‌ عهدنامه‌ عمده‌ امروزه‌ تشخیص‌ یافته‌ و مشتمل‌ بر دو نسخه‌ است‌ همان‌قدر قوه‌ و اعتبار خواهد داشت‌ که‌گویا لفظ به‌ لفظ در آن‌جا مندرج‌ است‌ در هر حال‌ ما وکلای‌ مختار اعلیحضرت‌ امپراطور کل‌ ممالک‌ روسیه‌ و اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ممالک‌ ایران‌ آن‌هارا دستخط گذاشته‌ مهر کردیم‌ تحریراً در قریه‌ ترکمانچای‌ به‌ تاریخ‌ دهم‌ شهر فیورال‌ 1828 مسیحیه‌ [21 فوریه‌ 1828 میلادی‌] که‌ عبارت‌ است‌ ازپنجم‌ شهر شعبان‌ 1243 هجری‌ [اول‌ اسفندماه‌ 1206 خورشیدی‌].

مأخذ: اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقاز

 

 

پیوست‌ شماره‌ چهارده‌
معاهده‌
در باب‌ تجارت‌
فصل‌ اول‌ ـ چون‌ دولتین‌ علیتین‌ معاهدتین‌ تمنا دارند که‌ اتباع‌ خود را از جمله‌ منافع‌ و فوایدی‌ که‌ ازآزادی‌ و رخصت‌ تجارت‌ حاصل‌ می‌شود بهره‌مند دارند لهذا به‌ این‌ تفصیل‌ قرارداد کردند که‌ رعایا و اتباع‌ روس‌ که‌ تذکره‌ معارفه‌ در دست‌ داشته‌باشند در همه‌ ممالک‌ ایران‌ می‌توانند تجارت‌ کرده‌ و کذالک‌ به‌ مملکت‌های‌ مجاور دولت‌های‌ مذکوره‌ می‌توانند رفت‌ و به‌ همین‌ نسبت‌ اهالی‌ ایران‌امتعه‌ خود را از دریای‌ خزر یا از راه‌ خشکی‌ سرحد دولتین‌ روس‌ و ایران‌ به‌ مملکت‌ روس‌ می‌توانند برد و معاوضه‌ و بیع‌ نموده‌ و خرید کرده‌ متاع‌دیگر بیرون‌ برده‌ و از هر گونه‌ حقوق‌ و امتیازاتی‌ که‌ در ممالک‌ اعلیحضرت‌ امپراطوری‌ به‌ اتباع‌ دولت‌های‌ کامله‌الوداد اروپا داده‌ می‌شود بهره‌مندخواهند شد در حالتی‌ که‌ یکی‌ از اتباع‌ دولت‌ روس‌ در مملکت‌ ایران‌ وفات‌ یابد اموال‌ منتقله‌ او چون‌ متعلق‌ به‌ رعیت‌ دولت‌ دوست‌ است‌ بدون‌ قصوربه‌ اقوام‌ یا شرکای‌ او تسلیم‌ خواهد شد که‌ به‌ اختیار تمام‌ به‌ نحوی‌ که‌ شایسته‌ دانند معامله‌ نمایند و در صورتی‌ که‌ اقوام‌ و شرکای‌ او موجود نباشنداختیار ضبط و کفالت‌ همین‌ اموال‌ به‌ وکیل‌ یا کارگزار یا کنسول‌های‌ روسیه‌ واگذار می‌شود بدون‌ این‌که‌ هیچ‌ ممانعت‌ از جانب‌ حکام‌ ولایت‌ ظاهرشود.
فصل‌ دویم‌ ـ حجج‌ و بروات‌ و ضمانت‌ نام‌ها و دیگر عهدها که‌ برای‌ امور تجارت‌ خود ما بین‌ اهالی‌ جانبین‌ مکتوباً می‌گذرد نزد کونسول‌ روسیه‌ وحاکم‌ ولایت‌ و در جایی‌که‌ کونسول‌ نباشد تنها نزد حاکم‌ ولایت‌ ثبت‌ می‌شود تا این‌که‌ هنگام‌ منازعه‌ بین‌الطرفین‌ برای‌ قطع‌ دعوی‌ بر طبق‌ عدالت‌تحقیقات‌ لازمه‌ توانند کرد. اگر یکی‌ از طرفین‌ خواهد که‌ بدون‌ این‌که‌ به‌ نحو مذکور فوق‌ تمسکات‌ محرزه‌ و مصدقه‌ که‌ لایق‌ قبول‌ هر محکمه‌عدالتست‌ در دست‌ داشته‌ باشد از دیگری‌ ادعائی‌ نماید و جز اقامه‌ شهود دلیلی‌ دیگر نیارد این‌ قبیل‌ ادعاها مادامی‌ که‌ مدعی‌ علیه‌ خود تصدیق‌ به‌حقیقت‌ آن‌ ننماید مقبول‌ نخواهد شد و همه‌ معاملات‌ منعقده‌ که‌ به‌ صورت‌ مذکوره‌ مابین‌ اهالی‌ جانبین‌ واقع‌ شده‌ باشد با دقت‌ تمام‌ مرعی‌ و ملحوظشده‌ هرگونه‌ مجانبت‌ که‌ در انجام‌ آن‌ به‌ ظهور رسد و باعث‌ ضرر یکی‌ از طرفین‌ گردد مورث‌ تلافی‌ خسارت‌ تناسبه‌ از طرف‌ دیگر خواهد شد و درصورتی‌ که‌ یکی‌ از تجار روس‌ و ایران‌ مفلس‌ و ورشکست‌ شود حق‌ به‌ ارباب‌ طلب‌ از امتعه‌ و اموال‌ او داده‌ می‌شود اما اگر از وکیل‌ و کارگزار یا کنسول‌استعلام‌ نمایند که‌ مفلس‌ مذکور مال‌ ممکن‌ التصرف‌ که‌ به‌ کار استرضای‌ همان‌ ارباب‌ طلب‌ بیاید در ولایت‌ روسیه‌ گذاشته‌ است‌ یا نه‌ برای‌ تحقیق‌کردن‌ این‌ مطلب‌ از مساعی‌ جمیله‌ خود مضایقه‌ نخواهند کرد. این‌ قراردادها که‌ در این‌ فصل‌ معین‌ گشته‌ و هم‌چنین‌ درباره‌ اهالی‌ ایران‌ که‌ در ولایت‌روس‌ موافق‌ قوانین‌ ملکیه‌ تجارت‌ می‌کنند مرعی‌ خواهد شد.
فصل‌ سیم‌ ـ برای‌ این‌که‌ به‌ تجارت‌ تبعه‌ جانبین‌ منافعی‌ را که‌ علت‌ غائی‌ شروط سابق‌الذکر گشته‌اند محقق‌ و مستحکم‌ نمایند قرارداد شد که‌ ازهرگونه‌ متاعی‌ که‌ به‌ توسط تبعه‌ روس‌ به‌ ایران‌ آورده‌ یا از این‌ مملکت‌ بیرون‌ برده‌ شود و کذلک‌ از امتعه‌ محصوله‌ ایران‌ که‌ به‌ توسط تبعه‌ آن‌ دولت‌ ازدریای‌ خزر یا از راه‌ خشکی‌ سرحد دولتین‌ روس‌ و ایران‌ به‌ ولایت‌ روس‌ برده‌ شود و هم‌چنین‌ از امتعه‌ روس‌ که‌ رعایای‌ ایران‌ با همان‌ راه‌ها بیرون‌می‌بردند کما فی‌السابق‌ در وقت‌ داخل‌ شدن‌ و بیرون‌ رفتن‌ هر دو یک‌ دفعه‌ پنج‌ از صد گمرک‌ گرفته‌ می‌شود و بعد از آن‌ هیچ‌گونه‌ گمرک‌ دیگر ازایشان‌ مطالبه‌ نخواهد شد و اگر دولت‌ روس‌ لازم‌ داند که‌ قانون‌ تازه‌ در گمرک‌ و تعرفه‌های‌ مجدد قرارداد کند متعهد می‌شود که‌ درین‌ حالت‌ نیزگمرک‌ مزبور را که‌ پنج‌ از صد است‌ اضافه‌ ننماید.
فصل‌ چهارم‌ ـ اگر دو دولت‌ روس‌ یا ایران‌ با دولت‌ دیگر در جنگ‌ باشد تبعه‌ جانبین‌ ممنوع‌ نخواهند شد از این‌که‌ با امتعه‌ خود از خاک‌ دولتین‌علیتین‌ معاهدتین‌ عبور کرده‌ به‌ ممالک‌ دولت‌ مزبوره‌ بروند.
فصل‌ پنجم‌ ـ چون‌ موافق‌ عاداتی‌ که‌ در ایران‌ موجود است‌ برای‌ اهالی‌ بیگانه‌ مشکل‌ است‌ که‌ خانه‌ و انبار و مکان‌ مخصوصی‌ برای‌ وضع‌ امتعه‌خود به‌ اجاره‌ پیدا کنند لهذا به‌ تبعه‌ روس‌ در ایران‌ اذن‌ داده‌ می‌شود که‌ خانه‌ برای‌ سکنی‌ و انبار و مکان‌ برای‌ وضع‌ امتعه‌ تجارت‌ هم‌ اجاره‌ نمایند وهم‌ به‌ ملکیت‌ تحصیل‌ کنند و متعلقان‌ دولت‌ ایران‌ به‌ آن‌ خان‌ها و انبارها و مکان‌ها عنفاً و غصباً داخل‌ نمی‌توانند شد لکن‌ در وقت‌ ضرورت‌ از وکیل‌یا کارگزار و یا کنسول‌ روسیه‌ استرخاص‌ می‌توانند نمود که‌ ایشان‌ صاحب‌ منصب‌ یا ترجمانی‌ تعیین‌ کنند که‌ در وقت‌ ملاحظه‌ خانه‌ یا امتعه‌ حضورداشته‌ باشد.
فصل‌ ششم‌ ـ چون‌ وکیل‌ و کارگزار دولت‌ امپراطوری‌ و صاحب‌منصبان‌ مأموره‌ با ایشان‌ و کنسول‌ها و ترجمان‌ها در ایران‌ امتعه‌ که‌ به‌ کار ملبوس‌ایشان‌ بیاید و اکثر اشیاء ضروریه‌ معیشت‌ برای‌ ابتیاع‌ پیدا نمی‌کنند لهذا می‌توانند بدون‌ باج‌ و خراج‌ هرگونه‌ امتعه‌ و اشیاء که‌ خاصه‌ مصارف‌ ایشان‌تعیین‌ شده‌ باشد بیاورند و کذلک‌ این‌ امتیازات‌ به‌ تمامه‌ درباره‌ وکیل‌ و کارگزار و کونسول‌ دولت‌ ایران‌ که‌ مقیم‌ دربار دولت‌ روس‌ باشند مرعی‌ وملحوظ خواهد شد و کسانی‌ که‌ از اهل‌ ایران‌ برای‌ خدمت‌ ایلچی‌ یا وکیل‌ و کونسول‌ها و حامیان‌ تجارت‌ روس‌ لازم‌ است‌ مادامی‌ که‌ نزد ایشان‌ باشندمانند تبعه‌ روس‌ از حمایت‌ ایشان‌ بهره‌مند خواهند بود ولکن‌ اگر شخصی‌ از آن‌ها مرتکب‌ جرمی‌ شود که‌ موافق‌ قوانین‌ ملکیه‌ مستحق‌ تنبیه‌ باشد درآن‌ صورت‌ وزیر دولت‌ ایران‌ یا حاکم‌ در جایی‌ که‌ آن‌ها نباشد بزرگ‌ ولایت‌ مجرم‌ را بی‌واسطه‌ از ایلچی‌ یا وکیل‌ یا کونسول‌ در نزد هر کدام‌ که‌ باشدمطالبه‌ می‌کند تا اجرای‌ عدالت‌ شود و اگر این‌ مطالبه‌ مبنی‌ باشد بر دلایلی‌ که‌ جرم‌ و تقصیر متهم‌ را ثابت‌ کند ایلچی‌ یا کونسول‌ یا وکیل‌ در دادن‌ اومضایقه‌ نخواهند کرد.
فصل‌ هفتم‌ ـ همه‌ ادعا و امور متنازع‌ فیها که‌ مابین‌ تبعه‌ روسیه‌ باشد بالانحصار به‌ ملاحظه‌ و قطع‌ و فصل‌ وکیل‌ یا کونسول‌های‌ اعلیحضرت‌امپراطوری‌ بر طبق‌ قوانین‌ و عادت‌ دولت‌ روسیه‌ مرجوع‌ می‌شود و هم‌چنین‌ است‌ منازعات‌ و ادعاهائی‌ که‌ مابین‌ تبعه‌ روس‌ و ایران‌ واقع‌ شود به‌دیوان‌ حاکم‌ شرع‌ و یا حاکم‌ عرف‌ ولایت‌ معروض‌ و محول‌ می‌گردد و ملحوظ و طی‌ نمی‌شود مگر در حضور ترجمان‌ وکیل‌ یا کونسول‌ها چون‌ این‌گونه‌ادعاهائی‌ که‌ یک‌ دفعه‌ موافق‌ قانون‌ طی‌ شده‌ باشد دوباره‌ استعلام‌ نمی‌تواند شد. هرگاه‌ اوضاع‌ نوعی‌ باشد که‌ اقتضای‌ تحقیق‌ و ملاحظه‌ ثانی‌ کندبدون‌ این‌که‌ وکیل‌ یا کارگزار یا کنسول‌ روسیه‌ را سابق‌ از آن‌ اخبار شود ملاحظه‌ نمی‌تواند شد و درین‌ حالت‌ آن‌ امر استعلام‌ و محکوم‌ علیه‌ نمی‌تواندگردید مگر در دفترخانه‌ اعظم‌ پادشاهی‌ که‌ در تبریز یا طهران‌ باشد. کذلک‌ در حضور یک‌ نفر ترجمان‌ وکیل‌ یا کونسول‌ روسیه‌.
فصل‌ هشتم‌ ـ کار قتل‌ و امثال‌ آن‌ از گناه‌های‌ بزرگ‌ که‌ در میان‌ خود رعایای‌ روس‌ واقع‌ شود تحقیق‌ و قطع‌ و فصل‌ آن‌ مطلق‌ در اختیار ایلچی‌ یاوکیل‌ و یا کونسول‌ روسیه‌ خواهد بود. بر وفق‌ قوانین‌ شرعیه‌ که‌ به‌ ایشان‌ در باب‌ اهل‌ ملت‌ خود داده‌ شده‌ است‌. اگر یکی‌ از تبعه‌ روسیه‌ به‌ دعوی‌جرمی‌ مستلزم‌ السیاسه‌ با دیگران‌ متهم‌ باشد به‌ هیچ‌وجه‌ او را تعاقب‌ و اذیت‌ نباید کرد مگر در صورتی‌ که‌ شراکت‌ او به‌ جرم‌ ثابت‌ و مدلل‌ شود ودرین‌ حالت‌ نیز مانند حالتی‌ که‌ یکی‌ از تبعه‌ روسیه‌ به‌ نفسه‌ به‌ جرمی‌ متهم‌ می‌شد حکام‌ ولایت‌ نمی‌توانند که‌ به‌ تشخیص‌ حکم‌ جرم‌ بپردازند مگردر حضور گماشته‌ از طرف‌ وکیل‌ یا کونسول‌های‌ روسیه‌. اگر در اماکن‌ صدور جرم‌ از وکیل‌ و کونسول‌ها کسی‌ نباشد حکام‌ ولایت‌ مجرم‌ را به‌ جایی‌ که‌کونسول‌ یا صاحب‌ منصبی‌ از دایره‌ وکالت‌ روسیه‌ در آن‌جا باشد روانه‌ می‌کند و استشهادنامه‌ که‌ در باب‌ برائت‌ و شغل‌ ذمه‌ متهم‌ به‌ واسطه‌ حاکم‌ ومفتی‌ آن‌ مکان‌ از روی‌ صداقت‌ مرتب‌ و به‌ مهر ایشان‌ رسیده‌ باشد و به‌ این‌ کیفیت‌ به‌ محلی‌ که‌ حکم‌ جرم‌ خواهد شد فرستاده‌ شود این‌گونه‌ استشهادنامه‌ها سند معتبر و مقبول‌ ادعا خواهد بود مگر این‌که‌ متهم‌ عدم‌ صحت‌ آن‌ را علانیه‌ ثابت‌ نماید و در صورتی‌ که‌ متهم‌ چنانچه‌ باید ملزم‌ گشته‌ فتوی‌صریح‌ حاصل‌ شود مجرم‌ را به‌ وکیل‌ یا کونسول‌ روسیه‌ تسلیم‌ می‌سازند که‌ برای‌ اجرای‌ سیاست‌ که‌ در قوانین‌ مقرر است‌ به‌ مملکت‌ روسیه‌ بفرستند.
فصل‌ نهم‌ ـ دولتین‌ علیتین‌ معاهدتین‌ اهتمام‌ تمام‌ در باب‌ رعایت‌ و اجرای‌ شروط این‌ معاهده‌ خواهند داشت‌ حکام‌ ولایت‌ و دیوان‌ بیگیان‌ وسایر رؤسای‌ طرفین‌ بیم‌ از مؤاخذه‌ شدیده‌ داشته‌ و در هیچ‌ حالت‌ تخلف‌ و تجاوز نخواهند کرد در حالتی‌ که‌ تکرار تخلف‌ چنانچه‌ باید محقق‌ شودموجب‌ معزولی‌ ایشان‌ خواهد بود. خلاصه‌ ما وکلای‌ مختار اعلیحضرت‌ امپراطور کل‌ ممالک‌ روسیه‌ و اعلیحضرت‌ پادشاه‌ ممالک‌ ایران‌ که‌ در ذیل‌دستخط نوشته‌ایم‌ شروطی‌ را که‌ درین‌ معاهده‌ مندرج‌ است‌ و از نتایج‌ فصل‌ دهم‌ عهدنامه‌ عمده‌ است‌ که‌ همان‌ روز در ترکمانچای‌ اختتام‌ یافته‌ است‌و چنان‌ اعتبار و قوه‌ خواهد داشت‌ که‌ گویا لفظ به‌ لفظ در خود عهدنامه‌ مرقوم‌ و مصدق‌ گشته‌ است‌ منتظم‌ و مقرر داشتیم‌ لهذا این‌ معاهده‌ جداگانه‌که‌ مشتمل‌ بر دو نسخه‌ است‌ به‌ توسط ما دستخط گذاشته‌ به‌ مهر ما رسید و مبادله‌ شد، تحریراً فی‌ قریه‌ ترکمانچای‌ به‌ تاریخ‌ 10 شهر فیورال‌ 1828مسیحیه‌ [21 فوریه‌ 1828 میلادی] ‌5 شهر شعبان‌ 1243 [اول‌ اسفندماه‌ 1206 خورشیدی‌].

 


مأخذ: قرارها و قراردادها


پیوست‌ شماره‌ پانزده‌

پهنه‌ی‌ سرزمین‌های‌ جدا شده‌ از ایران‌، در اثر قراردادهای‌
گلستان‌ و ترکمان‌چای‌

الف‌ ـ در منطقه‌ی‌ کنونی‌ قفقاز که‌ پس‌ از فروپاشی‌ اتحاد شوروی‌ در سال‌ 1370 خورشیدی‌، به‌ صورت‌ جمهوری‌های‌مستقل‌ سر برآوردند:

(جمهوری‌ آذربایجان‌) اران ‌86600کیلومتر مربع‌
جمهوری‌ ارمنستان ‌29800
جمهوری‌ گرجستان ‌69700
جمع ‌186100کیلومتر مربع‌

ب‌ ـ سرزمین‌هایی‌ که‌ به‌ صورت‌ واحدهای‌ جدا، بخشی‌ از جمهوری‌ فدراتیو روسیه‌ می‌باشند:

داغستان‌ 50300کیلومتر مربع‌
اوستی‌ شمالی ‌8000
چچن‌ستان ‌15700
انیگوش‌ستان ‌3600
کاباردین‌(قاباردین‌) ـ
بالکارستان ‌12500
جمع ‌77600
جمع‌ کل‌ قفقاز 276200کیلومتر مربع‌

بخش‌های‌ کوچک‌ دیگری‌ نیز دستخوش‌ تغییراتی‌ شده‌اند که‌ در این‌ محاسبه‌ منظور نشده‌اند.

 

توضیح‌ آنکه‌، ایالت‌ خودمختار کوراباغ‌ (قره‌باغ‌) کوهستانی‌ و ایالت‌ خودمختار نخجوان‌، در داخل‌ خاک‌ جمهوری‌ آذربایجان‌ و ایالت‌های‌ خودمختار اوستی‌(اوسطی‌) جنوبی‌، آبخازستان‌ و اوشارستان‌، در داخل‌ خاک‌ جمهوری‌ گرجستان‌ قرار دارند.
1. کوشک‌ بالابان‌، قلعه‌ای‌ است‌ در کنار رود ارس‌، این‌ قلعه‌ در دوران‌ صفویه‌ ساخته‌ شده‌ و محل‌ یکی‌ از جنگ‌های‌ ایران‌ وروس‌ بود.
2. کسی‌ که‌ از اردوی‌ خود به‌ اردوی‌ دشمن‌ رفته‌ باشد.


پیوست‌ شماره‌ شانزده‌

شرح‌ منشوری‌ که‌ شاهنشاه‌ غازی‌ محمد شاه‌ قاجار
در مراجعت‌ از هرات‌ به‌ خط خویش‌ به‌ تمام‌
بزرگان‌ رقم‌ فرمودند

]جمادی‌ آخر 1254 / شهریور 1217 / سپتامبر 1838 میلادی‌[

سرداران‌ و امرای‌ تومان‌ و سرتیپان‌ و سرهنگان‌ ایران‌ سپاه‌ ظفر همراه‌ و جمیع‌ افواج‌ قاهره‌ و سواران‌جلادت‌ نشان‌ و عموم‌ ملتزمین‌ رکاب‌ بدانند.
از وقتی‌ که‌ به‌ حکم‌ خاقان‌ مغفور در رکاب‌ ولیعهد مبرور به‌ خراسان‌ آمدیم‌ نیت‌ همین‌ بود که‌ خراسان‌امنیت‌ شود و اسیر فروشی‌ موقوف‌ و ولایت‌ امن‌ گردد تا در این‌ سفر پیش‌ من‌ مامور شدم‌ به‌ تنبیه‌ هرات‌، قضیه‌نایب‌ السلطنه‌ مرحوم‌ اتفاق‌ افتاد برگشتیم‌ و شرط محکم‌ کامران‌ میرزا کرد که‌ دیگر از هراتی‌ دزدی‌ و هرزگی‌نشود دو ماه‌ نکشید نقض‌ عهد کردند متصل‌ چپاول‌ نمودند و اسیر بردند و من‌ خود را در پش‌ خدا مقصرمی‌دانستم‌ چرا که‌ از فضل‌ خدا همه‌ اسباب‌ جنگ‌ مهیا بود اما تکاهل‌ می‌کردیم‌ زحمت‌ را به‌ خود گوارانمی‌ساختیم‌ و اسیرها را در فکر پس‌ گرفتن‌ نمی‌شدیم‌ و گرنه‌ نه‌ خدا و نه‌ مردم‌ هیچ‌ کدام‌ به‌ من‌ بحث‌ نمی‌کردندو خود در پیش‌ خود خجل‌ بودم‌ و مانعی‌ هم‌ به‌ نظر نمی‌رسید چرا که‌ از رود سند تا جیحون‌ اگر جمیع‌ به‌ جنگ‌من‌ می‌شدند بعد از فضل‌ خدا به‌ هیچ‌ وجه‌ آنها را مانع‌ این‌ همت‌ نمی‌دانستم‌ و حال‌ آن‌که‌ سردار دوست‌ محمدخان‌ از کابل‌ و سردار کهندل‌ خان‌ از قندهار و بزرگان‌ سیستان‌ و بلوچستان‌ و شمس‌ الدین‌ خان‌ کلا عریضه‌ها وآدمها فرستاده‌ بودند آن‌ مانع‌ هم‌ به‌ نظر نمی‌رسید خلاصه‌ آمدیم‌ و قشون‌ به‌ همت‌ مردانه‌ جنگ‌ها در محاصره‌و فتوحات‌ غوریان‌ و بادغیسات‌ و میمنه‌ همه‌ را از جلادت‌ و غیرتی‌ که‌ داشتند درست‌ کردند چنانکه‌ احدی‌ ازمتمردین‌ از سند تا جیحون‌ دیگر نماند بزرگان‌ بلخ‌ و اکابر اویماقات‌، فیروزکوهی‌، هزاره‌ و جمشیدی‌ و غیره‌آمدند.
از قشون‌ نهایت‌ رضامندی‌ دارم‌، در سرمای‌ زمستان‌ و گرمای‌ تابستان‌ و زحمت‌های‌ سنگر و جنگ‌های‌کنار خندق‌ و آوردن‌ آذوقه‌ از صحرا به‌ همه‌ این‌ زحمات‌ در کمال‌ شوق‌ و غیرت‌ تاب‌ آوردند منتهای‌ شوق‌ ظاهرساختند و یورش‌های‌ مکرر بردند و جان‌ نثاری‌ها کردند به‌ شهر و اهلش‌ صدمه‌ها زدند و در یک‌ روز چهل‌ هزارگلوله‌ از توپها و خمپاره‌ها به‌ شهر انداختند از این‌ صدمات‌ امر شهر چنان‌ پریشان‌ شد که‌ سی‌ هزار کس‌ با کوچ‌ وبنه‌ از شهر بیرون‌ شدند و قریب‌ هزار نفر از ساخلوی‌ شهر به‌ خدمت‌ آمدند و از بزرگان‌ شهر عریضه‌ها در جزءآمد که‌ در این‌ وقت‌ با این‌که‌ سه‌ نفر ایلچی‌ انگلیس‌ در سه‌ عهدنامه‌ نوشته‌ بودند که‌ دولت‌ انگلیس‌ را به‌ امرافغانستان‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ رجوعی‌ نباشد اعلام‌ جنگ‌ رسید به‌ این‌ مضمون‌ که‌ جنگ‌ شما با هرات‌ باعث‌ خرابی‌امر انگلیس‌ در هند خواهد بود و دشمنی‌ با ما است‌ و کشتیهای‌ جنگی‌ آنها به‌ خاک‌ ما که‌ جزیره‌ خارک‌ باشدآمدند که‌ اگر از هرات‌ برنگردید ما به‌ فارس‌ و کرمان‌ قشون‌ می‌کشیم‌ و ما مضبوطی‌ بندرات‌ و فارس‌ را به‌ همان‌عهدنامه‌ دوستی‌ مضبوط می‌دانستم‌.
آن‌ عهدنامه‌ را محکم‌تر از صد قلعه‌ و توپ‌ها که‌ در بندر بسازیم‌ پنداشتیم‌ و این‌ وقت‌ قشون‌ ما دو سال‌است‌ که‌ در سفر است‌. جنگ‌ با افغانان‌ و ازبک‌ که‌ کمک‌ افغان‌ بود می‌کردند و با انگلیس‌ که‌ دولت‌ بزرگیست‌صلاح‌ حرب‌ ندانستیم‌ و برگشتیم‌ مردم‌ ایران‌ چنان‌ تصور ننمایند که‌ من‌ از سفر و جنگ‌ خسته‌ شده‌ یا نیتی‌ که‌در پس‌ گرفتن‌ ایران‌ داشتم‌ تغییر دادم‌، هرگز، بخدا قسم‌ اسرای‌ ما خاطرجمع‌ باشند که‌ تا جان‌ دارم‌ از این‌ نیت‌برگشت‌ نخواهم‌ کرد و به‌ فضل‌ خدا همه‌ اسرا را پس‌ خواهم‌ گرفت‌ حالا برگشتیم‌ که‌ قشون‌ را تازه‌ کنیم‌ و امورسر حد را مضبوط نمائیم‌ باز سردار خراسان‌ با ساخلوی‌ خواهم‌ گذاشت‌ و قشون‌ خراسان‌ بعد از فضل‌ الهی‌فوجهای‌ آراسته‌ و عساکر پیراسته‌ در غوریان‌ که‌ بیخ‌ گلوی‌ هرات‌ است‌ که‌ اگر به‌ معین‌ ما از آنها اذیتی‌ رسید فوراًخودشان‌ را به‌ هرات‌ خواهند زد و در تربت‌ و مشهد مقدس‌ غازیان‌ جرار و سربازان‌ آتشبار و سواران‌ شیر شکارو توپخانه‌ رعدنشان‌ مستعد و مضبوط دارند که‌ بعد از فضل‌ خدا جواب‌ صد هزار قشون‌ را در یک‌ ساعت‌ بدهند.
توپچیان‌ مخلص‌ و سربازان‌ فدوی‌ و سواران‌ جرار بدانند که‌ مردن‌ با غیرت‌ و مردانگی‌ به‌ ذات‌ پاک‌ احدیت‌بهتر از هزار سال‌ زندگانی‌ بردباری‌ و تملق‌ است‌ و به‌ قوت‌ اسداله‌ الغالب‌ من‌ شما را چنین‌ دانسته‌ و می‌دانم‌ که‌از همه‌ قشون‌های‌ دول‌ خارجه‌ تابدارتر به‌ زحمت‌ و غیور و دیندار و پاس‌ آبروی‌ دولت‌ را به‌ کارتر می‌باشید.هرچه‌ دارم‌ برای‌ شما می‌خواهم‌ نه‌ در بند خانه‌ و اطاقهای‌ با زینت‌ و لذت‌ و خوش‌ گذرانی‌ هستم‌. همین‌ قدر ازخدا طالبم‌ اذیت‌هائی‌ که‌ از همسایگان‌ ازبک‌ و سایر ترکمانان‌ به‌ خراسان‌ رسید پس‌ بگیرم‌ و ذلت‌ به‌ هیچ‌ کس‌نکنم‌ این‌ منتهای‌ لذت‌ من‌ است‌ همانا شما برادران‌ دینی‌ و غیور من‌ هستید”.

“تحریراً فی‌ شهر جمادی‌ الاخر 1254”
]شهریور 1217 خورشیدی‌ / سپتامبر 1838 میلادی‌[

پیوست‌ شماره‌ هفده‌
قرارنامه‌ی‌
سردارکهن‌دل‌خان‌وپسرش‌سلطان‌ علی‌خان‌ مظفرالدوله‌
]در باب‌ قندهار[

(ذیحجه‌ 1260 هجری‌ قمری‌ برابر با شهریور ـ مهر 1232 خورشیدی‌ / سپتامبر ـ اکتبر 1853)

بنده‌ درگاه‌ جهان‌ پناه‌ کهن‌ دل‌ خان‌ سردار با اقتدار قندهار نظر به‌ این‌که‌ همیشه‌ چشم‌ داشت‌ و امیدمرحمت‌ به‌ دولت‌ علیه‌ ایران‌ داشته‌ و دارم‌ و برای‌ اطمینان‌ اولیای‌ دولت‌ علیه‌ ایران‌ صانهاالله‌ تعالی‌ عن‌الحدثان‌ به‌ ارادت‌ و نوکری‌ خود در خدمت‌ دولت‌ علیه‌ فقرات‌ مسطوره‌ ذیل‌ را قرار می‌دهد:

اولا چنان‌ که‌ از قدیم‌ الایام‌ قندهار تابع‌ دولت‌ علیه‌ ایران‌ بوده‌ بعد از این‌ کماکان‌ از نوکری‌ و خدمت‌ وتبعیت‌ این‌ دولت‌ انحراف‌ و عدول‌ ننماییم‌ و هرچه‌ فرمایش‌ و اطاعت‌ اولیای‌ این‌ دولت‌ علیه‌ باشد بدون‌ تعلل‌قیام‌ و اقدام‌ نماییم‌ و خود را بسته‌ و متعلق‌ به‌ این‌ دولت‌ بدانیم‌ و خود را در زیر حمایت‌ این‌ دولت‌ دانسته‌ ومی‌دانیم‌ و هر کدام‌ از سرداران‌ افغانستان‌ که‌ خواسته‌ باشند با دولت‌ علیه‌ ایران‌ مخالفت‌ نمایند این‌ بندگان‌ به‌اجازه‌ اولیای‌ دولت‌ در مقام‌ طرد و منع‌ آن‌ برآییم‌ و به‌ هر طور اولیای‌ دولت‌ ابد مدت‌ دستورالعمل‌ بدهند رفتارنماییم‌ و مغایرت‌ نکنیم‌.

ثانیاً آن‌که‌ از فرستادن‌ پیشکش‌ و عریضه‌ و آدم‌ فرستادن‌ و عرض‌ حالات‌ و امورات‌ خودمان‌ به‌ اولیای‌ دولت‌علیه‌ کوتاهی‌ ننماییم‌ و اولیای‌ دولت‌ را خودمان‌ همیشه‌ مستحضر سازیم‌ و روی‌ خدمت‌ و تبعیت‌ به‌ این‌ دولت‌ابد مدت‌ و از جمیع‌ دول‌ احتراز و تبری‌ خواهیم‌ داشت‌ و آن‌ چه‌ سرداران‌ قندهار است‌ بدون‌ اذن‌ و اجازه‌ دولت‌ایران‌ از خاک‌ خود تجاوز نمی‌نماییم‌ و هرگاه‌ هراتی‌ از خاک‌ خود بخواهد بگذرد و داخل‌ خاک‌ و نواحیات‌ مابشود امنای‌ دولت‌ آن‌ها را ممانعت‌ نماید و هم‌چنین‌ هرگاه‌ سرداران‌ کابلی‌ بخواهند از خاک‌ خود تجاوز نمایند وداخل‌ خاک‌ ما بشوند از جانب‌ دولت‌ جاوید مدت‌ باید تنبیه‌ شوند و تخلف‌ و تجاوز نکنند بر منزل‌ و حد خودباشند پیشتر قدم‌ نگذارند.

ثالث‌ آن‌که‌ دولت‌ علیه‌ ایران‌ با هر دولتی‌ جنگ‌ یا صلح‌ داشته‌ باشند این‌ بندگان‌ در صلح‌ شریک‌ و در جنگ‌رفیق‌ دولت‌ هستیم‌ و موافق‌ سایر تبعه‌ دولت‌ علیه‌ ایران‌ می‌باشیم‌.

رابع‌ آن‌که‌ هر وقت‌ ضرور شود و از دولت‌ علیه‌ اظهار و اعلام‌ شود و قشون‌ برای‌ دولت‌ ضرور شود از فرستان‌قشون‌ به‌ قدری‌ که‌ لازم‌ باشد مضایقه‌ ننماییم‌ باید از جانب‌ امنای‌ دولت‌ وجه‌ نعلبندی‌ مقرر شود که‌ به‌ رکاب‌همایون‌ حاضر شوند بعد از احتیاج‌ دولت‌ معاودت‌ نمایند و نیز قرار می‌دهند کمترین‌ بندگان‌ که‌ سرداران‌قندهار می‌باشیم‌ که‌ مطلقاً و اصلا به‌ دولت‌ انگلیس‌ مراوده‌ ننماییم‌ و بعداً قشونی‌ با توپخانه‌ هر چه‌ ضرور داشته‌باشیم‌ از دولت‌ علیه‌ ایران‌ بخواهیم‌ و از دولت‌های‌ دیگر ابداً معلم‌ برای‌ فوج‌ یا سرباز نگاه‌ نداریم‌ و ان‌ شاءالله‌تعالی‌ ابدالاباد این‌ قرارداد بر قرار خواهد ماند که‌ از جانب‌ اعلیحضرت‌ شاهنشاه‌ دولت‌ ایران‌ نسلا بعد نسل‌نسبت‌ به‌ مایان‌ مرحمت‌ و التفات‌ و نگاهداری‌ شود و از جانب‌ سرداران‌ قندهار نسلا بعد نسل‌ خدمتگذار دولت‌ایران‌ خواهند بود و مطلقاً دولت‌ دیگر را نخواهند شناخت‌.
تحریراً فی‌ شهر ذیحجه‌ 1269 ]شهریور ـ مهر 1232 خورشیدی‌[

 

 

 

 

 

 

مأخذ: قرارها و قراردادها

پیوست‌ شماره‌ هژده‌

سواد کاغذی‌ که‌ به‌ شارژدافر روس‌ نوشته‌ شده‌
]درباره‌ هرات‌[

(پنجم‌ربیع‌الثانی‌1272هجری‌قمری‌برابربا24آذرماه‌1234خورشیدی‌15/دسامبر1855میلادی‌)

از قرار نوشته‌جات‌ و اخبار صریحه‌ که‌ به‌ اولیای‌ این‌ دولت‌ می‌رسد امیردوست‌ محمدخان‌ از کابل‌ باجمعیت‌ و استعداد و توپخانه‌ به‌ عزم‌ تصرف‌ قندهار حرکت‌ کرده‌ در سیم‌ شهر ربیع‌الاول‌ وارد آن‌جا شده‌ و آن‌ملک‌ را متصرف‌ گشته‌ و در شرف‌ حرکت‌ به‌ سمت‌ هرات‌ نیز بوده‌ است‌. بنابر خبر مزبور خیلی‌ محتمل‌ است‌ که‌اگر تا حال‌ هرات‌ را متصرف‌ نشده‌ باشد لامحاله‌ داخل‌ خاک‌ آن‌جا شده‌ است‌.
چون‌ قطع‌ نظر از ملاحظات‌ دیگر دولت‌ علیه‌ ایران‌ موافق‌ رسم‌ و قرارداد قدیم‌ بر خود واجب‌ می‌داند که‌ به‌جهت‌ حفظ انتظام‌ داخله‌ خراسان‌ و سایر ولایات‌ و حدود ایران‌ نگذارد که‌ از خارج‌ به‌ استقلال‌ حکومت‌ هرات‌خللی‌ برسد و نیز این‌ معنی‌ از جمله‌ قرارهای‌ سابق‌ این‌ دولت‌ است‌ که‌ هر وقت‌ از حکام‌ کابل‌ و قندهار و سایر به‌عزم‌ تعرض‌ به‌ حکومت‌ هرات‌ یا تملک‌ بیاید قشون‌ و استعداد کافی‌ از جانب‌ دولت‌ علیه‌ به‌ هرات‌ رفته‌ رفع‌تعرض‌ آن‌ها را نماید. لهذا اولیای‌ این‌ دولت‌ بی‌هیچ‌ ملاحظه‌ بدون‌ این‌که‌ مدخلیت‌ به‌ اعانت‌ یا اهانت‌ احدی‌داشته‌ باشد. و اما خللی‌ بر بیطرفی‌ این‌ دولت‌ نه‌ نسبت‌ به‌ کل‌ دول‌ هم‌ عهد دوست‌ دارد برساند. فقط بر حسب‌قرارداد سابق‌ و حفظ انتظام‌ حدود خراسان‌ و آن‌ صفحات‌ از دست‌اندازی‌ افغان‌ و ترکمان‌ و قصد دفاع‌ لاعلاج‌شدند که‌ قشون‌ و استعداد کافی‌ برای‌ اجرای‌ مقصود مزبور به‌ خاک‌ هرات‌ مأمور نمایند.
به‌ جهت‌ اطلاع‌ آن‌ جناب‌ لازم‌ آمد که‌ بالصراحه‌ مقصود حقیقی‌ اولیای‌ این‌ دولت‌ در ضمن‌ این‌ مراسله‌قلمی‌ و اظهار و از بقای‌ بی‌طرفی‌ به‌ حالت‌ اصلیه‌ خود و مدخلیت‌ نداشتن‌ این‌ مشاغل‌ در خاک‌ هرات‌ به‌ دولت‌بهیه‌ روسیه‌ با سایر دولت‌ متحابه‌ مجدداً تکرار شود امری‌ است‌ که‌ فقط راجع‌ بر خود دولت‌ علیه‌ ایران‌ است‌.
تحریراً فی‌ پنجم‌ شهر ربیع‌الثانی‌ 1272 24] آذرماه‌ 1234 خورشیدی‌[

 


مأخذ: قرارها و قراردادها

پیوست‌ شماره‌ نوزده‌
صورت‌ مراسله‌ای‌ که‌ به‌ مأموران‌ دولت‌ علیه‌ در خارجه‌ درباره‌اطلاع‌ از احوال‌ خراسان‌ و افغانستان‌ نوشته‌ شده‌ است‌.
بعد از آنکه‌ در ماه‌ ربیع‌الثانی‌ 1271 ]دی‌ 1233 خورشیدی‌[ فوجدارخان‌ آدم‌ انگلیس‌ به‌ کابل‌ آمد ]و[امیردوست‌ محمدخان‌ امیرکابل‌ را به‌ دوستی‌ دولت‌ انگلیس‌ دعوت‌ کرد. غلام‌حیدرخان‌ پسر او را در ماه‌ رجب‌1271 ]فروردین‌ 1234 خورشیدی‌ [به‌ پیشاور بردند و اظهار دوستی‌ باو کردند. امیر دوست‌ محمدخان‌ را دربرابر دولت‌ علیه‌ ایران‌ علیحده‌ برانگیختند. چنان‌ چه‌ اکنون‌ در نوشتجات‌ خود همه‌ جا خود را دولت‌ علیه‌مینویسد و به‌ اقسام‌ بی‌ادبانه‌ کاغذ به‌ اولیای‌ دولت‌ می‌نویسد. در این‌ اثنا در سیزدهم‌ محرم‌ 1272 ]سوم‌ مهر1234 خورشیدی‌[ / 25 سپتامبر 1855 میلادی‌ سردار کهندل‌ خان‌ وفات‌ یافت‌ و میان‌ اولاد او بنای‌مخالفت‌ و مخاصمت‌ شده‌ امیردوست‌ محمدخان‌ فرصت‌ غنیمت‌ دانسته‌ با قشونی‌ زیاده‌ از حوصله‌ مملکت‌خودعنان‌ عزیمت‌ به‌ جانب‌ قندهار معطوف‌ ساخت‌. اولاد کهندل‌ خان‌ هم‌ هر یک‌ علیرغم‌ دیگری‌ پشت‌ به‌ اقبال‌نموده‌ به‌ استقبال‌ شتافتند و او را به‌ احترام‌ تمام‌ در چهارم‌ ماه‌ ربیع‌ الثانی‌ 1272 23] آذر 1234 خورشیدی‌[وارد قندهار نمودند. چون‌ ورود به‌ قندهار و تصرف‌ آن‌ دیار بسیار در نظرش‌ سهل‌ و آسان‌ نمود ابقا به‌ آن‌ننموده‌ به‌ جهت‌ پادشاهی‌ افغانستان‌ مصمم‌ گشته‌ تصمیم‌ هرات‌ نمود و در مقام‌ تهیه‌ و تدارک‌ آن‌ جا برآمد.اهالی‌ هرات‌ از این‌ معنی‌ مطلع‌ گشته‌ شاهزاده‌ محمد یوسف‌ و سایر رؤسا و علمای‌ افاغنه‌ و اعیان‌ و ارکان‌ولایت‌ عریضه‌ای‌ به‌ اولیای‌ دولت‌ علیه‌ معروض‌ داشته‌ به‌ جهت‌ دفع‌ شر کابلی‌ از دولت‌ علیه‌ اعانت‌ و استمدادجستند و بخصوصه‌ مستدعی‌ شدند که‌ سام‌ خان‌ ایلخانی‌ با جمعیتی‌ به‌ شهر برود و سایر افواج‌ و توپخانه‌ وقورخانه‌ در خارج‌ موجود و آماده‌ باشد که‌ لدی‌ الحاجه‌ دفع‌ شر نمایند اولیای‌ دولت‌ علیه‌ ایجاباً لمسئولهم‌ امرومقرر فرمودند که‌ مقرب‌ الخاقان‌ سام‌ خان‌ ایلخانی‌ با معدودی‌ به‌ هرات‌ بروند و نواب‌ والاحسام‌ السلطنه‌ درجام‌ و با خرز توقف‌ نمایند. بعد از آن‌ که‌ ایلخانی‌ در هفتم‌ جمادی‌ الثانی‌ 1272 25] بهمن‌ ماه‌ [1234 به‌ هرات‌رفت‌ در اول‌ ورود او را اکرام‌ کردند و در ارک‌ نو منزل‌ دادند لکن‌ بعد از آن‌که‌ امیر دوست‌ محمدخان‌ در قندهاراز آشنا و بیگانه‌ و قوم‌ و خویش‌ و قاضی‌ و ملا هرکس‌ بود بر احدی‌ رحم‌ نیاورد و آن‌ چه‌ خواست‌ کرد مردم‌ هم‌ ازاو حشت‌ برداشتند و اولاد سردار کهندل‌ خان‌ از قندهار فراری‌ و متواری‌ شده‌ لوای‌ مخالفت‌ برافراشتند. ازهراتی‌ هم‌ بعضی‌ برای‌ خود فرجه‌ای‌ یافتند و برخی‌ به‌ مناسبت‌ مجانست‌ افغانیت‌ در باطن‌ فرستاده‌ باامیردوست‌ محمدخان‌ ساختند با این‌ اطمینان‌ عذر ایلخانی‌ را از ارک‌ هرات‌ خواسته‌ به‌ باغ‌ شاه‌ فرستادند چندروزی‌ در آن‌ جا ماند حضرات‌ به‌ آن‌ قناعت‌ نکرده‌ از آن‌ جا هم‌ عذر خواسته‌ به‌ کلاته‌ کاشی‌ که‌ دو فرسخی‌ شهراست‌ رفت‌ پس‌ از آن‌ تحریک‌ کردند که‌ جهال‌ اجماعاً بر سر ایلخانی‌ بریزند و او و همراهانش‌ را مقتول‌ سازند.ایلخانی‌ پیشتر مخبر شده‌ آدم‌ فرستاد پاشاخان‌ سرتیپ‌ را که‌ با قشون‌ در کوهویه‌ بود اخبار نمود او به‌ ایلغارآمده‌ خود را به‌ ایلخانی‌ رسانیده‌ به‌ اتفاق‌ ایلخانی‌ معاودت‌ نمود و در معاودت‌ از غوریان‌ اهالی‌ غوریان‌ اظهاریاغیگری‌ کردند و سر راه‌ آن‌ها بیرون‌ آمدند. این‌ قشون‌ همراه‌ پاشاخان‌ هم‌ باین‌طور دیده‌ غوریان‌ را محصور
ساختند. در ایام‌ محاصره‌ رؤسای‌ هرات‌ تدبیری‌ اندیشیده‌ شاهزاده‌ محسن‌ و سردار احمدخان‌ اسحق‌ زائی‌ وجمعی‌ از خوانین‌ و رؤسای‌ افغانیه‌ را با دو هزار سوار به‌ ایلغار به‌ کمک‌ غوریان‌ فرستادند. نواب‌ و الاحسام‌السلطنه‌ این‌ حرکات‌ را از افاغنه‌ مشاهده‌ نموده‌ خود با قشون‌ به‌ دور غوریان‌ آمده‌ و سام‌ خان‌ ایلخانی‌ را با دوهزار سوار جلوسردار احمدخان‌ و شاهزاده‌ محسن‌ فرستاده‌ در راه‌ به‌ یکدیگر برخوردند. پس‌ از مجادله‌ قشون‌افغان‌ فرار کرده‌ محمدحسن‌ خان‌ و امیرمحمدخان‌ و شصت‌ نفر از سوار هراتی‌ گرفتار و اسیر شدند. از آن‌ طرف‌هم‌ غوریان‌ در 24 رجب‌ 1272 11] فروردین‌ [1235 به‌ تصرف‌ قشون‌ دولت‌ علیه‌ در آمده‌ سردار مجیدخان‌افغان‌ که‌ حاکم‌ غوریان‌ بود دستگیر گردید. بعد از آنکه‌ نواب‌ و الاحسام‌ السطلنه‌ خود سری‌های‌ آن‌ها را آن‌ طوردیده‌ با بودن‌ ایل‌ امیر دوست‌ محمدخان‌ دشمنی‌ در قندهار را که‌ از جای‌ دیگر هم‌ تحریک‌ و اطمینان‌ داشته‌منافی‌ حزم‌ و عقل‌ دانست‌ که‌ هرات‌ را به‌ آن‌ حالت‌ گذاشته‌ معاودت‌ نماید لهذا بطرف‌ هرات‌ رفت‌. در غره‌ شعبان‌1272 18] فروردین‌ 1235 خورشیدی‌ / 7 آوریل‌ 1856 میلادی‌ [وارد دور هرات‌ گردیده‌ در دروازه‌ هرات‌معسکر ساختند. اهل‌ هرات‌ بعضی‌ طالب‌ خدمتگزاری‌ و قلیلی‌ به‌ سبب‌ مجانست‌ با افغانیت‌ به‌ دعوت‌امیردوست‌ محمدخان‌ یکدل‌ شدند. طایفه‌ افغان‌ به‌ ستوه‌ آمده‌ شاهزاده‌ محمد یوسف‌ و برادرش‌ را جمعی‌ ازافاغنه‌ دیگر که‌ میل‌ به‌ خدمتگزاری‌ دولت‌ علیه‌ داشتند از شهر بیرون‌ کردند. لکن‌ نواب‌ والا با قشون‌ جمعیت‌هراتی‌ را حصاری‌ نموده‌ و خود در کمال‌ استقلال‌ هستند و از قراری‌ که‌ خبر رسید به‌ واسطه‌ گرانی‌ و عدم‌ آذوقه‌و قطحی‌ در شهر چنان‌ می‌نماید که‌ عماً قریب‌ خبر فتح‌ برسد و نتوانسته‌ خودداری‌ کنند. چنانکه‌ امروز آدم‌ میرعلم‌ خان‌ پسر امیر قاین‌ رسید که‌ لاش‌ و جوین‌ و قلعه‌گاه‌ و محالات‌ آنها را که‌ جزو قاین‌ و از ولایت‌ خراسان‌ بود ودر سنوات‌ سابقه‌ افاغنه‌ دست‌ بر روی‌ آن‌ها انداخته‌ بودند و در این‌ دولت‌ هم‌ چون‌ خدمت‌ می‌کردند دولت‌متعرض‌ نشد این‌ اوقات‌ میرعلم‌ خان‌ آن‌جا را تصرف‌ کرده‌ و در جمیع‌ آن‌ها از سرباز فوج‌ شقاقی‌ و تفنگچی‌قاینی‌ ساخلو گذاشته‌ خود نیز با عالی‌جاه‌ رحمت‌ الله‌ خان‌ سرهنگ‌ در آن‌جا هستند. اما از این‌ حرکات‌ و رفتارامیر دوست‌ محمد خان‌ و افاغنه‌ به‌ طور وضوح‌ و شهود بر هرذی‌ شعور مشهود می‌شود که‌ این‌ حرکت‌ به‌ اغوای‌دولت‌ انگلیس‌ است‌ چرا که‌ اولا موافق‌ قرارنامه‌ و عهدنامه‌ دولتی‌ نبایست‌ با افغانستان‌ مراوده‌ و مداخله‌ داشته‌باشند در اینجا مداخله‌ کردند که‌ عهد بستند. ثانیاً به‌ محض‌ عهد بستن‌ و حصول‌ اطمینان‌ که‌ غلام‌ حیدرخان‌رفت‌ و برگشت‌ و مستر موره‌ این‌ جا بنای‌ بدرفتاری‌ و بهانه‌جوئی‌ را گذاشت‌ که‌ از آن‌ روز ساعت‌ به‌ ساعت‌ به‌بدرفتاری‌ خود افزود تا در روز سه‌شنبه‌ نهم‌ ماه‌ ربیع‌ الاول‌ 1272 28] آبانماه‌ 1234 / 19 نوامبر 1855میلادی‌[ به‌ جهت‌ طفره‌ زدن‌ از سوال‌ و جواب‌ این‌ فقره‌ در اینجا مستر موره‌ بیرق‌ خود را خوابانید و رفت‌ و درچهارم‌ ربیع‌الثانی‌ 1272] قمری‌ برابر با 23 آذر 1234 خورشیدی‌ / 14 دسامبر 1855 میلادی‌[ امیر دوست‌محمد خان‌ وارد قندهار شد. هم‌چنین‌ با آن‌ عهدنامه‌ دوستی‌ که‌ نباید ابداً مراوده‌ با هرات‌ بکند طامس‌ صاحب‌نوشت‌ به‌ سید محمد خان‌ و او را دعوت‌ به‌ دولت‌ انگلیس‌ کرد. با ملاحظه‌ این‌ احوالات‌ البته‌ بر اولیای‌ دولت‌ علیه‌لازم‌ است‌ تا ممکن‌ است‌ به‌ای‌ نحو کان‌ رفع‌ این‌ مفاسد را از طرف‌ افغانستان‌ بکنند و با این‌ که‌ بدیهی‌ است‌امیردوست‌ محمد خان‌ با معاهده‌ انگلیس‌ اگر مالک‌ هرات‌ هم‌ بشود حالت‌ او با دولت‌ علیه‌ ایران‌ چه‌ خواهد بود.البته‌ اولیای‌ دولت‌ دست‌ از این‌ فقره‌ برنخواهد داشت‌ و مهماامکن‌ در مقام‌ رفع‌ این‌ مفاسد هستند.
1ـ روز سه‌ شنبه‌ برابر با 10 ربیع‌ الاول‌ 1272 هجری‌ قمری‌ می‌باشد.
مأخذ: قرارها و قراردادها

پیوست‌ شماره‌ بیست‌

سواد کاغذهای‌
شاهزاده‌ محمدیوسف‌

فدای‌ حضور مبارکت‌ شوم‌ ـ احوالات‌ به‌ قراری‌ است‌ که‌ امیردوست‌ محمدخان‌ به‌ تقویت‌ انگلیس‌ از قراری‌که‌ چاپارهای‌ فدوی‌ از قندهار رسیدند در سیم‌ شهر ربیع‌الاول‌ 1272] هجری‌ قمری‌ برابر با 22 آبان‌ 1234خورشیدی‌ / 13 نوامبر 1855 میلادی‌ [امیردوست‌ محمدخان‌ داخل‌ قندهار را تصرف‌ نمود. دوازده‌ هزارسوار و سرباز دارد و دوازده‌ عراده‌ توپ‌. دو روز آدم‌های‌ فدوی‌ در میان‌ اردوی‌ امیر بوده‌ و مشخص‌ و معین‌ آمده‌.حرف‌ مردم‌ این‌ بوده‌ که‌ به‌ تحریک‌ دولت‌ بهیه‌ مأمور هرات‌ می‌باشد. از صاحبان‌ انگلیس‌ یک‌ نفر همراه‌ امیرهست‌. در سیزدهم‌ شهر حال‌ ]ربیع‌ الاول‌ 1272 هجری‌ قمری‌ برابر با 2 آذر 1234 خورشیدی‌[ خبر به‌ هرات‌رسید. الیوم‌ که‌ شانزدهم‌ شهر ربیع‌الاول‌ 1272] برابر با 5 آذر 1234 خورشیدی‌ [می‌باشد چاپار روانه‌ مشهدشد که‌ اخبار را خدمت‌ فرمانفرما عرض‌ کند.
فدایت‌ شوم‌ ـ امر هرات‌ پرمغشوش‌ و ضایع‌ می‌باشد. چهار سال‌ است‌ که‌ سوار و سرباز هرات‌سیدمحمدخان‌ حبه‌ و دیناری‌ نرسانیده‌. یک‌ من‌ قورخانه‌، یک‌ دانه‌ تفنگ‌ نداریم‌. گندم‌ سه‌ من‌ یک‌ قران‌ است‌.از آمدن‌ امیر خیلی‌ مردم‌ هرات‌ پریشان‌ شده‌اند. اگر امیر آمد و تقویت‌ دولت‌ ایران‌ از لشکر و توپخانه‌ و قورخانه‌و تنخواه‌ نقد نرسید ولایت‌ از دست‌ رفت‌ عرض‌ کردم‌ خدمت‌ فرمانفرما که‌ ده‌ هزار تومان‌ نقد ده‌ روزه‌ به‌ دست‌یک‌ نفر آدم‌ معتبری‌ روانه‌ فرمایند. اگر امیر از قندهار حرکت‌ نمودند بدهد تنخواه‌ را به‌ سوار و پیاده‌ هرات‌. اگرنیامد سپرده‌ نزد خود آن‌ شخص‌ باشد. اگرچه‌ مشخص‌ می‌آید امیر بر سر هرات‌.
فدایت‌ شوم‌ ـ بفرمایید قشون‌ زود بیاید در جام‌ با تنخواه‌ و قورخانه‌ زود به‌ ما برسانند که‌ بی‌جهت‌خدمت‌ها به‌ هدر نرود. معلوم‌ است‌ اگر خدای‌ نخواسته‌ هرات‌ رفت‌ کار مشهد و سرحدات‌ مشهد ضایع‌ خواهدشد. صاحب‌ اختیارید. فدوی‌ که‌ دو روز است‌ آرام‌ ندارد. در فکر برج‌ و خندق‌ و به‌ میان‌ سوار گرفتار است‌. البته‌البته‌ زود تنخواه‌ التفات‌ نمایند هرات‌ را به‌ ده‌ هزار تومان‌ سودا نکنید که‌ مردم‌ پریشان‌ می‌باشند. زیاده‌مأیوس‌ می‌باشند. خیلی‌خیلی‌ التفات‌ سر کار بندگان‌ اعلی‌ دیر رسید به‌ هرات‌. مردم‌ چنان‌ تصور کردند که‌دولت‌... (جمله‌ ناقص‌ مانده‌ است‌.)
قربانت‌ شوم‌ ـ قرار چاپاری‌ هرات‌ را تا مشهد عرض‌ کردم‌. خدمت‌ نواب‌ اشرف‌ والا فرمانفرما که‌ دو روزخبر هرات‌ در مشهد و خبر مشهد به‌ هرات‌ برسد.
فدایت‌ شوم‌ ـ دستورالعمل‌ هرات‌ را البته‌ به‌ سرکار فرمانفرما بدهند که‌ دشمن‌ نزدیک‌ است‌ و راه‌ طهران‌دور. زیاده‌ پریشانم‌. از دست‌ تنگی‌ مردم‌ طالب‌ دینارند. بی‌دینار کار به‌ راه‌ نمی‌رود. فکر درستی‌ بفرمایید که‌هرات‌ مثل‌ مرو نشود، اگر خدای‌ نخواسته‌ تقویت‌ نخواهند فرمود زود مرا اطلاع‌ بفرمایند که‌ جان‌ خودم‌ به‌ هدرنرود. مردم‌ هرات‌ ابداً راضی‌ به‌ دوست‌ محمدخان‌ نیستند. اشخاصی‌ که‌ بودند همه‌ را از شهر اخراج‌ نمودم‌رفتند. سابق‌ بر این‌ نواب‌ اشرف‌ والا فرمانفرما نوشته‌ بودند که‌ حکم‌ دولتی‌ رسید. از جناب‌ صدراعظم‌ حکم‌ شدکه‌ در وقت‌ ضروری‌ هر قدر لشکر و توپ‌ و قورخانه‌ و پول‌ نقد به‌ هرات‌ ضرورت‌ باشد بی‌تأمل‌، بی‌اذن‌ بد هندحال‌ نمی‌دانم‌ چه‌ خواهید فرمود، فدوی‌ مردم‌ را به‌ امیدواری‌ تنخواه‌ مشهد آرام‌ کرده‌ تا دیده‌ شود. احوالات‌ راروز به‌ روز خواهیم‌ نوشت‌ تا والی‌ آگاه‌ باشند و عرض‌ کند. باز آدمی‌ فرستادم‌ که‌ برود اگر امیر حرکت‌ کند خبربیاورد تا دیده‌ شود.
قربانت‌ شوم‌: آنچه‌ به‌ دولتخواهی‌ نسبت‌ به‌ جان‌نثار رسیده‌، اگر جان‌نثار را این‌ روزها مرخص‌ فرمایند که‌بیاید خود را به‌ هرات‌ برساند به‌ قدر پنج‌هزار لشکر کاری‌ شد خیلی‌خیلی‌ خوب‌ است‌ که‌ اهل‌ هرات‌ همه‌ باایلخانی‌ راه‌ دارند. خودش‌ آدم‌ دولتخواه‌ می‌باشد وجود ایلخانی‌ به‌ نمک‌ قبله‌ عالم‌ خیلی‌خیلی‌ در هرات‌ واجب‌است‌ آن‌ چه‌ منظور نظر شما باشد به‌ همه‌ قسمتی‌ به‌ عمل‌ می‌آید. بهتر از ایلخانی‌ به‌ جهت‌ پهلوداری‌ هرات‌آدمی‌ به‌ هم‌ نمی‌رسد. به‌ شرطی‌ که‌ به‌ چاپاری‌ او را مرخص‌ نمایند که‌ خود را به‌ فدوی‌ برساند که‌ احوال‌ هرات‌پریشان‌ است‌. فدوی‌ دست‌تنها. اگر ایلخانی‌ در هرات‌ باشد فدوی‌ می‌تواند به‌ چاپاری‌ به‌ دارالخلافه‌ بیاید. به‌حق‌ سیدالشهدا از روی‌ صداقت‌ و اخلاص‌ عرض‌ کردم‌. زیاده‌ صاحب‌ اختیارید. آمدن‌ ایلخانی‌ کار صد هزارتومان‌ را می‌کند به‌ اقبال‌ پادشاه‌ بفرمایید که‌ زن‌ و بچه‌ عالیجاه‌ محمدحسین‌خان‌ هزاره‌ را با عیال‌ ملایوسف‌وکیل‌ فرمانفرما مرخص‌ نمایند که‌ بیایند به‌ هرات‌ بعد از رسیدن‌ خانوار باخرزی‌.

 

 

 

 

مأخذ: قرارها و قراردادها


پیوست‌ شماره‌ بیست‌ و یک‌

سواد مراسله‌ای‌ که‌ به‌ وزیر مختار فرانسه‌ نوشته‌ شد و به‌ همین‌
مضمون‌ به‌ حیدر افندی‌ نوشته‌ شد با جزئی‌ اختلاف‌
]در باب‌ تحریکات‌ انگلیس‌ در هرات‌[

(5ربیع‌الثانی‌1272هجری‌قمری‌برابربا24آذرماه‌1234خورشیدی‌15/دسامبر1855میلادی‌)

مراسله‌ آن‌ جناب‌ مورخه‌ نهم‌ ربیع‌الثانی‌ رسید. از استفسار دوستانه‌ آن‌ جناب‌ به‌ خصوص‌ ایفاد شدن‌قورخانه‌ و استعداد جزیی‌ به‌ خراسان‌ و حکم‌ شدن‌ به‌ این‌که‌ قشون‌ به‌ هرات‌ برود کمال‌ امتنان‌ از برای‌ اولیای‌این‌ دولت‌ برحسب‌ لزوم‌ این‌ معنی‌ را رسماً به‌ آن‌ جناب‌ اطلاع‌ می‌دادند و واقعاً چنان‌که‌ آن‌ جناب‌ هم‌ نگاشته‌انداز این‌ نوع‌ کیفیت‌ احتمال‌ احداث‌ اضطراب‌ و واهمه‌ می‌رود لهذا در مقام‌ زحمت‌ برمی‌آید که‌ اولیای‌ آن‌ دولت‌در چنین‌ ضیق‌ وقت‌ لازم‌ نمی‌دانند کیفیت‌ افغانستان‌ و هرات‌ را کماهو حقه‌ به‌ اطلاع‌ آن‌ جناب‌ برسانند و این‌معنی‌ را خاطرنشان‌ نمایند. به‌ توافق‌ عهدنامجات‌ دایره‌ فیمابین‌ دولتین‌ ایران‌ و انگلیس‌، دولت‌ انگلیس‌ ابداًحق‌ مداخله‌ در کل‌ افغانستان‌ ندارد ولی‌ از آن‌چه‌ اطلاع‌ آن‌ جناب‌ را لازم‌ می‌داند این‌ است‌ که‌ در 15 شهرربیع‌الثانی‌ سنه‌ 1269 5] بهمن‌ ماه‌ 1231 خورشیدی‌ / 25 ژانویه‌ 1853 میلادی‌[ در باب‌ هرات‌ فیمابین‌اولیای‌ آن‌ دولت‌ و جناب‌ شیل‌ صاحب‌ قرارنامه‌ نوشته‌ شده‌ است‌.
سواد آن‌ قرارنامه‌ ملفوف‌ این‌ مراسله‌ ایفاد شد به‌ جای‌ آن‌که‌ از جانب‌ دولت‌ انگلیس‌ وجهاً من‌الوجوه‌مداخله‌ و مراوده‌ به‌ هرات‌ نشود شخص‌ انگلیسی‌ به‌ هرات‌ آمده‌ پهلوی‌ مرحوم‌ سیدمحمدخان‌ افتاد و او را ازخدمت‌ این‌ دولت‌ به‌ کلی‌ روگردان‌ کرد که‌ گویا ظن‌ قوی‌ می‌رود الان‌ هم‌ آن‌ شخص‌ در هرات‌ باشد و یا این‌که‌قرار شد مراوده‌ و مداخله‌ ننمایند پنج‌ شش‌ آدم‌ در این‌ دو سال‌ به‌ لباس‌ تبدیل‌ مأمورین‌ انگلیسی‌ روانه‌ نمودندکه‌ تا سیدمحمدخان‌ در هرات‌ حاکم‌ بشود سواد بعضی‌ از آن‌ نوشتجات‌ را فرستاده‌ بود و نیز طامس‌ صاحب‌شارژدافر دولت‌ انگلیس‌ کاغذی‌ به‌ مرحوم‌ سیدمحمدخان‌ حاکم‌ سابق‌ هرات‌ نوشته‌ است‌ که‌ اصلش‌ پیش‌اولیای‌ این‌ دولت‌ و سوادش‌ به‌ جهت‌ اطلاع‌ آن‌ جناب‌ در ضمن‌ مراسله‌ ارسال‌ شد ملاحظه‌ خواهند نمود که‌ تاچه‌ درجه‌ خلاف‌ قرارنامه‌ از آن‌ طرف‌ ظاهر شده‌ است‌ و چه‌ وعده‌ها به‌ سیدمحمدخان‌ کرده‌ است‌ و واقعاً چه‌منظورات‌ داشته‌ و چه‌ قسم‌ مداخلات‌ کرده‌ است‌. از این‌ گذشته‌ امیردوست‌ محمدخان‌ بعد از مراجعت‌ پسرش‌از هندوستان‌ برخلاف‌ سابق‌ بنای‌ خود را به‌ بدرفتاری‌ و بی‌ادبی‌ گذاشته‌ خود سری‌ آغاز نمود و عریضه‌ خود راکه‌ همیشه‌ می‌نوشت‌ نامه‌ مانند کرده‌ خطاب‌ شاهی‌ به‌ خود نمود و از قراری‌ که‌ حال‌ خبر صریح‌ رسید با دوازده‌هزار سوار و پیاده‌ و دوازده‌ عراده‌ توپ‌ در حالی‌ که‌ یک‌ نفر انگلیسی‌ هم‌ با اوست‌ و با این‌ قرینه‌ و قراین‌ خارجه‌واضحه‌ دیگر می‌توان‌ اعتقاد کرد که‌ حرکتش‌ به‌ واسطه‌ تحریک‌ دولت‌ انگلیس‌ بوده‌ است‌ در سیم‌ ماه‌ ربیع‌الاول‌22] آبان‌ ماه‌ [1234 داخل‌ قندهار شده‌ و آن‌جا را تصرف‌ کرده‌ است‌ و درصدد حرکت‌ به‌ سمت‌ هرات‌ و تصرف‌آنجا بوده‌ است‌. از ملاحظه‌ کاغذهای‌ مقرب‌ الخاقان‌ شاهزاده‌ محمد یوسف‌ حاکم‌ هرات‌ که‌ در 16 شهرربیع‌الاول‌ 5] آذر 1234 خورشیدی‌ [نوشته‌ است‌ و سواد آن‌ها نیز ملفوف‌ این‌ مراسله‌ ایفاد شد گمان‌ نمی‌رودکه‌ تا این‌ تاریخ‌ هرات‌ در دست‌ شاهزاده‌ محمدیوسف‌ مانده‌ باشد و نیز گمان‌ ندارد که‌ قشون‌ این‌ دولت‌ درک‌فرصت‌ مدخلیت‌ به‌ دولت‌ روس‌ ندهند و همراهی‌ به‌ آن‌ دولت‌ فرض‌ ننمایند که‌ دولت‌ ایران‌ به‌ همان‌ بی‌طرفی‌خود نسبت‌ به‌ دول‌ متفقه‌ باقی‌ و برقرار است‌.
چون‌ اطلاع‌ آن‌ جناب‌ لازم‌ بود زحمت‌ داده‌ خواهش‌ دارد اولیای‌ دولت‌ بهیه‌ فرانسه‌ را از این‌ مراتب‌ قرین‌اطلاع‌ و آگاهی‌ سازد.
حررفی‌ 5 شهر ربیع‌الثانی‌ 1272 24] آذر 1234 خورشیدی‌ / 15 دسامبر 1855 میلادی‌[

در ثانی‌ زحمت‌افزا می‌شود: که‌ اولیای‌ دولت‌ ایران‌ از حرکت‌ مستر موره‌ غریق‌ بحر حیرت‌ و فکرت‌ بودند که‌به‌ چه‌ ملاحظه‌ در سر امر جزیی‌ بی‌معنی‌ ترک‌ مراوده‌ کرده‌ سفارت‌ را از دربار این‌ دولت‌ برد. حالا معلوم‌ شد که‌حرکت‌ جناب‌ معزی‌الیه‌ بهانه‌جویی‌ بوده‌ است‌ و چون‌ از رفتار و منظورات‌ دولت‌ خودش‌ اطلاع‌ داشت‌ ومی‌دانست‌ که‌ منظورات‌ دولتش‌ از رده‌ بیرون‌ خواهد افتاد بهانه‌جویی‌ نموده‌ دست‌ به‌ آن‌ کار بی‌معنی‌ زده‌ ترک‌مراوده‌ نمود و جمعی‌ حرکات‌ دو سه‌ ماهه‌ مسترموره‌ معلوم‌ شد بهانه‌جویی‌ بوده‌ است‌ والا بیرق‌ دولت‌ انگلیس‌به‌ جهت‌ مرد و زن‌ بی‌معنی‌ عقل‌ اجازه‌ نمی‌داد که‌ بیفتد و آندره‌ خیاط و صادق‌ فراش‌ قابل‌ مباحثه‌ نبودوالسلام‌.

 

 

 

1ـ نهم‌ ربیع‌ الثانی‌ باید نهم‌ ربیع‌الاول‌ 1272 باشد.
مأخذ: قرارها و قراردادها


پیوست‌ شماره‌ بیست‌ و دو

به‌ سفارت‌ فرانسه‌ و عثمانی‌ نوشته‌ می‌شود
]درباره‌ مساله‌ حفظ انضباط قندهار، کابل‌ و هرات‌[

بعد از رفتن‌ جناب‌ مستر موره‌ وزیر مختار دولت‌ انگلیس‌ از دربار این‌ دولت‌ علیه‌ به‌ تبریز که‌ سبب‌ آن‌مشهود و عیان‌ معلوم‌ آن‌ جناب‌ گردید پاره‌ای‌ اوضاع‌ در سمت‌ افغانستان‌ بلافاصله‌ اتفاق‌ افتاد که‌ به‌ هیچ‌وجه‌ربطی‌ به‌ آن‌ مسأله‌ که‌ جناب‌ مشارالیه‌ در سر آن‌ ترک‌ مراوده‌ نمود و رفت‌ نداشت‌ و بلکه‌ واقعات‌ و حادثات‌جداگانه‌ بود که‌ فقط منافی‌ قرارداد پیشرفت‌ نظم‌ امور داخلی‌ و مایه‌ی‌ وقوع‌ خطرات‌ عمده‌ نسبت‌ به‌ انتظام‌حدود شرقیه‌ این‌ دولت‌ خاصه‌ داخله‌ خراسان‌ و کمال‌ بی‌ استقلالی‌ حکمران‌ آن‌ مملکت‌ بود. اولیای‌ دولت‌ علیه‌خود را لابد و ناچار دیدند که‌ به‌ جهت‌ رفع‌ این‌ خطرات‌ بر حسب‌ قرارداد معمول‌ و مسبوق‌ به‌ سابقه‌ خودشان‌ که‌عبارت‌ از حفظ انضباط حکومت‌ قندهار و هرات‌ باشد تدابیر لازمه‌ را به‌ کار برند.
چون‌ این‌ حالت‌ و حرکات‌ از قضا مقارن‌ رفتن‌ سفارت‌ دولت‌ انگلیس‌ اتفاق‌ افتاد به‌ وهم‌ و تصورات‌ مردم‌ بی‌استحضار چنان‌ وانمود کرد که‌ شاید ربطی‌ به‌ رفتن‌ آن‌ سفارت‌ و ظهور نقاری‌ مابین‌ دولتین‌ ایران‌ و انگلیس‌دارد چنان‌ که‌ از روز نامجات‌ اروپ‌ نیز همین‌ تصورات‌ و احتمالات‌ مفهوم‌ می‌شود ولکن‌ از آن‌جا که‌ دولت‌ علیه‌ایران‌ در دوستی‌ خود نسبت‌ به‌ دولت‌ انگلیس‌ باقی‌ و برقرار است‌ و این‌ رفتار جناب‌ مستر موره‌ وزیر مختار آن‌دولت‌ را منافی‌ بقا و دوام‌ بین‌ الدولتین‌ نمی‌داند و معتقد بر این‌ هستند که‌ ترک‌ مراوده‌ با این‌ دولت‌ از شخص‌خود جناب‌ مستر موره‌ ناشی‌ گردید به‌ جهت‌ رفع‌ شبهه‌ دور و نزدیک‌ و اقامه‌ دلیل‌ بر استحکام‌ دوستی‌ این‌ دودولت‌ لازم‌ آمد که‌ اصل‌ حقیقت‌ را که‌ به‌ کلی‌ از شائبه‌ خلاف‌ و اختلاف‌ دور است‌ اولیای‌ دولت‌ در ضمن‌ این‌مراسله‌ به‌ آن‌ جناب‌ قلمی‌ دارند تا معلوم‌ شود که‌ مقصود دولت‌ ایران‌ فقط دفاع‌ و رفع‌ شر و فتنه‌ و نظم‌ داخله‌این‌ دولت‌ است‌ نه‌ مبادرت‌ در امر جدید و مخالفت‌ با دولت‌ انگلیس‌ و آن‌ این‌ است‌ که‌ قرار و قانون‌ قدیم‌ ومستمر این‌ دولت‌ را به‌ جهت‌ نظم‌ حدود خراسان‌ از سمت‌ سیستان‌ و بلوچستان‌ و کرمان‌ و امنیت‌ مسالک‌ ومعابر آن‌ صفحات‌ و پیشرفت‌ امور تجارت‌ بالطبع‌ لازم‌ افتاده‌ است‌ که‌ سرداران‌ و حکام‌ هرات‌ و قندهار و کابل‌ وعموم‌ افغانستان‌ هر یک‌ به‌ محل‌ حکومت‌ خود اکتفا کرده‌ تجاوز به‌ یکدیگر ننمایند.
این‌ اوقات‌ که‌ مرحوم‌ کهندل‌ خان‌ سردار قندهار وفات‌ کرد می‌بایست‌ حکومت‌ و سرداری‌ آن‌جا به‌ وراثت‌ وقرار معمول‌ سابق‌ به‌ یکی‌ از اولاد او قرار بگیرد و اولیای‌ دولت‌ به‌ ملاحظه‌ کمال‌ بستگی‌ مرحوم‌ مشارالیه‌ که‌ به‌دولت‌ علیه‌ داشت‌ در این‌ صدد بودند که‌ آدمی‌ به‌ جهت‌ تسلیت‌ بازماندگان‌ و رفع‌ اندک‌ خشونتی‌ که‌ در سرحکومت‌ مابین‌ اولاد و اخوان‌ او اتفاق‌ افتاده‌ بود به‌ طور اصلاح‌ روانه‌ قندهار نمایند که‌ در این‌ بین‌ امیردوست‌محمدخان‌ سردار کابل‌ فرصت‌ کرده‌ به‌ بهانه‌ تعزیت‌ و اصلاح‌ ذات‌البین‌ وارد قندهار شد و با قشون‌ و استعدادی‌زیاده‌ بر قدرت‌ و استعداد خود که‌ همیشه‌ از او مشاهده‌ می‌شد آن‌ ملک‌ را متصرف‌ گشت‌ و اولاد و اخوان‌مرحوم‌ کهندل‌ خان‌ هر یک‌ را به‌ طرفی‌ متواری‌ ساخت‌ و آن‌ها عموماً از جمله‌ سردار رحمدل‌ خان‌ و میرافضل‌خان‌ و محمد عمر خان‌ و سلطان‌ علی‌خان‌ مظفرالدوله‌ که‌ دو سال‌ قبل‌ در حیات‌ والد خود به‌ سمت‌ نوکر به‌دربار همایون‌ آمده‌ و به‌ لقب‌ مظفرالدوله‌ و منصب‌ سرتیپی‌ سرافراز شد و غلام‌ محیی‌الدین‌ خان‌ و عبدالله‌ خان‌و خوشدل‌ خان‌ و یحیی‌ خان‌ و صاحب‌زاده‌ و محمدعلم‌ خان‌ و فتح‌ محمدخان‌ عریضه‌ای‌ به‌ حضور اقدس‌همایون‌ شاهنشاهی‌ روحنافداه‌ نوشته‌ از دست‌اندازی‌ امیردوست‌ محمدخان‌ به‌ خانواده‌ آن‌ها اظهار تظلم‌نمودند که‌ سواد عریضه‌جات‌ آن‌ها در ضمن‌ مراسله‌ به‌ جهت‌ اطلاع‌ آن‌ جناب‌ فرستاده‌ شد و از اولیای‌ دولت‌علیه‌ به‌ جهت‌ رفع‌ تعرضات‌ مزبوره‌ و بقای‌ حالت‌ حکومت‌ و ولایت‌ خودشان‌ به‌ احوال‌ سابق‌ طالب‌ و مستدعی‌اعانت‌ گردیدند و امیردوست‌ محمدخان‌ به‌ ضبط قندهار قناعت‌ نکرده‌ عزیمت‌ هرات‌ را تصمیم‌ نمود. ازشاهزاده‌ محمد یوسف‌ و عموم‌ رؤسا و علما و اعیان‌ هرات‌ نیز عریضه‌جات‌ متعدده‌ به‌ اولیای‌ دولت‌ رسید و درمقام‌ تظلم‌ برآمدند و از این‌ طرف‌ نیز سردار علی‌خان‌ سیستانی‌ از سه‌ کوهه‌ی‌ سیستان‌ خاک‌ این‌ دولت‌ به‌تعجیل‌ تمام‌ عریضه‌ به‌ دربار همایون‌ فرستاد که‌ امیردوست‌ محمدخان‌ یکی‌ از پسران‌ خود را برای‌ تاخت‌ و تازسیستان‌ و بلوچستان‌ مأمور کرده‌ است‌. چون‌ اولیای‌ دولت‌ دیدند که‌ از این‌ حرکات‌ ناشایست‌ فتنه‌انگیز که‌امیردوست‌ محمدخان‌ پیشنهاد کرد و نزدیک‌ است‌ که‌ اوضاع‌ آن‌ صفحات‌ و داخله‌ خراسان‌ منقلب‌ شود ورشته‌ی‌ نظم‌ این‌ دولت‌ از هم‌ بپاشد به‌ این‌ ملاحظات‌ و نظر به‌ مضمون‌ کاغذی‌ که‌ در تاریخ‌ پنجم‌ شهرربیع‌الثانی‌ به‌ آن‌ جناب‌ نوشته‌ شد اولیای‌ دولت‌ لابد و ناچار شدند که‌ محض‌ دفاع‌ و رفع‌ شر و فتنه‌ قشونی‌مأمور هرات‌ نمایند که‌ به‌ جهت‌ محافظت‌ هرات‌ و نظم‌ داخله‌ خراسان‌ و مابین‌ الصفحات‌ قشون‌ دولت‌ هم‌ در آن‌حدود بوده‌ باشد و امیردوست‌ محمدخان‌ از دایره‌ حکومت‌ کابل‌ تجاوز که‌ باعث‌ این‌ همه‌ مفاسد است‌ ننماید ولابد هستند در حفظ اولاد مرحوم‌ کهندل‌ خان‌ و نظم‌ حکومت‌ آن‌جا هم‌ به‌ اقتضای‌ فریضه‌ و تکلیف‌ خود عمل‌نماید.
حررفی‌ 20 شهر جمادی‌ الاولی‌ 1272 8] بهمن‌ ماه‌ 1234 خورشیدی‌ / 28 ژانویه‌ 1856 میلادی‌[

 

 


مأخذ: قرارها و قراردادها

پیوست‌ شماره‌ بیست‌ و سه‌

سواد مراسله‌
جناب‌ اشرف‌ امجددام‌ مجده‌العالی‌ به‌ سفرای‌ خارجه‌ متوقفین‌
در دارالخلافه‌

18] ربیع‌ الاول‌ 1276 برابر با 23 مهرماه‌ 1238 خورشیدی‌ / 15 اکتبر 1859 میلادی‌[

دول‌ اروپ‌ عموماً و دول‌ متحابه‌ و همجوار این‌ دولت‌ خاصه‌ اطلاع‌ کامل‌ دارند که‌ از بدو استقرار مراوده‌ ودوستی‌ فیمابین‌ دولتین‌ ایران‌ و انگلیس‌ تاکنون‌ این‌ دولت‌ چه‌قدر و قیمت‌ بر دوستی‌ دولت‌ انگلیس‌ قرار داده‌ ودر حفظ استحکام‌ در روابط یک‌ جهتی‌ در حالات‌ مختلفه‌ چه‌ نوع‌ گذشت‌ها و زحمات‌ و خسارات‌ متحمل‌گشته‌ در طریقه‌ خاطره‌خواهی‌ آن‌ دولت‌ و در اعزاز و اکرام‌ و رضاجویی‌ سفرا و مأمورین‌ انگلیس‌ مکرر اولیای‌این‌ دولت‌ خود را چه‌ در نظر دول‌ خارجه‌ و چه‌ در نظر اهالی‌ این‌ مملکت‌ مورد ملامت‌ و شماتت‌ دیدند و درجنب‌دوستی‌ دولت‌ انگلیس‌ شبهتی‌ انگاشتند. این‌اوقات‌ جناب‌ مسترموره‌وزیر مختار آن‌ دولت‌ معلوم‌ نیست‌ به‌چه‌ نیت‌ کمر همت‌ به‌ میان‌ بست‌ که‌ حاصل‌ زحمات‌ این‌ مدت‌ را ضایع‌ نموده‌ مؤسس‌ اساس‌ برودت‌ فیمابین‌دولتین‌ بشود. چندفقره‌ مرارت‌ و گفتگوی‌ ناگوار که‌ در قلیل‌ زمان‌ توقف‌ خود برای‌ اولیای‌ این‌ دولت‌ را نموده‌ به‌امید این‌که‌ غریب‌ این‌ مملکت‌ است‌، تازه‌ رسیده‌ است‌، رفته‌رفته‌ رفتار و شعارش‌ را تغییر خواهد داد همه‌ رااولیای‌ این‌ دولت‌ به‌ حلم‌ و حوصله‌ گذرانیدند تا آن‌ روزها پا پی‌ مطلبی‌ شد که‌ هر قدر اولیای‌ این‌ دولت‌ در چاره‌و قبول‌ آن‌ اظهار عجز نمود هر چند حرکات‌ جناب‌ مشارالیه‌ بر اصرار خود افزود و عاقبت‌ به‌ موجب‌ شرح‌رسمیه‌ قطع‌ مراوده‌ دیپلوماتیک‌ با این‌ دولت‌ نمود. هرچند حرکات‌ جناب‌ مشارالیه‌ در این‌ مطلب‌ آخری‌ ومنتهای‌ سعی‌ و اهتمام‌ اولیای‌ دولت‌ ایران‌ در رفع‌ این‌ اوضاع‌ ناگوار از خارج‌ به‌ سمع‌ آن‌ جناب‌ رسیده‌ است‌ امابرای‌ اطلاع‌ نام‌ آن‌ جناب‌ و استحضار اولیای‌ دولت‌ خود از حقیقت‌ احوال‌ سواد جمیع‌ مکاتباتی‌ که‌ فیمابین‌اولیای‌ این‌ دولت‌ و جناب‌ مسترموره‌ در باب‌ امری‌ که‌ سبب‌ قطع‌ مراوده‌ قرار داده‌ است‌ واقع‌ شده‌ نزد آن‌ جناب‌ایفاد می‌دارد یقین‌ است‌ بعد از ملاحظه‌ آن‌هابه‌ قدری‌ که‌ تخمین‌ خواهند کرد بر مراتب‌ اهتمامی‌ که‌ از اولیای‌این‌ دولت‌ در رفع‌ این‌ ماده‌ تأسفناک‌ به‌ ظهور رسیده‌ تعجب‌ خواهید کرد. بر اصرار جناب‌ مسترموره‌ در چنان‌امر خطرناک‌ و انداختن‌ بیرق‌ و قطع‌ مراوده‌ دیپلوماتیک‌ بر سر فقره‌ای‌ که‌ قرن‌ها خجلت‌ آن‌ برای‌ دولتین‌ ایران‌و انگلیس‌ باقی‌ خواهند ماند.
فی‌ 18 ربیع‌الاول‌ 1276 23] مهرماه‌ 1238 خورشیدی‌ / 15 اکتبر 1859 میلادی‌[


مأخذ: قرارها و قراردادها

پیوست‌ شماره‌ بیست‌ و چهار

سواد کاغذ طامس‌ صاحب‌ به‌ سیدمحمدخان‌ حاکم‌ سابق‌ هرات‌
که‌ شاهزاده‌ محمدیوسف‌ فرستاده‌ بود به‌ دربار همایون‌

8]شعبان‌ 1278 هجری‌ قمری‌ برابر با 19 بهمن‌ 1240 خورشیدی‌ / 8 فوریه‌ 1862 میلادی‌[

بر صفحه‌ صحیفه‌ مودت‌ و اتحاد می‌نگارد: مراسله‌ مودت‌ رساله‌ آن‌ جناب‌ که‌ مصحوب‌ عالیجاه‌ رفیع‌ جایگاه‌مستوفی‌ ملا اکرم‌ خان‌ و عالیشان‌ حسن‌ بیک‌ ارسال‌ داشته‌ بودید در ایامی که‌ دیده‌ اشتیاق‌ در شاهراه‌امیدواری‌ و انتظار نگران‌ بود کحل‌الجواهر دیده‌ رمد دیده‌ شد. در این‌ اوان‌ که‌ عالیجاه‌ مستوفی‌ معظم‌الیه‌معاودت‌ می‌نمود لازم‌ گشت‌ که‌ به‌ ترقیم‌ ترسیل‌ این‌ ذریعه‌الموده‌ یادآوری‌ نماید. جناب‌ جلالت‌ مابا چون‌عالیجاه‌ مستوفی‌ آدم‌ کاردان‌ بود سه‌ فقره‌ به‌ او حرف‌ زده‌ام‌:
اول‌ ـ آدم‌ دولت‌ بهیه‌ انگلیس‌ را در هرات‌ بنشاند آنچه‌ اسباب‌ توپ‌ و تفنگ‌ و سایر آلات‌ جنگ‌ شما را ضرورباشد مضایقه‌ نخواهد شد و از تنخواه‌ نقد نیز آنچه‌ خرج‌ شود تا ده‌ کرور مأذون‌ است‌ که‌ بدهد. چون‌ این‌ فقره‌ رامستوفی‌ پسندید گفتم‌ که‌ از پسرهای‌ ظهیرالدوله‌ تا خدمت‌ جناب‌ جلالت‌ ماب‌ فرمانفرما برود. در این‌ صورت‌آنچه‌ بخواهد به‌ هیچ‌وجه‌ من‌الوجوه‌ معطلی‌ نخواهد رفت‌ و آنچه‌ بدون‌ افغانستان‌ در حیطه‌ تصرف‌ ظهیرالدوله‌بیاید کارگزاران‌ دولت‌ بهیه‌ انگلیس‌ بی‌مدخلیت‌ نباشد.
دوم‌ ـ افغانستان‌ یعنی‌ افغان‌ زبان‌ که‌ در آنجا سکنا دارند تعلق‌ به‌ جناب‌ ظهیرالدوله‌ خواهد داشت‌. این‌ راهم‌ عالیجاه‌ مستوفی‌ متقبل‌ شد. در جواب‌ گفت‌ که‌ این‌ دو فقره‌ موقوف‌ به‌ عرض‌ مواجهه‌ جناب‌ ظهیرالدوله‌است‌.
فقره‌ سیم‌ ـ این‌ است‌ که‌ اگر الحال‌ رأی‌ شما قرار نمی‌گیرد و راه‌ مماشات‌ را با دولت‌ علیه‌ ایران‌ سلوک‌می‌دارید هم‌ بسیار خوب‌. دوستی‌ دولت‌ انگلیس‌ ابداً از شما قطع‌ نخواهد شد. شما نیز آدم‌ روی‌ و آمد و شدخود را از دولت‌ بهیه‌ قطع‌ نکنید و با دولت‌ علیه‌ ایران‌ هم‌ خلاف‌ قاعده‌ راه‌ نروید و تاخت‌ خراسان‌ بلکه‌ تاخت‌جمیع‌ ولایات‌ افغانستان‌ و سیستان‌ را موقوف‌ دارید که‌ کارگزاران‌ دولت‌ بهیه‌ انگلیس‌ مورد بحث‌ دولتی‌ ـدول‌های‌ خارجی‌ شوند. هر وقت‌ میل‌ شما باشد در هر سه‌ فقره‌ از کارگزاران‌ دولت‌ بهیه‌ جواب‌ یأس‌ نخواهیدشنید اگر چه‌ بعد از ده‌ سال‌ باشد و بر این‌ نوشته‌ احدی‌ مطلع‌ نخواهد شد و این‌ نوشته‌ در دست‌ شما حجت‌است‌.حررفی‌ 8 شعبان‌المعظم‌ 1278 19] بهمن‌ ماه‌ 1240 / 8 فوریه‌ 1862 میلادی‌[


مأخذ: قرارها و قراردادها

پیوست‌ شماره‌ بیست‌ و پنج‌

صورت‌ اظهارات‌ جناب‌ امجد ارفع‌ دام‌ مجده‌العالی‌ صدراعظم‌
به‌ مسترموره‌ وزیر مختار انگلیس‌ و جناب‌ مستر بورا وزیر مختار
دولت‌ بهیه‌ فرانسه‌

بعد از آن‌که‌ به‌ اقتضای‌ اوضاع‌ زمان‌ در عهد خاقان‌ مغفور ]فتح‌ علی‌ شاه‌[ کار دولتین‌ ایران‌ و روس‌ به‌منازعه‌ کشید به‌ جهت‌ نقصان‌ لازمه‌ تدابیر و تدارک‌ دولت‌ ایران‌ شد آنچه‌ شد کیفیت‌ مصالحه‌ ترکمان‌چای‌اتفاق‌ افتاد. از آن‌ روز به‌ بعد دولت‌ روس‌ خود را نسبت‌ به‌ دولت‌ ایران‌ قاهر و قوی‌ دیده‌ بنای‌ کار خود رارفته‌رفته‌ به‌ تحکم‌ و انواع‌ و اقسام‌ تکالیف‌ شاقه‌ گذاشته‌ از اطوار و گفتار مرحوم‌ حاجی‌میرزا آقاسی‌ خیال‌ایشان‌ قوت‌ گرفت‌ و به‌ این‌ معتقد شدند که‌ هر وقت‌ و هر روز هر قسم‌ تکلیف‌ به‌ دولت‌ ایران‌ نمایند دولت‌ ایران‌از قبول‌ و تمکین‌ آن‌ لاعلاج‌ است‌.
دولت‌ ایران‌ هم‌ از آن‌ روز به‌ بعد مریض‌ و علیل‌ بود. اما روز به‌ روز خیالش‌ این‌ بود که‌ اسباب‌ و استعدادمصالحه‌ از برای‌ خود فراهم‌ بیاورد و خود را از حکم‌ روس‌ فارغ‌ ساخته‌ ممالک‌ از دسته‌ رفته‌ خود را یک‌ روزی‌متصرف‌ شود. این‌ بود که‌ رفته‌رفته‌ به‌ تمهید ازدیاد قشون‌ و آلات‌ حربیه‌ و مهمات‌ لشکرکشی‌ پرداخته‌ بر قشون‌و استعداد سابق‌ خود افزود تا کار به‌ جایی‌ کشید که‌ حاصل‌ عمل‌ ایران‌ که‌ بعد از وضع‌ مخارج‌ لازمه‌ مبالغ‌ کلی‌عاید خزانه‌ می‌شد همه‌ صرف‌ مخارج‌ قشون‌ و غیره‌ شد بلکه‌ در آخر سال‌ باقی‌دار هم‌ می‌شد. تا این‌که‌ مقدمه‌منازعه‌ روم‌ و روس‌ اتفاق‌ افتاد. دولت‌ روس‌ به‌ خیال‌ سابق‌ خود که‌ می‌توان‌ هر نوع‌ تکلیفی‌ به‌ دولت‌ ایران‌ کرد وبدیهی‌ است‌ که‌ بی‌مضایقه‌ باید قبول‌ نماید تکلیف‌ موافقت‌ و همراهی‌ به‌ دولت‌ ایران‌ کرد. دولت‌ ایران‌ هم‌ اگرچه‌منظورش‌ عدم‌ موافقت‌ و همراهی‌ بود و علاوه‌ این‌ معنی‌ را دریافت‌ کرده‌ بود که‌ دولت‌ عثمانی‌ به‌ انفراده‌ مردمیدان‌ روس‌ نیست‌ البته‌ دول‌ دیگر باید از قبیل‌ انگلیس‌ و فرانسه‌ و غیره‌ در باطن‌ با او همدست‌ باشند اما به‌اقتضای‌ قرب‌ جواری‌ که‌ با دولت‌ روس‌ داشت‌ تکلیف‌ خود را ندید که‌ جواب‌ صریح‌ به‌ دولت‌ روس‌ بگوید به‌ خیال‌آن‌که‌ شروط مشکله‌ به‌ دولت‌ روس‌ تکلیف‌ می‌کند البته‌ آن‌ شروط را قبول‌ نمی‌کند و دست‌ از سر دولت‌ ایران‌خواهد کشید تکلیف‌ روس‌ را به‌ شروط مشکله‌ چند قبول‌ کرد که‌ از جمله‌ پول‌ زیاد دولت‌ روس‌ از برای‌ مصارف‌جنگ‌ به‌ دولت‌ ایران‌ بدهد و حفظ بقای‌ حالیه‌ ایران‌ را تعهد نماید و دولت‌ ایران‌ را در مصالحه‌ عامه‌ شریک‌نماید و اسلحه‌ هر قدر ضرور باشد به‌ دولت‌ ایران‌ بدهد و معلم‌ و صاحب‌ منصب‌ از برای‌ قشون‌ ایرانی‌ بدهد ونحو ذلک‌.
وزیر مختار روس‌ تفصیل‌ تکالیف‌ مزبوره‌ را به‌ دولت‌ خودش‌ نوشت‌ در بین‌ این‌که‌ جوابی‌ از پطرزبورگ‌برسد موافقت‌ و همراهی‌ انگلیس‌ و فرانسه‌ هم‌ با عثمانی‌ ظاهر شد و بلافاصله‌ از روس‌ خبر رسید که‌ کل‌ شرایطو تکالیف‌ ایران‌ را روس‌ قبول‌ کرده‌ حالا وقت‌ آن‌ است‌ که‌ اقدام‌ به‌ موافقت‌ با روس‌ و مخاصمت‌ با عثمانی‌ بشود.
دولت‌ ایران‌ ابواب‌ چاره‌ را بر خود مسدود دید دیگر عذری‌ به‌ خاطرش‌ نرسید مگر این‌که‌ از یک‌ طرف‌ حکم‌کرد سردار و استعداد طرف‌ آذربایجان‌ رفت‌ و از طرف‌ دیگر به‌ وزیر مختار روس‌ اظهار کرد آن‌ وقت‌ که‌ حرف‌موافقت‌ ایران‌ و روس‌ در میان‌ بود و دولت‌ ایران‌ آن‌ شرایط را به‌ روس‌ تکلیف‌ می‌کرد جنگ‌ فقط میان‌ روم‌ وروس‌ بود حالا انگلیس‌ و فرانسه‌ دخیل‌ شده‌اند ایران‌ را از صدمه‌ و تعرض‌ انگلیس‌ و فرانسه‌ نیز محفوظ بداردوالا دولت‌ ایران‌ تکلیف‌ خود را نمی‌داند که‌ با سه‌ دولت‌ قوی‌ بجنگد و به‌ علاوه‌ با دوستی‌ و عهد قدیمی‌ که‌ باانگلیس‌ دارد هرگز ابواب‌ جنگ‌ را با آن‌ دولت‌ مفتوح‌ نخواهد نمود.
مأمور روس‌ چون‌ چنین‌ تعهدی‌ را در فقره‌ دولت‌ خودش‌ ندید نتوانست‌ این‌ تکلیف‌ را قبول‌ نماید. به‌ این‌ملاحظه‌ و به‌ ملاحظه‌ این‌که‌ مکرر وزیر مختار سابق‌ و شارژدافر انگلیس‌ محرمانه‌ به‌ اولیای‌ دولت‌ ایران‌ اظهارکرده‌ بودند که‌ انگلیس‌ هم‌ بالمال‌ دخیل‌ این‌ جنگ‌ خواهد شد مبادا ایران‌ طرف‌ روس‌ را بگیرد از برای‌ ایران‌عدم‌ همراهی‌ وزیر مختار روس‌ در قبول‌ تکلیف‌ آخری‌ عذر موجه‌ به‌ نظر آمده‌ فی‌الفور بی‌طرفی‌ خود را اظهارکرد. این‌ اظهار بی‌طرفی‌ ایران‌ در نظر روس‌ با این‌که‌ کار ناتمام‌ و حرف‌ در میان‌ بود زیاده‌ عمده‌ آمد و به‌ملاحظه‌ این‌که‌ از شخص‌ صدراعظم‌ اطمینان‌ نداشت‌ و خود این‌ اظهار بی‌طرفی‌ را هم‌ از او دانست‌ به‌ این‌اندیشه‌ بود که‌ در باطن‌ با انگلیس‌ها همدست‌ و هم‌عهد است‌ و ایران‌ را به‌ این‌ بی‌طرفی‌ نمی‌گذارد و بالاخره‌ایران‌ با دول‌ متحده‌ موافق‌ و شریک‌ خواهد شد. با اصرار تمام‌ به‌ توسط شارژدافر خودش‌ و با ایران‌ قرار داد که‌اگر ایران‌ به‌ همین‌ بی‌طرفی‌ خودش‌ کاملا بماند به‌ این‌ معنی‌ که‌ هر طور معامله‌ و رفتار با انگلیس‌ و عثمانی‌بکند با روس‌ هم‌ همان‌ رفتار را معمول‌ دارد روس‌ یک‌ کروری‌ را که‌ از ایران‌ طلبکار است‌ صرفنظر ابدی‌ خواهدکرد. دولت‌ ایران‌ هم‌ به‌ تصور این‌که‌ مقصود خودش‌ را که‌ در عدم‌ موافقت‌ با روس‌ به‌ عمل‌ آورده‌ است‌ و خللی‌ به‌روابط دوستی‌ خودش‌ با انگلیس‌ به‌ هم‌ نرسیده‌ است‌، پول‌ مفتی‌ است‌ چرا قبول‌ نکند این‌ معنی‌ را از روس‌قبول‌ کرد. امر مزبور فیمابین‌ گذشت‌.
اما روس‌ که‌ همیشه‌ ایران‌ را مقهور و مغلوب‌ خود می‌دانست‌ از کجا می‌توانست‌ این‌ معنی‌ را بر خود هموارنماید که‌ ایران‌ از تکلیف‌ اول‌ روس‌ عذر بیاورد. در ثانی‌ یک‌ کرور پول‌ مفت‌ بگیرد که‌ بی‌طرف‌ بماند. چه‌ درپطرزبورگ‌ و چه‌ در تهران‌ به‌ کارگزاران‌ ایران‌ به‌ اقتضای‌ صحبت‌ این‌ معنی‌ را حالی‌ کرد که‌ روس‌ این‌ عقده‌ را برخود هموار نخواهد کرد یعنی‌ همین‌ که‌ از غوغای‌ دول‌ سایره‌ فارغ‌ شد البته‌ به‌ خیال‌ خواهم‌ افتاد ایران‌ هم‌بدیهی‌ است‌ که‌ این‌ نکته‌ را هیچ‌وقت‌ فراموش‌ نکرده‌ یک‌ آن‌ از این‌ خیال‌ آسوده‌ نبود و در فکر چاره‌ بود که‌اسباب‌ از برای‌ خودش‌ فراهم‌ بیاورد که‌ از صدمه‌ و تعرض‌ بعد از این‌ روس‌ محفوظ بماند و بلکه‌ ولایات‌ ]ازدست‌[ رفته‌ خود را بدست‌ بیاورد چنانکه‌ در اول‌ حرب‌ روم‌ و روس‌ با شیل‌ صاحب‌ و بعد از آن‌ با شارژدافرانگلیس‌ طامس‌ صاحب‌ درد کار خود را چندین‌ بار اظهار کرده‌ و همیشه‌ اولیای‌ ایران‌ به‌ آن‌ها می‌گفتند که‌ ازبرای‌ خاطر دوستی‌ و اتحاد قدیمی‌ ایران‌ و انگلیس‌، دولت‌ ایران‌ همسایه‌ قوی‌ خود را جواب‌ گفت‌ و بالمال‌منتظر بهانه‌جویی‌ و تعرض‌ روس‌ خواهیم‌ بود. پس‌ بر دولت‌ انگلیس‌ لازم‌ است‌ که‌ قبل‌ از وقت‌ قرار چاره‌ای‌ دراین‌ باب‌ بدهد که‌ روس‌ بعد از مصالحه‌ نتواند تلافی‌ عدم‌ موافقت‌ ایران‌ را با خودش‌ به‌ وجه‌ ناپسند نماید الی‌حال‌ جواب‌ درستی‌ از اولیای‌ دولت‌ انگلیس‌ حاصل‌ نشد و هر روزی‌ یک‌ وعده‌ و یک‌ عذری‌ به‌ میان‌ آمد مگراین‌که‌ یک‌ جواب‌ مختصر مبهمی‌ از انگلیس‌ آمد به‌ این‌ مضمون‌ که‌ انگلیس‌ دولت‌ بی‌وفایی‌ نیست‌. البته‌ دوست‌قدیم‌ خود را در وقت‌ کار فراموش‌ نخواهد کرد.
این‌ خود بدیهی‌ است‌ که‌ ایران‌ با این‌ دشمن‌ قوی‌ که‌ در مقابل‌ دارد و رفتار نامناسبی‌ که‌ با او کرده‌ است‌چطور به‌ این‌ جواب‌ مبهم‌ از کار بعد از خود مطمئن‌ می‌شود و حال‌ این‌که‌ در جنگ‌ اول‌ ایران‌ و روس‌ به‌ تجربه‌معلوم‌ کرده‌ باشد که‌ آن‌ وقت‌ هم‌ که‌ انگلیس‌ با ایران‌ دوست‌ بود هیچ‌ صرفه‌ای‌ از برای‌ ایران‌ کسب‌ نکرد وآخر خود را به‌ عنوان‌ واسطه‌ دخیل‌ مصالحه‌ نمود. به‌ علاوه‌ حالا کار به‌ جایی‌ بدتر منجر شده‌ است‌ که‌ محل‌منازعه‌ و مشاجره‌ به‌ همه‌ ایران‌ کشیده‌ شده‌ است‌ و احتمال‌ کلی‌ می‌رود که‌ رفته‌رفته‌ به‌ سرحدات‌ ممالک‌ ایران‌نزدیک‌تر شود و حالت‌ ایران‌ از مرض‌ سابق‌ که‌ امید بهبودی‌ داشت‌ به‌ هلاکت‌ برسد. به‌ این‌ معنی‌ که‌ بعضی‌ ازولایات‌ ایران‌ را که‌ روس‌ در جنگ‌ گرفته‌ متصرف‌ است‌ و ایران‌ همیشه‌ در این‌ خیال‌ بوده‌ و هست‌ که‌ قوتی‌ پیداکرده‌ فرصتی‌ حاصل‌ نماید و ولایات‌ خود را متصرف‌ شود. بعد از آن‌که‌ ولایات‌ ایران‌ از دست‌ تصرف‌ یک‌ حریف‌بیرون‌ برود و به‌ دست‌ تصرف‌ سه‌ حریف‌ قوی‌ بیفتد بدیهی‌ است‌ که‌ انتزاع‌ آن‌ محال‌ و دیگر امید معالجه‌ بر آن‌مترتب‌ نخواهد بود و کار مرض‌ ایران‌ به‌ هلاکت‌ خواهد کشید. روس‌ هم‌ باز با یأسی‌ که‌ از ایران‌ به‌ ملاحظه‌دعوای‌ سابق‌ خود به‌ هم‌ می‌رسانید به‌ ترنم‌ و حسن‌ طلب‌ اتفاق‌ افتاده‌، در پرده‌ حرف‌ اتفاقی‌ می‌زند. در این‌صورت‌ ایران‌ قدرت‌ ندارد دیگر ساکت‌ باشد و در بی‌طرفی‌ خود باقی‌ بماند و لاعلاج‌ است‌ که‌ خود را به‌ طرفی‌ببندد. به‌ انگلیس‌ و فرانسه‌ چند تکلیف‌ می‌کند که‌ یکی‌ از آن‌ها را قبول‌ نمایند:
اولا اگر این‌ دو دولت‌ مصلحت‌ در سلوک‌ دولت‌ ایران‌ می‌دانند بخواهند که‌ دولت‌ ایران‌ کماکان‌ بی‌طرف‌باشد فقط بقای‌ حالت‌ حالیه‌ ایران‌ را از تعرض‌ بعد از این‌ روس‌ و تعهد داخل‌ کردن‌ ایران‌ را در مصالحه‌ عامه‌ضمانت‌ نمایند و ایران‌ را جزو معاهده‌ دول‌ فرنگ‌ محسوب‌ دارند و علاوه‌ ولایات‌ اسلام‌نشین‌ ایران‌ را که‌ غصباًدر تصرف‌ روس‌ است‌ بعد از آن‌که‌ دول‌ متفقه‌ متصرف‌ شدند به‌ تصرف‌ ایران‌ بدهند. اگر دول‌ متفقه‌ عذربیاورند که‌ چطور می‌توانیم‌ حفظ بقای‌ حالت‌ حالیه‌ ایران‌ را ضمانت‌ نماییم‌ و حال‌ این‌که‌ به‌ علت‌ بعد انگلیس‌ وفرانسه‌ به‌ ایران‌ مقدور نمی‌شود که‌ اگر یک‌ وقتی‌ روس‌ بخواهد صدمه‌ به‌ ایران‌ وارد بیاورد ما قشون‌ به‌ سرحدایران‌ بیاوریم‌ و با روس‌ جنگ‌ بکنیم‌.
جواب‌ ایران‌ این‌ است‌ که‌ اگرچه‌ انگلیس‌ و فرانسه‌ با ایران‌ واقعاً قرب‌ جوار ندارند و صعوبت‌ دارد قشون‌ به‌سرحدات‌ ایران‌ بیاورند اما کمال‌ سهولت‌ را دارد که‌ از سمت‌ اروپ‌ و جاهای‌ دیگر آسیا متعرض‌ روس‌ شوند و اورا از تعرض‌ به‌ ایران‌ مانع‌ آیند یا دولت‌ عثمانی‌ را وادارند که‌ با ایران‌ همدست‌ شده‌ جواب‌ روس‌ را بگویند. علاوه‌بعد آن‌که‌ روس‌ دید که‌ دول‌ متفقه‌ به‌ موجب‌ عهدنامه‌ ضمانت‌ حفظ بقای‌ جنگ‌ ایران‌ را کرده‌اند ابداً به‌ خیال‌تعرض‌ نخواهد افتاد.
ثانیاً اگر انگلیس‌ و فرانسه‌ این‌ فقره‌ اولی‌ را از ایران‌ قبول‌ نکنند و بگویند تا ایران‌ دخیل‌ جنگ‌ نشودنمی‌تواند این‌ صرفه‌ را کسب‌ نماید دولت‌ ایران‌ حاضر است‌ که‌ دخیل‌ جنگ‌ بشود به‌ شروط مفصله‌:
اولا حفظ بقای‌ حالت‌ حالیه‌ دولت‌ ایران‌ را از تعرض‌ بعد از این‌ هر دولت‌ به‌ داخل‌ کردن‌ دولت‌ ایران‌ را درمصالحه‌ عامه‌ ضمانت‌ نمایند و اگر در حین‌ جنگ‌ هم‌ ولایتی‌ از ایران‌ به‌ تصرف‌ خصم‌ بیاید بعد از مصالحه‌ گرفته‌به‌ دولت‌ ایران‌ واگذارند.
ثانیاً ولایات‌ اسلام‌نشین‌ ایران‌ را که‌ روس‌ متصرف‌ شده‌ است‌ بعد از انتزاع‌ به‌ ایران‌ واگذارند.
ثالثاً سالی‌ سه‌ کرور تومان‌ پول‌ ایران‌ هرقدر جنگ‌ امتداد بیابد هر ساله‌ به‌ جهت‌ مصارف‌ و مخارج‌ سی‌ فوج‌و ده‌ هزار سوار و پنجاه‌ عراده‌ توپ‌ به‌ جهت‌ جنگ‌ با روس‌ و حفظ سرحدات‌ ایران‌ کارسازی‌ دولت‌ ایران‌ نمایند.
رابعاً به‌ جهت‌ پیشرفت‌ امور جنگ‌ و تقویت‌ حقوق‌ ایران‌ به‌ قدری‌ که‌ لازم‌ باشد معلم‌ و صاحب‌ منصب‌فرنگی‌ از برای‌ قشون‌ ایران‌ بدهند.
خامساً دول‌ متفقه‌ به‌ قدر امکان‌ ترکمان‌ و افاغنه‌ و اعراب‌ سمت‌ بحرالعجم‌ و غیره‌ را از دستبرد و تعرض‌ واغتشاش‌ حواس‌ دولت‌ ایران‌ مانع‌ آیند.
سادساً اگرچه‌ الان‌ به‌ قدر کفاف‌ آلات‌ و اوضاع‌ حربیه‌ و قورخانه‌ به‌ جهت‌ قشون‌ ایران‌ مهیا و موجود است‌اما اگر جنگ‌ طول‌ بکشد و دولت‌ ایران‌ احتیاج‌ به‌ هم‌ رساند دولت‌ متفقه‌ مضایقه‌ نکنند.
سابعاً از برای‌ پاره‌ای‌ نکات‌ و مکالمات‌ و شرایط لازمه‌ این‌ عمل‌ وزیر مختار مقیم‌ دارالخلافه‌ از جانب‌دولت‌ خودش‌ اختیار تامه‌ داشته‌ باشد که‌ در گفتگو هر روز محتاج‌ به‌ مراجعه‌ لندن‌ نشود.
اگر دولت‌ انگلیس‌ دولت‌ ایران‌ را که‌ محض‌ ملاحظه‌ دوستی‌ و تکالیف‌ مأمورین‌ آن‌ دولت‌ از همسایه‌ قوی‌خود مثل‌ دولت‌ روس‌ گذشته‌ است‌ و منظور او را به‌ عمل‌ نیاورده‌ است‌ تنها بگذارد و مثل‌ این‌که‌ در این‌ مدت‌ دوسال‌ هرچه‌ چندین‌ بار گفته‌ شد و جواب‌ درستی‌ نرسید قراری‌ از برای‌ بعد از این‌ ]با[ این‌ دولت‌ ندهد که‌ دولت‌ایران‌ گرفتار مهالک‌ و صدمه‌ تعرض‌ بعد از مصالحه‌ شود و از دولت‌ ایران‌ رفتاری‌ ناشی‌ شود البته‌ معذورخواهند داشت‌ و دولت‌ انگلیس‌ آن‌ رفتار دولت‌ ایران‌ را حمل‌ بر عدم‌ ثبات‌ در دوستی‌ و همراهی‌ با خودنخواهند کرد.
لازم‌ دانست‌ که‌ در خاتمه‌ این‌ نوشته‌ این‌ نکته‌ را به‌ خاطر آن‌ جناب‌ برساند که‌ بنای‌ پلتیک‌ روس‌ در حفظممالک‌ و طوایف‌ مختلفه‌ رعیت‌ خود چنانکه‌ ظاهر و آشکار است‌ بر منازعه‌ و ظاهر کردن‌ قدرت‌ و قوت‌ خودبوده‌ است‌ به‌ ممالک‌ و دول‌ خارجه‌ هم‌جوار خود.
بعد از اتمام‌ این‌ منازعه‌ حالیه‌ و این‌ شکست‌ فاحش‌ که‌ به‌ او روی‌ داده‌ است‌ از برای‌ بقای‌ انتظام‌ امور داخله‌خود بدیهی‌ است‌ که‌ پلتیک‌ سابقه‌ خود را زیاده‌ از سابق‌ رعایت‌ خواهد کرد و چون‌ از اظهار قدرت‌ و تعرض‌نسبت‌ به‌ دول‌ اروپ‌ و عثمانی‌ به‌ اقتضای‌ مصالحه‌ عامه‌ که‌ بالمال‌ سمت‌ استقرار خواهد یافت‌ مأیوس‌ است‌ ودولت‌ ایران‌ تنها خواهد دید از برای‌ اظهار قدرت‌ و قوت‌ او به‌ جهت‌ تلافی‌ رفتاری‌ که‌ دولت‌ ایران‌ در عدم‌همراهی‌ با او حین‌ جنگ‌ کرده‌ به‌ اهالی‌ مملکت‌ خود خاصه‌ ولایاتی‌ که‌ به‌ ایران‌ نزدیک‌ است‌ و در جنگ‌ از آن‌هامخالفت‌های‌ خفی‌ و جلی‌ دیده‌ است‌ به‌ هر بهانه‌ که‌ میسر شود لابداً متعرض‌ ایران‌ خواهد شد. با این‌ احوال‌دولت‌ انگلیس‌ که‌ همیشه‌ اظهار دوستی‌ با دولت‌ ایران‌ کرده‌ است‌ و در حقیقت‌ به‌ جهت‌ موافقت‌ با او و مخالفت‌از دعوت‌ روس‌ گرفتار آمده‌ است‌ اگر دولت‌ ایران‌ را تنها بگذارد با شرایط انسانیت‌ موافقت‌ ندارد... والسلام‌.

 

مأخذ: قرارها و قراردادها


پیوست‌ شماره‌ بیست‌ و شش‌

پهنه‌ی‌ سرزمین‌های‌ جداشده‌ در شرق‌ ایران‌ زمین‌

1ـ افغانستان‌*:625225 کیلومترمربع‌
2ـ بخش‌هایی‌ از مکران‌ و بلوچستان‌350000 کیلومترمربع‌
جمع‌975225 کیلومترمربع‌

3ـ سرزمین‌های‌ خوارزم‌ و فرارود
الف‌ ـ ترکمنستان‌488100 کیلومترمربع‌
ب‌ ـ ازبکستان‌447100 کیلومترمربع‌
پ‌ ـ تاجیکستان‌141300 کیلومترمربع‌
ت‌ ـ بخشهای‌ ضمیمه‌ شده‌ به‌ جمهوری‌ قزاقستان‌100000 کیلومترمربع‌
ث‌ ـ بخشهای‌ ضمیمه‌ شده‌ به‌ جمهوری‌ قرقیزستان‌50000 کیلومترمربع‌

جمع‌ سرزمین‌های‌ خوارزم‌ و فرارود1186500 کیلومترمربع‌
جمع‌ کل‌ سرزمین‌های‌ خاوری‌2161725 کیلومترمربع‌

 

 

* بخش‌ اصلی‌ سیستان‌ با پهنه‌ای‌ برابر 125000 کیلومترمربع‌ از خاک‌ ایران‌ کنونی‌ منتزع‌ و ضمیمه‌ی‌ قلمرو افغانستان‌ گردیده‌است‌.


پیوست‌ شماره‌ بیست‌ و هفت‌

درباره‌ی‌ مسأله‌ی‌ کردستان‌
(ازادعانامه‌ی‌ تاریخی‌ ملت‌ایران‌ به‌انجمن‌ صلح‌ ورسای‌)

دولت‌ ایران‌ از دو جهت‌ به‌ موضوع‌ کردستان‌ علاقه‌مند است‌:
1. تقسیم‌ نهایی‌ آن‌ کشور، به‌ نحوی‌ باشد که‌ از منازعات‌ و اختلافات‌ مستمر مرزی‌، که‌ استقرار صلح‌ را،سالیان‌ متمادی‌، در این‌ نقاط بر هم‌ زده‌ بود، جلوگیری‌ نماید. ایران‌ به‌ این‌ جهات‌ است‌ که‌ به‌ موضوع‌ مورد بحث‌علاقه‌مند است‌.
2. باید بدانید کردها و ایرانیان‌، هر دو، از نژاد آریایی‌ هستند و قرون‌ متمادی‌ تحت‌ حاکمیت‌ ایران‌ بوده‌اند وبدین‌ سبب‌ ایران‌ به‌ سرنوشت‌ این‌ مردم‌ علاقه‌مند است‌.
3. هرچند به‌ سبب‌ رویدادهای‌ تاریخی‌ و تهاجمات‌، برخی‌ از این‌ اکراد از ایران‌ منتزع‌ شده‌اند و به‌ ترکیه‌ملحق‌ گردیده‌اند، اما باید به‌ خاطر داشت‌ اغلب‌ اکراد ـ یعنی‌ بیش‌ از یک‌ میلیون‌ نفرشان‌ ـ هنوز در خاک‌ ایران‌ساکنند و این‌ دلیل‌ دیگری‌ است‌ که‌ توضیح‌ می‌دهد چرا ایران‌ به‌ موقعیت‌ آینده‌ی‌ اکرادی‌ که‌ خارج‌ از ایران‌زندگی‌ می‌کنند، علاقه‌مند است‌. وضع‌ این‌ اکراد در آینده‌، بی‌شک‌، بر ایران‌ و کردستان‌ ایران‌ تأثیر می‌گذارد.

 

 

 


مأخذ: نصرت‌الدوله‌، مجموعه‌ی‌ مکاتبات‌، اسناد، خاطرات‌. بخشی‌ از سند شماره‌ 170 ـ ص‌ 297 (کردستان‌)


پیوست‌ شماره‌ بیست‌ و هشت‌

خسارات‌ وارده‌ در جنگ‌ به‌ ایران‌ توسط ارتش‌ عثمانی‌
)از ادعانامه‌ی‌ تاریخی‌ ملت‌ ایران‌ به‌ انجمن‌ صلح‌ ورسای‌(

پس‌ از انعقاد آتش‌ بس‌، قوای‌ خارجی‌ از خاک‌ ایران‌ خارج‌ شد. دولت‌ ایران‌ تحقیقاتی‌ را در مناطق‌ ویران‌آغاز نمود تا حتی‌الامکان‌ میزان‌ تخریب‌ و تاراج‌ مردم‌ و دولت‌ ایران‌ را که‌ به‌ وسیله‌ قوای‌ دشمن‌ انجام‌ شده‌ بودارزیابی‌ نماید. در این‌ تحقیقات‌، شکایات‌ اهالی‌ بدبخت‌ که‌ این‌ خرابی‌ها و غارت‌ها را تحمل‌ کرده‌ بودند،جمع‌آوری‌ گردید. نتایج‌ این‌ تحقیقات‌ محلی‌ که‌ دقیقاً قابل‌ رؤیت‌ است‌، به‌ وسیله‌ی‌ شهادت‌ مردم‌ قابل‌ اعتماد،تایید شد و در کمیسیونی‌ از کارمندان‌ وزارت‌ خارجه‌، داخله‌ و مالیه‌، و عده‌ای‌ از شخصیت‌های‌ مهم‌ پایتخت‌،در تهران‌ ثبت‌ شد.
بدین‌ ترتیب‌ خرابی‌هایی‌ را که‌ فقط ترک‌ها به‌ بار آورده‌ بودند، 64/000/000 تومان‌ ارزیابی‌ شد.پرسشنامه‌های‌ جمع‌آوری‌ شده‌، به‌ وسیله‌ی‌ محققین‌، که‌ به‌ ده‌ها هزار رسیده‌، در دست‌ کمیسیون‌ مرکزی‌ درتهران‌ است‌. نمایندگی‌ ایران‌ در پاریس‌، اسناد و رسیدهایی‌ در دست‌ دارد که‌ ثابت‌ می‌کند افسران‌ ترک‌ درخاک‌ ایران‌ به‌ زور از مردم‌ بی‌گناه‌ در مناطق‌ اشغالی‌ پول‌ می‌گرفتند. ذیلا صورت‌ خسارات‌ وارده‌ از سوی‌ ترک‌هابه‌ ایالت‌ مورد تهاجم‌ ارائه‌ می‌شود.

خسارات‌ وارده‌ به‌ دولت‌ ایران‌خسارات‌ وارده‌ به‌ مردم‌ ایران‌

آذربایجان‌28,850تومان‌27,000,000تومان‌
همدان‌116,222تومان‌2,000,000تومان‌
لرستان‌113,748تومان‌ ـــ
کرمانشان‌1,777,250تومان‌28,000,000تومان‌
ارومیه‌ ـــ4,493,000تومان‌

جمع‌2,036,070تومان‌61,493,000تومان‌

در این‌ صورت‌ البته‌ نمی‌توان‌ بی‌حرمتی‌ به‌ مردم‌، نابودی‌ ناشی‌ از محرومیت‌ زیاد و زجر و بیماری‌ را که‌ ازنتایج‌ عملیات‌ نظامی‌ بود و منجر به‌ نابودی‌ صدها هزارتن‌ و اعدام‌ بیش‌ از پنج‌ هزار تن‌ به‌ وسیله‌ی‌ نیروهای‌ترک‌ شد، محاسبه‌ نمود.
ترک‌ها فقط به‌ تخریب‌ و واردکردن‌ خسارت‌ به‌ ایرانیان‌ مقیم‌ ایران‌ راضی‌ نبودند بلکه‌ حتی‌ ایرانیان‌ مقیم‌ترکیه‌ را اذیت‌ کرده‌ و صدماتی‌ به‌ آنان‌ وارد ساخته‌اند که‌ توسط کمیسیونی‌ از ایرانیان‌ مقیم‌ قسطنطنیه‌ محاسبه‌گردیده‌ است‌. این‌ کمیسیون‌ به‌ جمع‌آوری‌ شکایات‌ تقریباً هزار نفر، که‌ به‌ جبر و زور به‌ قشون‌ ترک‌ برده‌ شده‌اندیا مورد تعدی‌ و آزار قرار گرفته‌اند، پرداخته‌اند. اما همه‌ شکایات‌ را نپذیرفته‌ زیرا که‌ هدف‌ آن‌، اجرای‌ عدالت‌بود. تنها شکایاتی‌ را که‌ حقیقی‌ بودند پذیرفتند که‌ در مجموع‌ به‌ دو و نیم‌ میلیون‌ لیره‌ ترک‌ می‌رسد. این‌صورتی‌ است‌ که‌ کمیسیون‌ ارائه‌ داده‌ است‌:

جمع‌ مطالبات‌

خدمت‌ اجباری‌ نظامی‌587,035لیره‌ ترک‌
مصادره‌1,816,002لیره‌ ترک‌
غیره‌2,841,179لیره‌ ترک‌

جمع‌ 5,244,216لیره‌ ترک‌

مبلغ‌ مورد قبول‌ کمیسیون‌ در کلیه‌ی‌ موارد، به‌ لیره‌ ترک‌، 2,470,854 می‌باشد.

 

 

 


ماخذ: نصرت‌ الدوله‌، مجموعه‌ی‌ مکاتبات‌، اسناد، خاطرات‌، سند شماره‌ 171 ـ ص‌ 298 و 299.

پیوست‌ شماره‌ بیست‌ و نه‌
خلاصه‌ای‌ازیادداشت‌ 26ژوئن‌ 1919 [4 تیر 1298 خورشیدی‌[

از دولت‌ سوویت‌ به‌ دولت‌ ایران‌
دولت‌ سوویت‌ روسیه‌، تحت‌ تأثیر ابراز تمایلات‌ صمیمانه‌ خود به‌ ایران‌، و جهت‌ جبران‌ خساراتی‌ که‌ قوای‌روس‌ به‌ آن‌ خاک‌ وارد آورده‌اند، میل‌ دارد تمایلات‌ خوب‌ خود را که‌ در شانزده‌ ماده‌ ذیل‌ تدوین‌ یافته‌، به‌ دولت‌ایران‌ بنمایاند. امیدوار است‌ دولت‌ ایران‌ نیز راه‌حلی‌ جهت‌ جبران‌ خسارات‌ وارده‌ از جانب‌ قوای‌ ترک‌ و انگلیس‌بیابد. اعلامیه‌ مشابهی‌ به‌ تاریخ‌ 14 ژانویه‌ 1918 م‌ 24] دی‌ 1296 خورشیدی‌[ به‌ شارژدافر ایران‌ در پتروگراداعلام‌ گردید که‌ در مجله‌ رسمی‌ کمیته‌ مرکزی‌ شورای‌ اجرایی‌ کارگران‌ و دهقانان‌ انتشار یافت‌.
ماده‌ 1ـ ایران‌ مبرا از هرگونه‌ بدهی‌ و قرض‌، که‌ با دولت‌ روسیه‌ منعقد نموده‌ است‌، می‌باشد.
ماده‌ 2ـ دولت‌ روسیه‌ هیچگونه‌ حقی‌ جهت‌ مداخله‌ در امور داخلی‌ ایران‌ ندارد و از این‌ پس‌ دنباله‌ روی‌سیاست‌ قدیم‌ خود، که‌ دخالت‌ سیاسی‌ بوده‌ است‌، نخواهد بود.
ماده‌ 3ـ به‌ محض‌ تخلیه‌ دریای‌ خزر از نیروی‌ دریایی‌ ضد انقلاب‌، دولت‌ ایران‌ آزادی‌ کامل‌ جهت‌ دریانوردی‌با کشتی‌های‌ حامل‌ پرچم‌ ایران‌ را در این‌ دریا خواهد داشت‌.
ماده‌ 4ـ تعیین‌ مرز ایران‌ و روس‌ طبق‌ تمایلات‌ مردم‌ همجوار تعیین‌ خواهد شد.
ماده‌ 5ـ امتیازات‌ اتباع‌ روس‌ از دولت‌ ایران‌ کن‌ لم‌ یکن‌ اعلام‌ می‌گردد.
ماده‌ 6ـ بانک‌ استقراضی‌ و کلیه‌ شعب‌ آن‌ کاملا در تملک‌ مردم‌ آزاد ایران‌ است‌.
ماده‌ 7ـ تمامی‌ تأسیسات‌، مشاغل‌ و ساختمان‌های‌ روس‌ و ایران‌، مانند خطوط تلگراف‌، راه‌آهن‌، بندر انزلی‌،راه‌ و ساختمان‌، به‌ ایران‌ مستقل‌ تحویل‌ داده‌ خواهد شد و ایران‌ آنها را تصرف‌ خواهد نمود.
ماده‌ 8 و 9ـ قضاوت‌ قنسولی‌ و مؤسسات‌ مذهبی‌ روس‌ در ایران‌ حذف‌ خواهد شد.
ماده‌ 10ـ اتباع‌ روس‌ موظف‌ به‌ پرداخت‌ منظم‌ مالیات‌ قانونی‌ به‌ دولت‌ ایران‌ خواهد بود.
ماده‌ 11ـ دولت‌روس‌آماده‌مذاکره‌بادولت‌ایران‌درباره‌ حق‌ تهیه‌ ساختمان‌ مسکونی‌ جهت‌ اتباع‌ روس‌ است‌.
ماده‌ 12ـ مسافرین‌ و مال‌ التجاره‌ آزادند در امنیت‌ داخل‌ روسیه‌ و ایران‌ متقابلا آمد و شد نمایند و ایران‌ ازحق‌ ترانزیت‌ روسیه‌ استفاده‌ خواهد کرد.
ماده‌ 13ـ دولت‌ روس‌ موافقت‌ می‌نماید درباره‌ عوارض‌ حمل‌ و نقل‌ مال‌التجاره‌ ایران‌ در روسیه‌، تجدیدنظرنماید.
ماده‌ 14ـ دولت‌ روسیه‌ از مداخله‌ در نیروی‌ نظامی‌ ایران‌ خودداری‌ خواهد کرد.
ماده‌ 15ـ روسیه‌ هیچگونه‌ ایرادی‌ علیه‌ حذف‌ کارگزاران‌ ندارد.
ماده‌ 16ـ ایران‌حق‌تعیین‌قنسول‌ درتمامی‌ شهرهای‌ روسیه‌،ایالات‌ ماوراءخزرو بخارا و سایر نقاط را دارد.
مردم‌ روسیه‌ معتقدند مردم‌ ایران‌ یکی‌ از قدیمی‌ترین‌ ملل‌ جهانند و هیچگاه‌ مضحکه‌ نخواهند شد. و روسیه‌آرزومند است‌ رشته‌های‌ دوستی‌ میان‌ دو کشور مستحکم‌تر گردد و ایران‌ از یوغ‌ متحدان‌ آزاد گردد و بار دیگرجایگاه‌ بلندی‌ را که‌ در قدیم‌ داشت‌، باز یابد.

مأخذ: نصرت‌ الدوله‌ ـ مجموعه‌ی‌ مکاتبات‌، اسناد، خاطرات‌ و ... سند شماره‌ 9 ـ ص‌ 96.


گاه‌شمار تجزیه‌ی‌ ایران‌

خورشیدی‌میلادی‌واقعه‌
1162 (دوم‌ امرداد ماه‌)1783 (24 ژوئیه‌)قرارداد تحت‌الحمایگی‌ میان‌ روسیه‌ و گرجستان‌
1174 (خرداد)1795 (ژوئن‌)آزادسازی‌ تفلیس‌ از سوی‌ آقامحمدخان‌
1175 (اول‌ فروردین‌)1796 (20 مارس‌)تاجگذاری‌ آقامحمدخان‌ در تهران‌
1176 (11 خرداد)1797 (31 مه‌)قتل‌ آقامحمدخان‌ در قلعه‌ی‌ شیشه‌
1177 (اول‌ فروردین‌)1798 (20 مارس‌)تاجگذاری‌ فتح‌ علی‌ شاه‌
1179 (6مهر)1800 (28 سپتامبر)الحاق‌ گرجستان‌ به‌ روسیه‌
1182 (آذر)1803 (دسامبر)تجاوز ارتش‌ روسیه‌ به‌ قفقاز
1183 (11 بهمن‌)1805 (31 ژانویه‌)کشته‌ شدن‌ ژنرال‌ سی‌سی‌یانف‌ ـ فرمانده‌ نیروهای‌ روسیه‌ در قفقاز
1186 (13اردیبهشت‌)1807 (4 مه‌)عهدنامه‌ی‌ فینکن‌اشتاین‌ میان‌ ایران‌ و فرانسه‌
1186 (15 تیر)1807 (7 ژوئیه‌)عهدنامه‌ی‌ تیلسیت‌ میان‌ فرانسه‌ و روسیه‌
1187 (28 اسفند)1809 (19 مارس‌)امضای‌ عهدنامه‌ی‌ مجمل‌ ایران‌ و انگلیس‌
1190 (فروردین‌)1811 (آوریل‌)اتحاد نظامی‌ با عثمانی‌ علیه‌ روسیه‌
1190 (23 اسفند)1812 (14 مارس‌)قرارداد مودت‌ ایران‌ و انگلیس‌ (مفصل‌)
1191 (7 خرداد)1812 (28 مه‌)شکست‌ عثمانی‌ از روس‌ و عهدنامه‌ بوخارست‌
1192 (2 آبان‌)1813 (24 اکتبر)تحمیل‌ قرارداد گلستان‌
1205 (4 تیر)1826 (25 ژوئن‌)آغاز مرحله‌ دوم‌ جنگ‌های‌ ایران‌ و روس‌
1206 (1 آبان‌)1827 (24 اکتبر)دستیابی‌ روس‌ها به‌ تبریز
1206 (اول‌ اسفند)1828 (21 فوریه‌)تحمیل‌ ننگ‌نامه‌ی‌ ترکمان‌چای‌
1213 (اول‌ آبان‌)1834 (23 اکتبر)درگذشت‌ فتح‌علی‌ شاه‌ و جلوس‌ محمدشاه‌
1216 (شهریور)1837 (نوامبر)اعاده‌ی‌ وضع‌ هرات‌
1216 (17 دی‌)1838 (7 ژانویه‌)قطع‌ روابط سیاسی‌ انگلستان‌ با ایران‌
1217 (امرداد)1838 (اوت‌)تصرف‌ خارک‌ از سوی‌ نیروهای‌ دریایی‌ انگلستان‌
1217 (شهریور)1838 (سپتامبر)عقب‌نشینی‌ ارتش‌ ایران‌ از هرات‌
1220 (19 مهر)1841 (11 اکتبر)تجدید روابط با انگلستان‌
1227 (13 شهریور)1848 (4 سپتامبر)درگذشت‌ محمدشاه‌ قاجار

خورشیدی‌میلادی‌واقعه‌
1227 (29 شهریور)1848 (20 سپتامبر)تاجگذاری‌ ناصرالدین‌ شاه‌
1235 (3 آبان‌)1856 (25 اکتبر)آزادسازی‌ هرات‌ و اعلان‌ جنگ‌ انگلستان‌ به‌ ایران‌ متعاقب‌ آن‌
1235 (23 آذر)1856 (14 دسامبر)حمله‌ی‌ نیروهای‌ انگلیس‌ به‌ جزیره‌ خارک‌ و بندر بوشهر
1235 (10 اسفند)1857 (اول‌ مارس‌)حمله‌ی‌ قوای‌ انگلیس‌ به‌ خرمشهر و اهواز
1235 (13 اسفند)1857 (4 مارس‌)قرارداد پاریس‌ (جدایی‌ ایران‌ و افغانستان‌)
1240 (10 خرداد)1861 (31 مه‌)قرارداد تحت‌الحمایگی‌ میان‌ بحرین‌ و انگلستان‌
1244 (...)1865 (...)اشغال‌ تاشکند وسیله‌ی‌ ارتش‌ روس‌
1250 (13 شهریور) 1871 (4 سپتامبر)تجزیه‌ی‌ مکران‌ و بلوچستان‌
1259 (10 اسفند)1881 (28 فوریه‌)سقوط شهر مرور به‌ دست‌ نیروهای‌ تزاری‌
1260 (23 آذر)1881 (14 دسامبر)تحمیل‌ قرارداد آخال‌ (تجزیه‌ی‌ مناطق‌ خوارزم‌ و فرارود)
1275 (12اردیبهشت‌)1896 (اول‌ مه‌)قتل‌ ناصرالدین‌ شاه‌
1275 (19 خرداد)1896 (8 ژوئن‌)تاجگذاری‌ مظفرالدین‌ شاه‌
1285 (13 امرداد)1906 (5 اوت‌)امضای‌ فرمان‌ مشروطیت‌ از سوی‌ مظفرالدین‌ شاه‌
1285 (17 دی‌)1907 (8 ژانویه‌)درگذشت‌ مظفرالدین‌ شاه‌
1285 (28 دی‌)1907 (19 ژانویه‌)تاج‌گذاری‌ محمدعلی‌ شاه‌
1286 (8 شهریور)1907 (31 اوت‌)تقسیم‌ ایران‌ به‌ مناطق‌ نفوذ میان‌ انگلستان‌ و روسیه‌
1287 (2 تیر)1908 (23 ژوئن‌)کودتای‌ محمدعلی‌ شاه‌ (دوران‌ استبداد صغیر)
1288 (25 تیر)1909 (16 ژوئیه‌)خلع‌ محمدعلی‌ شاه‌ از سلطنت‌
1290 (27 خرداد)1911 (18 ژوئن‌)بازگشت‌ محمدعلی‌ شاه‌ به‌ کشور
1290 (13 شهریور)1911 (5 سپتامبر)شکست‌ محمدعلی‌ شاه‌ و فرار وی‌ از کشور
1290 (7 آذر)1911 (29 نوامبر)اولتیمالتوم‌ روسیه‌ درباره‌ی‌ اخراج‌ شوستر
1293 (20 تیر)1914 (12 ژوئیه‌)تاجگذاری‌ احمدشاه‌
1293 (11 امرداد)1914 (3 اوت‌)آغاز جنگ‌ جهانی‌ نخست‌
1293 (دی‌)1914 (دسامبر)تجاوز عثمانی‌ به‌ آذربایجان‌
1293 (بهمن‌)1915 (ژانویه‌)تصرف‌ تبریز به‌ دست‌ روس‌ها
1294 (آذر)1915 (دسامبر)تشکیل‌ حکومت‌ مهاجران‌ در کرمانشاه‌
1294 (دی‌)1916 (ژانویه‌)تأسیس‌ پلیس‌ جنوب‌

خورشیدی‌میلادی‌واقعه‌
1295 (امرداد)1916 (اوت‌)تصرف‌ قزوین‌ و همدان‌ وسیله‌ عثمانی‌
1295 (آذر)1916 (دسامبر)تصرف‌ فارس‌ توسط انگلستان‌
1295 (بهمن‌)1917 (فوریه‌)تصرف‌ همدان‌ و کرمانشاه‌ وسیله‌ روسیه‌
1295 (24 اسفند)1917 (15 مارس‌)استعفای‌ نیکلای‌ دوم‌ امپراتور روسیه‌ و سقوط حکومت‌ تزاری‌
1296 (16 آبان‌)1917 (7 نوامبر)کودتای‌ لنین‌ معروف‌ به‌ انقلاب‌ اکتبر
1296 (12 اسفند)1918 (3 مارس‌)قرارداد برست‌لیت‌ اوفسک‌ میان‌ آلمان‌ و شوروی‌
1297 (4 خرداد)1918 (26 مه‌)اعلام‌ استقلال‌ گرجستان‌
1297 (6 خرداد)1918 (28 مه‌)اعلام‌ استقلال‌ ارمنستان‌
1297 (6 خرداد)1918 (28 مه‌)اعلام‌ استقلال‌ آذربایجان‌ (اران‌)
1297 (19 آبان‌)1918 (11 نوامبر)شکست‌ آلمان‌ و پایان‌ جنگ‌ جهانی‌ نخست‌
1297 (دی‌)1919 (ژانویه‌)شکایت‌ و گسیل‌ هیأت‌ نمایندگی‌ ایران‌ به‌ انجمن‌ صلح‌ ورسای‌
1298 (9 اردیبهشت‌)1919 (30 آوریل‌)تقاضای‌ اهالی‌ نخجوان‌ در الحاق‌ به‌ ایران‌
1298 (17 امرداد)1919 (9 اوت‌)قرارداد وثوق‌الدوله‌ ـ کاکس‌
1298 (9 آبان‌)1919 (1 نوامبر)تقاضای‌ جمهوری‌ آذربایجان‌ درباره‌ی‌ ایجاد فدراسیون‌ با ایران‌
1299(28 اردیبهشت‌)1920 (18 مه‌)تجاوز ارتش‌ سرخ‌ به‌ گیلان‌
1299 (خرداد)1920 (ژوئن‌)شکایت‌ ایران‌ از شوروی‌ به‌ جامعه‌ی‌ ملل‌
1299 (امرداد)1920 (اوت‌)گسیل‌ هیأت‌ نمایندگی‌ ایران‌ به‌ مسکو
1299 (سوم‌ اسفند)1921 (22 فوریه‌)کودتای‌ سوم‌ اسفند
1299 (هفتم‌ اسفند)1921 (26 فوریه‌)امضای‌ عهدنامه‌ی‌ مودت‌ ایران‌ و شوروی‌
قرارداد سرحدی‌ با ترکیه‌ ـ بر پایه‌ این‌ قرارداد بخشی‌ از اراضی‌ مجاور
1310 (دی‌)1932 (ژانویه‌)کوه‌ آرارات‌ به‌ ترک‌ها واگذار گردید و در برابر قطعه‌ زمینی‌ در کردستان‌
به‌ ایران‌ داده‌ شد.
1316 (17 تیر)1937 (8 ژوئیه‌)امضای‌ پیمان‌ سعدآباد میان‌ ایران‌، ترکیه‌، عراق‌ و افغانستان‌
1318 (11 شهریور)1939 (3 سپتامبر)آغاز جنگ‌ دوم‌ جهانی‌
1320 (1 تیر)1941 (22 ژوئن‌)حمله‌ی‌ آلمان‌ به‌ شوروی‌
1320 (3 شهریور)1941 (25 اوت‌)حمله‌ی‌ شوروی‌ و بریتانیا به‌ ایران‌
1320 (25 شهریور)1941 (16 سپتامبر)استعفای‌ رضاشاه‌

خورشیدی‌میلادی‌واقعه‌
1320 (26 شهریور)1941 (17 سپتامبر)ورود نیروهای‌ روس‌ و انگلیس‌ به‌ تهران‌
1320 (9 بهمن‌)1942 (29 ژانویه‌)امضای‌ قرارداد سه‌ جانبه‌ ایران‌، شوروی‌ و انگلستان‌
1324 (18اردیبهشت‌)1945 (8 مه‌)شکست‌ آلمان‌ و پایان‌ جنگ‌ دوم‌ جهانی‌
1324 (24 شهریور)1945 (15 سپتامبر)شکست‌ ژاپن‌ و آغاز شورش‌ فرقه‌ دموکرات‌ در آذربایجان‌
1324 (21 آذر)1945 (12 دسامبر)اشغال‌ تبریز و اعلام‌ حکومت‌ فرقه‌ دموکرات‌
1324 (29 اسفند)1946 (19ژانویه‌)طرح‌ شکایت‌ ایران‌ از شوروی‌ در شورای‌ امنیت‌ سازمان‌ ملل‌ متحد
1325 (15 فروردین‌)1946 (4 آوریل‌)امضای‌ موافقت‌نامه‌ قوام‌ ـ سادچکف‌
1325 (5 خرداد)1946 (26 مه‌)تخلیه‌ کامل‌ ایران‌ از نیروهای‌ ارتش‌ سرخ‌
1324 (21 آذر)1946 (12 دسامبر)سقوط حکومت‌ فرقه‌ی‌ دموکرات‌
1349 (8 فروردین‌)1970 (28 مارس‌)اقدام‌ غیرقانونی‌ دولت‌ هویدا در راستای‌ جدایی‌ بحرین‌


کتاب‌ شناسی‌

نام‌ کتاب - ‌مؤلف‌
ابعاد حقوقی‌ مالکیت‌ ایران‌ در خلیج‌فارس‌علی‌اصغرکاظمی‌ ـ انتشارات‌وزارت‌امورخارجه‌ ـ چاپ‌ اول‌ ـ تهران‌ 1368
ارتش‌ سرخ‌ در افغانستان‌بوریس‌ گرومف‌ (ترجمه‌ عزیز آریان‌فر) ـ انتشارات‌ وزارت‌ امور خارجه‌ـ
چاپ‌ نخست‌ ـ تهران‌ 1375
ارزش‌ مساعی‌ ایران‌ در جنگ‌خان‌ ملک‌ یزدی‌ ـ تهران‌ 1324
از سوم‌ تا بیست‌وپنجم‌ شهریور1320داود مؤید امینی‌ ـ تهران‌ 1321
اختلاف‌ دولتین‌ ایران‌ و افغانستان‌ در مورد رود هیرمندغلام‌رضافخاری‌ ـ انتشارات‌وزارت‌امور خارجه‌ ـ چاپ‌ اول‌ ـ تهران‌ 1371
استعمار انگلیس‌ در ماوراء قفقاز (1918-21)حبیب‌الله‌ کمالی‌ ـ انتشارات‌ وزارت‌ امور خارجه‌ ـ چاپ‌اول‌ـ تهران‌ 1376
بر پایه‌ی‌ اسناد محرمانه‌ی‌ وزارت‌ امور خارجه‌ی‌ بریتانیا
اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقازانتشارات‌ وزارت‌ امور خارجه‌ ـ چاپ‌ نخست‌ ـ تهران‌ 1372
اسنادی‌ از روابط ایران‌ با مناطقی‌ از آسیای‌ میانه‌انتشارات‌ وزرات‌ امور خارجه‌ ـ چاپ‌ نخست‌ ـ تهران‌ 1372
اسناد سیاسی‌ دوره‌ قاجاریه‌ ابراهیم‌ صفایی‌ ـ تهران‌ 1346
اختناق‌ ایران‌مورگان‌ شوستر(ترجمه‌)ـ به‌اهتمام‌حاجی‌شیخ‌محمدحسین‌صاحب‌تاجرشیرازی‌ ـچاپ‌بمبئی‌ ـ 1340 هجری‌ قمری‌
ایران‌ و جنگ‌ سرد - بحران‌ آذربایجان‌ (1325ـ1324)لوئیس‌ فاوست‌ ـ ترجمه‌ کاوه‌ بیات‌ ـ انتشارات‌ وزارت‌ امور خارجه‌ ـ
چاپ‌ دوم‌ ـ تهران‌1374
ایران‌ و جنگ‌ جهانی‌ اول‌اسناد وزارت‌ امور خارجه‌ ـ انتشارت‌ سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران‌ ـبه‌ کوشش‌ کاوه‌ بیات‌ ـ تهران‌ 1369
ایران‌ در جنگ‌ جهانی‌ اول‌ل‌. م‌. سیروس‌ نیکوـ ترجمه‌ ع‌. دخانی‌ ـ انتشارات‌ فرزانه‌ ـ چاپ‌ دوم‌1357
ایران‌ در جنگ‌ بزرگ‌مورخ‌ الدوله‌ سپهر ـ تهران‌ 1335
اسناد محرمانه‌ی‌ وزارت‌ خارجه‌ بریتانیا درباره‌ی‌ترجمه‌ی‌ جواد شیخ‌ الاسلامی‌ ـ 3 جلد ـ سال‌های‌ انتشار 75ـ1364
قرارداد 1919
آذربایجان‌ در موج‌ خیز تاریخ‌با مقدمه‌ی‌ کاوه‌ بیات‌ ـ نشر شیرازه‌ - چاپ‌ نخست‌ - تهران‌ -
زمستان‌ 1379
ارمنستان‌، آذربایجان‌، گرجستان‌ از استقلال‌ تا استقرارآقاناسیان‌، سرژـ ترجمه‌ عبدالرضا هوشنگ‌ مهدوی‌ ـ انتشارات‌ معین‌ ـ
رژیم‌ شوروی‌ (1923 ـ 1917) تهران‌ 1370
بحرین‌ و مسایل‌ خلیج‌فارس‌جهانگیر قائم‌مقامی‌ ـ تهران‌ 1341

نام‌ کتاب‌مؤلف‌
بحرین‌ از دوران‌ هخامنشیان‌ تا حال‌وزارت‌ امور خارجه‌ ـ تهران‌ 1347
پلیس‌ جنوب‌فلورید اسفیری‌ ـ ترجمه‌ منصوره‌ اتحادیه‌ و منصور جعفری‌ فشارکی‌ ـ
نشر تاریخ‌ ایران‌ ـ تهران‌ 1364
تاریخ‌ روابط خارجی‌ایران‌ (از ابتدای‌ صفویه‌ تا پایان‌ عبدالرضا هوشنگ‌ مهدوی‌ ـ امیرکبیر ـ چاپ‌ سوم‌ ـ تهران‌ 1364
جنگ‌ جهانی‌ دوم‌)
تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌ در قرن‌ نوزدهم‌محمود محمود ـ انتشارات‌ اقبال‌ ـ چاپ‌ سوم‌ ـ تهران‌ 1345 (8 جلد)
تاریخ‌ روابط بازرگانی‌ و سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌ابوالقاسم‌ طاهری‌ ـ تهران‌ 1354
تاریخ‌ اجتماعی‌ و اداری‌ دوره‌ قاجاریه‌عبدالله‌ مستوفی‌ ـ تهران‌ 1324
تاریخ‌ ایران‌سرپرسی‌ ساکس‌ ـ تهران‌ 1323
تاریخ‌ مختصر افغانستان‌پروفسور عبدالحی‌ بیی‌ ـ کابل‌ 1346
تاریخ‌ و جغرافیای‌ دارالسلطنه‌ تبریزنادر میرزا قاجار ـ تهران‌ کتابخانه‌ی‌ اقبال‌ 1323 قمری‌
تاریخ‌ دیپلماسی‌ایران‌محمود خواجه‌ نوری‌ ـ تهران‌ 1345
تاریخ‌مشروطه‌ایران‌احمد کسروی‌ ـ مطبوعاتی‌ امیرکبیر ـ چاپ‌ چهارم‌ ـ تهران‌ 1316
تاریخ‌ بیداری‌ ایرانیان‌حبیب‌الله‌ مختاری‌ ـ تهران‌ 1326
تاریخ‌ سیاسی‌ خلیج‌ فارس‌صادق‌ نشات‌ ـ تهران‌ 1344
تزارها و تزارهادکتر ه' . خشایار ـ انتشارات‌ آرمان‌خواه‌ ـ تهران‌ 1359
تاریخ‌ ایران‌ در دوره‌ قاجاریه‌ویلیام‌ گرانت‌ واتسون‌ ـ تهران‌ 1340
تاریخ‌ روابط ایران‌ و روسیه‌ در نیمه‌ اول‌ قرن‌ 19احمد تاج‌بخش‌ ـ انتشارات‌ کتاب‌ خانه‌ چهر ـ تبریز 1327
تاریخ‌ اجتماعی‌ و دیپلماسی‌ ایران‌ در دوره‌ معاصرسعید تفلیسی‌ ـ تهران‌ 1335
تاریخ‌ دیپلماسی‌ ایران‌ در دوره‌ی‌ معاصرعلی‌ اکبر بینا ـ انتشارات‌ دانشگاه‌ ـ تهران‌ 1342
تاریخ‌ دوهزاروپانصد ساله‌ی‌ خلیج‌فارس‌علی‌ اکبر بینا ـ انتشارات‌ دانشگاه‌ - تهران‌ 1341
تاریخ‌ خوی‌دکتر محمد امین‌ ریاحی‌ ـ سازمان‌ چاپ‌ و انتشارات‌ وزارت‌ فرهنگ‌
و ارشاد اسلامی‌ - ویرایش‌ دوم‌ - تهران‌ 1378
تاریخ‌ نو جهانگیر میرزا قاجار - به‌ اهتمام‌ عباس‌ اقبال‌ - تهران‌ 1327
تاریخ‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ ایران‌ در دوره‌ معاصرسعید نفیسی‌، انتشارات‌ بنیاد (دو جلد)، چاپ‌ دهم‌، پاییز 1376
خاطرات‌ سفارت‌ استانبول‌خان‌ ملک‌ ساسانی‌ ـ تهران‌ 1345

نام‌ کتاب‌مؤلف‌
دولت‌ و جامعه‌ در ایران‌ (انقراض‌ قاجاریه‌ و استقراردکتر محمدعلی‌ همایون‌ کاتوزیان‌ ـ ترجمه‌ حسن‌ افشار ـ نشر مرکز
پهلوی‌)چاپ‌ نخست‌ ـ تهران‌ 1379
رقابت‌ روسیه‌ و انگلیس‌ در ایران‌منشور گرکانی‌ ـ مطبوعاتی‌ عطایی‌ ـ چاپ‌ نخست‌ ـ تهران‌ 1368
رقابت‌ روسیه‌ و غرب‌ در ایران‌لنچافسکی‌ ـ ترجمه‌اسماعیل‌ رایین‌ ـ انتشارات‌ جاویدان‌ ـ تهران‌ 1356
عصر بی‌خبری‌ یا تاریخ‌ امتیازات‌ در ایران‌ابراهیم‌ تیموری‌ ـ تهران‌ 1332
غوغای‌ تخلیه‌ی‌ ایران‌خان‌ ملک‌ یزدی‌ ـ تهران‌ 1326
غایله‌ آذربایجان‌خان‌ بابا بیانی‌ - انتشارات‌ زریاب‌ - چاپ‌ اول‌ - تهران‌ 1375
فتحعلی‌ شاه‌ قاجار و قضاوت‌ تاریخ‌حسن‌ گل‌محمدی‌ ـ انتشارات‌ نسل‌ دانش‌ ـ چاپ‌ اول‌ ـ تهران‌ 1368
قرارداد 1907 روسیه‌ و انگلیس‌کتاب‌ فروشی‌ سقراط ـ تهران‌ 1328
قرارها و قراردادها در دوران‌ قاجاریه‌به‌ کوشش‌ دکتر وحیدنیا ـ چاپ‌ اول‌ ـ تهران‌ 1362
گفتگوهای‌ من‌ با شاه‌(خاطرات‌محرمانه‌ امیراسدالله‌علم‌)انتشارات‌ طرح‌ نو ـ چاپ‌ اول‌ ـ تهران‌ 1371 (جلد اول‌)
مجموعه‌ی‌ عهدنامه‌های‌ تاریخی‌ ایران‌وزارت‌ امور خارجه‌ ـ تهران‌ 1362
معاهدات‌ و قراردادهای‌ تاریخی‌ در دوره‌ی‌ قاجاریه‌به‌ کوشش‌ غلامرضا طباطبایی‌ مجد ـ انتشارات‌ موقوفات‌ دکتر
محمود افشار یزدی‌ ـ تهران‌ 1373
نگاهی‌ به‌ تاریخ‌ روابط بین‌المللی‌ از 1870 تا 1945احمد نقیب‌ زاده‌ ـ انتشارات‌ دانشگاه‌ تهران‌ ـ 1368
مجموعه‌ی‌ مکاتبات‌، اسناد، خاطرات‌ نصرت‌ الدوله‌ فیروز به‌ کوشش‌ منصوره‌ اتحادیه‌ / سعدپیرا، انتشارات‌ -نشر تاریخ‌ ایران‌ ـ تهران‌ 1370
معاهدات‌ننگین‌قاجاردکتر وحیدنیا ـ انتشارات‌ عطایی‌ ـ چاپ‌ دوم‌ ـ تهران‌ 1375
هلال‌خضیب‌ در رابطه‌ با تجزیه‌ی‌ سرزمین‌های‌ دکتر ه' . خشایار ـ انتشارات‌ آرمان‌خواه‌ ـ تهران‌ 1357
ایرانی‌نشین‌
یکصد سند تاریخی‌ دوران‌ قاجارابراهیم‌ صفایی‌ ـ چاپ‌ دوم‌ اسفندماه‌ ... انتشارات‌ بابک‌

 

 


.1 به‌ نظر می‌رسد که‌ تاریخ‌ این‌ سنه‌ اشتباه‌ باشد و جمادی‌ الاول‌ سنه‌ 1212 ه' . ق‌. صحیح‌ است‌.
مأخذ: اسنادی‌ از روابط ایران‌ با منطقه‌ی‌ قفقاز


.1 کوشک‌ بالابان‌، قلعه‌ای‌ است‌ در کنار رود ارس‌، این‌ قلعه‌ در دوران‌ صفویه‌ ساخته‌ شده‌ و محل‌ یکی‌ از جنگ‌های‌ ایران‌ وروس‌ بود.
2- کسی‌ که‌ از اردوی‌ خود به‌ اردوی‌ دشمن‌ رفته‌ باشد.
3قسمت‌های‌ بعدی‌ ـ این‌ قرارداد مربوط به‌ افغانستان‌ و تبت‌ است‌
مأخذ: رقابت‌ روسیه‌ و انگلیس‌ در ایران‌