داستان ایرانی

چو بیشه تهی ماند از نره شیر

 

نوشتاری که در پی می‌آید خود نمایانگر پایداری و مقاومت یک ملت در درازنای تاریخ در برابر جباران و ستمگران و متجاوزان به خاک اهورایی می‌باشد. این سرزمین بدلیل موقعیت(منطقه سوق‌الجیشی) خود همیشه در آفند متجاوزان واقع شده است. درود بی‌کران بر ملت ایران و باشندگان ایران در درازنای تاریخ.

نقل است که چون عبداله اوزبک، خراسان را مورد تاخت و تاز قرار داد، روزی در سیستان عبورش بر قبر رستم افتاد.
به طورشماتت این بیت را خواند :

سر از خاک بردار و ایران ببین         به کام  دلیران  توران  ببین

و گفت ندانم که رستم اگر قادر به گفتن بود چه می‌گفت؟
یکی از وزرای او که ایرانی نژاد بود گفت : اگر خشم نگیری بگویم
گفت: بگو
گفت: اگر رستم قادر بر گفتن بود می‌گفت:

چو بیشه تهی ماند از نره شیر       شغالان  درآیند  آن‌جا  دلیر

چو بیشه ز شیران تهى یافتند          سگان فرصت روبهى یافتند

«بزم ایران»


 

برگرفته از کتاب لطیفه‌ها شامل هزارو پانصد موضوع در حاضرجوابی‌های ادبی،
مناظرات و اخوانیات، سرگذشت شاعران، گوشه‌هایی از تاریخ، شاهکارهایی از شعر پارسی
گردآورنده علی باقرزاده (بقا)