تیره‌های ایرانی

توسعۀ سیستان و بلوچستان و چالش‌های پیش‌رو

برگرفته از فصلنامۀ گفتگو شماره ۵۷، فروردین ۱۳۹۰، ص ۲۹-43

احسان هوشمند


مقدمه

توسعه یکی از مفاهیم جاری و پر مصرف است؛ از مطالب روزنامه‌ها و نشریه‌ها گرفته تا متون سیاسی، اداری و علمی، از محاورات روزمره تا مناظره‌های سیاسی و فرهنگی همه و همه به این مفهوم ارجاع می‌دهند. بارها و بارها واژه توسعه مورد استفاده و استناد قرار می‌گیرد، بی‌آنکه گویندگان و یا نویسندگان توافق روشنی درباره این مفهوم داشته باشند. اقتصاد توسعه، به عنوان بخشی از علم اقتصاد، جامعه‌شناسی توسعه نیز به عنوان حوزه‌ای از جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی، علوم سیاسی و مدیریت و غیره از جمله علومی هستند که هر یک موضوع و مفهوم توسعه را به نوعی و از منظری مورد توجه قرار می‌دهند. در هر یک از دانش‌ها و علومی که نام برده شد نظریه‌های گوناگونی درباره توسعه ارایه و نظریه‌های رقیب به موازات یکدیگر و گاه در مقابل یکدیگر ظاهر شده‌اند، اما در تمامی این تلاش‌های نظری از نظریه‌های کلاسیک تا تئوری‌های پست مدرن، آنچه مطمح نظر بوده بهبود سطح زندگی و کاهش رنج‌ها و آلام مردم است. بر همین سیاق در مقاله حاضر، آن بخشی از شاخص‌های توسعه در استان سیستان و بلوچستان مورد توجه قرار گرفته که با زندگی روزمره مردم در ارتباط بوده و تغییر در آن شرایط و بهبود شاخص‌های مورد بررسی می‌تواند به کاهش رنج‌ها و دردها مردمان این بخش از دیارمان یاری رساند.1

 

موقعیت جغرافیایی استان سیستان و بلوچستان

استان سیستان و بلوچستان به عنوان پهناورترین استان کشور با وسعتی حدود ۱۸۱۷۵۸ کیلومتر مربع، در جنوب شرقی کشور قرار گرفته است. استان سیستان و بلوچستان از دو منطقه سیستان و بلوچستان تشکیل می‌شود. اکثریت سیستانی‌ها شیعه واکثر بلوچ‌ها سنی مذهب هستند. این استان از شمال به استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، از شرق به کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب به دریای عمان و از مغرب به استان‌های کرمان و هرمزگان محدود می‌شود.

شمال استان یعنی منطقه سیستان با دو مشخصۀ اقلیمی و جغرافیایی یعنی بادهای ۱۲۰ روزه و وجود رودخانه هیرمند و دریاچۀ هامون به عنوان بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان شناخته می‌شود. ولی خشکسالی مزمن و دیرینه و همچنین محدودیت‌هایی که دولت افغانستان بر راه سرریز آب رودخانۀ هیرمند ایجاد کرده در کنار بادهای موسمی و نیز گرمای هوا موجب شده است تا این منطقه از خشکسالی شدیدی در رنج باشد.

هرچند منطقه جنوبی استان یعنی بلوچستان دارای طبیعتی کوهستانی است اما در این حوزه نیزگرمای زیاد و فقدان بارندگی موجب کم آبی گسترده شده است. وجود قله نسبتاً بلند تفتان در این منطقه بر تنوع اقلیمی بلوچستان افزوده است.

 

شاخص‌های جمعیتی استان2

استان سیستان وبلوچستان شامل ۱۰ شهرستان به نام‌های ایرانشهر، چابهار، خاش، زابل، زاهدان، زهک، سراوان، سرباز، کنارک و نیک‌شهر است. همچنین این استان پهناور از ۳۷ بخش، ۳۲ شهر و ۹۸ دهستان تشکیل شده ‌است. بزرگترین و پر جمعیت‌ترین شهر استان، زاهدان با بیش از ۵۸۵۸۴۲ نفر جمعیت است و کم جمعیت‌ترین شهر این استان شهر کوچک سرباز است که فقط ۱۷۸۶۵ نفر جمعیت دارد.


جدول شماره 1: جمعیت استان سیستان و بلوچستان از سال 1365 تا 1385


نتایج سرشماری ۱۳۸۵ نشان می‌دهد که جمعیت استان سیستان و بلوچستان ۲۴۰۵۷۴۲ نفر است. جمعیت استان در سرشماری قبلی یعنی سرشماری ۱۳۷۵ برابر با ۱۷۲۲۵۷۹ نفر گزارش شده بود.


جدول شماره 2: متوسط رشد سالانه جمعیت استان سیستان و بلوچستان از 1365 تا 1385 (به درصد)

همانگونه که جدول شماره دو نشان می‌دهد استان سیستان و بلوچستان از نظر نرخ رشد جمعیت نسبت به سایر نقاط کشور و نیز میانگین کشوری وضعیت متفاوتی دارد. این تفاوت‌ها را چنین می‌توان نشان داد:
نخست آنکه نرخ رشد جمعیت استان از میانگین کشوری بالاتر است. دوم،نرخ رشد جمعیت استان سیستان و بلوچستان در سه سرشماری اخیر یعنی سرشماری سال‌های ۱۳۶۵ و ۷۵ و ۸۵ از نرخ رشد کشوری بالاتر بوده است. یکی از بالاترین نرخ‌های رشد جمعیت کشور به این استان اختصاص دارد.

بالاتر بودن نرخ رشد جمعیت در استان سیستان و بلوچستان هم شامل مناطق روستایی است و هم شهری. یعنی هم نرخ رشد جمعیت در مناطق روستایی و هم نرخ رشد جمعیت در حوزه های شهری سیستان و بلوچستان بالاتر از نرخ کشوری است. به عنوان نمونه نرخ رشد جمعیت کشور در سال های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ برابر با۶۱/۱ گزارش شده اما همین نرخ برای استان سیستان و بلوچستان ۴۰/۳ می‌باشد. مناطق شهری استان نرخ رشد۱۵/۴ و مناطق روستایی نرخ ۶۶/۲ را در ده سال اخیر تجربه کرده‌اند در حالی که این نرخ برای مناطق شهری و روستایی کشور ۷۴/۲ و ۴۹/۰ می‌باشد.

این داده‌ها نشان می‌دهد که علیرغم موفقیت کشور در اجرای سیاست‌های کنترل موالید؛ این سیاست‌ها در این استان توفیق چندانی نداشته‌اند. پرسش آن است که آیا این نرخ بالای رشد جمعیت ناشی از ضعف و کم‌کاری دستگاه‌های بهداشتی مستقر در منطقه است؟ یا رشد جمعیت تحت تأثیر آموزه‌های مذهبی در منطقه است؟ آیا میان فقر عمومی در منطقه و رشد جمعیت رابطه وجود دارد؟ و پرسش‌های دیگری از این است که بی پاسخ مانده‌اند. این دلایل و علل هر چه باشد، نرخ بالای رشد جمعیت می‌تواند به عنوان یکی از شاخص‌های مهم توسعه نایافتگی منطقه قلمداد شود.


جدول شماره ۳ - جمعیت استان بر حسب جنس در نقاط شهری به تفکیک استان - 1385

جدول شماره ۳ نشان می‌دهد از مجموع ۲۴۰۵۷۴۲ جمعیت استان سیستان و بلوچستان حدود۶/۴۹ درصد جمعیت استان در مناطق شهری ساکن هستند. به سخن دیگر برخلاف روند تحولات کشوری که جمعیت شهرنشین بر ساکنان روستا پیشی گرفته است همچنان در استان سیستان و بلوچستان جمعیت روستایی بیش از جمعیت شهری است.


جدول شماره ۴ - توزیع جمعیت بر حسب جنسیت و سکونت روستا در سال 1385


جدول شماره ۴ نشان می‌دهد بیش از ۵۰ درصد از جمعیت استان سیستان و بلوچستان در روستاها ساکن هستند.


جدول شماره 5 - تراکم نسبی جمعیت کشور و استان سیستان و بلوچستان (نفر در کیلومتر مربع)

گستردگی استان و نیز خشکی و غیر قابل سکونت بودن برخی مناطق استان موجب شده تا در این استان پهناور تراکم نسبی جمعیت بسی کم‌تر از دیگر مناطق ایران و معدل کشوری باشد.


جدول شماره 6 - توزیع نسبی خانوارهای معمولی3 برحسب تعداد افراد خانوار به تفکیک استان - 1385

افزون بر رشد بالای جمعیت یکی دیگر از ویژگی‌های جمعیتی استان نسبت بالای خانوارهایی با تعداد بیش از پنج نفر است. در حالی که ۲۱/۳۲ درصد از خانوارهای کل کشور دارای پنج نفر و بیشتر هستند، در سیستان و بلوچستان این نسبت بیش از نیمی از خانوارهای استان راشامل می‌شود. نتایج سرشماری ۱۳۸۵ نشان می‌دهد که ۶۱/۵۱ درصد از خانوارهای استان پنج نفره و بیشتر هستند.

 


جدول شماره 7 - بعد خانوار(متوسط افراد در خانوار و اینکه در هر خانوار به طور متوسط در کشور و استان چند نفر زندگی می‌کنند)به تفکیک استان

 

در خصوص بعد خانوار جدول شماره ۷ به مقایسه متوسط افراد خانوار در استان با کل کشور پرداخته است. جدول نشان می‌دهد متوسط افراد خانوار در استان سیستان و بلوچستان ۱۱/۵ نفر است. این وضعیت درکل کشور۰۳/۴ نفر است. این نسبت در سرشماری ۱۳۷۵، ۹۰/۵ نفر متوسط افراد خانوار برای سیستان و بلوچستان و ۸۴/۴ نفر برای کل کشور گزارش شده است. این وضعیت نشان می‌دهد بعد خانوار در ده سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ کاهش داشته اما فاصله با کل کشور تغییر چندانی نکرده است.


جدول شماره 8 - توزیع نسبی جمعیت کشور بر حسب گروه‌های عمده سنی به تفکیک استان - 1385

 

یکی دیگر از شاخص‌های جمعیتی مورد بررسی در این مقاله ساختار سنی استان سیستان و بلوچستان است که از طریق داده‌های جمعیتی گروه‌های سنی احصا می‌شود. در جدول شماره ۸ توزیع نسبی جمعیت کشور بر حسب درصد و بر مبنای تقسیم‌بندی در سه گروه عمده سنی صفر تا ۱۴ ساله، ۱۵ تا ۶۴ ساله و ۶۵ ساله و بیشتر نمایش داده شده است. بالا بودن درصد جمعیت در گروه اول یعنی صفر تا ۱۴ ساله و کمی جمعیت در گروه آخر یعنی ۶۵ ساله نشانگر ساخت جوان جمعیت است. داده‌های جدول نشان می‌دهد درصد جمعیتی گروه صفر تا ۱۴ ساله استان سیستان و بلوچستان بسیار بالاتر از میانگین کشوری است. در حالی که صفر تا ۱۴ ساله‌های کل کشور ۰۸/۲۵ درصد است این نسبت برای استان ۸۵/۳۸ درصد و برای گروه سنی ۶۵ ساله و بیشتر در حالی که معدل کشوری ۱۹/۵ گزارش شده برای استان تنها ۹۵/۲ درصد است. این آمارها از سویی نشانگر جوانی ساختار جمعیت استان سیستان و بلوچستان در مقایسه با کل کشور است و از سوی دیگر از پایین بودن شاخص امید به زندگی در این استان حکایت دارد.

 

شاخص‌های توسعۀ استان سیستان و بلوچستان4

 


جدول شماره 9 - میزان با سوادی در جمعیت 6 ساله و بیش‌تر بر حسب نقاط شهری و روستایی به تفکیک استان - 1385

 

یکی از مهترین شاخص‌های معرّف توسعه اجتماعی و نیز توسعه پایدار میزان با سوادی است. میزان باسوادی جمعیت شش ساله و بالاتر استان سیستان و بلوچستان درمجموع و نیز به تفکیک شهر و روستا از معدل کشوری پایین‌تر و حتی در رتبه آخر استان‌های کشور قرار دارد. جدول شماره ۹ نشان می‌دهد در حالی که میانگین ۶۱/۸۴ درصد جمعیت شش ساله‌ها و بالاتر کشور با سواد هستند در استان سیستان و بلوچستان این نسبت ۰۱/۶۸ درصد است. به سخن دیگر حدود ۳۲ درصد از جمعیت لازم‌التعلیم استان بی سوادند. این نسبت برای مناطق روستایی استان ۸۲/۵۹ درصد است. یعنی حدود ۴۰ درصد روستائیان لازم‌التعلیم بی سوادند. شکاف بالای معدل کشوری با وضعیت استان نشان می‌دهد از نظر شاخص سواد وضعیت استان سیستان و بلوچستان بسیار نامناسب است.

یکی دیگر از داده‌های مربوط به موضوع توسعه، شاخص‌های مربوط به نیروی کار است و یکی از نخستین و مهمترین موانعی که در راه بررسی این مقوله پیش می‌آید، آمار مبهم و متناقض است.

 


جدول شماره 10 - شاخص‌های عمدۀ نیروی کار در جمعیت 10 ساله و بیشتر 1380 (درصد)


جدول شماره 11 - شاخص‌های عمدۀ نیروی کار در جمعیت 10 ساله و بیشتر 1385 (درصد)

 

جدول شماره ۱۰ و ۱۱شاخص عمده نیروی کار در جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر را در سال‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۵ به تصویر می‌کشد. همچنین به طور مشخص‌تر نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله مورد بررسی قرار گرفته است. نگاهی به داده‌های جدول بیش از آنکه معرف وضعیت بیکاری در استان باشد زمینه‌ساز بروز شک و تردید در صحت آمارهای رسمی است. چرا که بیشترین کاهش آمار بیکاری در طی ۵ سال در کل کشور طبق آمارهای مرکز آمار ایران مربوط به استان سیستان و بلوچستان است که از رقم ۳/۳۵ درصد بیکاری در سال ۱۳۸۰به ۹/۱۰ درصد در سال ۱۳۸۵کاهش یافته است. به هیچ وجه معلوم نیست که چگونه در طی پنج سال نرخ بیکاری به این صورت کاهش یافته است. به ویژه آنکه در حوزۀ تاسیس واحدهای صنعتی اشتغال‌زا و یا در بخش‌های خدماتی، معادن، کشاورزی و دامداری استان نیز دگرگونی خارق‌العاده‌ای ظهور و بروز نداشته است. هر چندکه در همین آمارهای مبهم و متناقض نیز نرخ دو رقمی بیکاری نشانگر وضعیت نامطلوب اشتغال در این استان می‌باشد.

 


جدول شماره ۱۲ - تعداد کارگاه‌های صنعتی در سال 1384

 

جدول شماره ۱۲ تعداد کارگاه‌های صنعتی استان را در سال ۱۳۸۵ به تصویر می‌کشد. وضعیت غم‌انگیز بخش صنعت استان سیستان و بلوچستان از خلل این آمارها کاملاً نمایان است. ازمجوع ۱۶۰۱۸ کارگاه صنعتی کشور در سال ۱۳۸۴استان سیستان و بلوچستان دارای ۱۳۸کارگاه صنعتی است، یعنی ۸۶/۰درصد (هشتاد وشش صدم درصد) کارگاه‌های صنعتی کشور در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد. این آمار نشان می‌دهد که سهم استان از کارگاه‌های صنعتی کشور حتی به یک درصد هم نمی‌رسد. وجود ۵ کارگاه صنعتی دارای ۱۰۰ نفر و بیشتر کارکن در استان، از مجموع ۱۹۸۲ کارگاه در کشور، نشان می‌دهد این نسبت برای این دست از کارگاه‌ها به ۲۵/. درصد (بیست و پنج صدم درصد) هم نمی‌رسد.

 


جدول شماره ۱3 - مشخصات عمومی معادن در حال بهره‌برداری بر حسب فعالیت سال 1384

 

در حوزه بهره‌برداری از معادن وضعیت استان سیستان و بلوچستان تفاوت چندانی با وضعیت واحدهای صنعتی ندارد. وجود تنها ۳۶ معدن در حال فعالیت با ۷۸۵ نفر شاغل نشان‌دهنده نقش حداقلی معادن در ساختار اقتصادی منطقه است. سهم استان از شاغلان بخش معدن حدود یک درصد از کل شاغلان کشوری است. سهم معادن در حال بهره‌برداری نیز در همان حدود یک درصد معادن درحال بهره‌برداری کشور را تشکیل می‌دهد.

 


جدول شماره 14 - تعداد موسسات درمانی فعال و تعداد تخت در استان سال 1385


از نظر تعداد مؤسسات درمانی و تعداد تخت بیمارستانی به عنوان شاخص‌های بهداشتی نیز متأسفانه وضعیت استان سیستان و بلوچستان چندان رضایت‌بخش نیست. وجود تنها ۱۳ مؤسسه درمانی در این استان پهناور در سال ۱۳۸۵به معنای محرومیت شدید استان در بخش درمان و پزشکی است. ۲۱۱۷ تخت نیز برای بستری شدن بیماران در استان تأییدی بر این محرومیت است. در حالی که استان سیستان و بلوچستان بیش از ده درصد از وسعت کشور را در بر می‌گیرد و حدود ۴۱/۳ درصد جمعیت کشور نیز در استان ساکن می‌باشند اما سهم مؤسسات درمانی کشوری مستقر در استان ۶۸/۱ درصد و سهم تخت بیمارستانی ۸۲/۱ درصد گزارش شده است.

از نظر شاخص‌های فرهنگی و ورزشی نیز وضعیت استان در مقایسه با میانگین کشوری چندان مثبت نیست. به عنوان نمونه می‌توان به وضعیت نشر کتاب و یا نشریات محلی اشاره کرد. در سال ۱۳۸۵ تنها ۲۳ جلد کتاب در سطح استان منتشر شده است. از این تعداد ۹ مورد تألیف و ۱۴ مورد ترجمه است. همچنین در سال ۱۳۸۵ در استان پهناور سیستان و بلوچستان تنها یک سینما فعال بوده است. ظرفیت این سینما ۴۷۰ نفر گزارش شده است. جالب آنکه این سینما نیز نه در مرکز استان یعنی زهدان، بلکه در زابل فعال بوده است. بنا بر گزارش سالنامه آماری، استان در سال‌های گذشته دارای ۳ سینمای فعال بوده است که در سال ۱۳۸۵ به یک سینما کاهش یافت. همچنین در سال ۱۳۸۵ در سطح استان ۱۶ نشریه با ۴۱۰۰۰ تیراژ ماهانه منتشر شده است. استخرهای فعال استان نیز از ۹ استخر فعال در سال ۱۳۸۲ به ۴ استخر در سال ۱۳۸۵تقلیل یافته‌اند. همچنین در چند دهۀ اخیر و به دنبال گسترش دانشگاه‌های استان میزان اشتغال به تحصیل جوانان استان در سطوح مختلف دانشگاهی روز به روز گسترش قابل توجهی داشته است. تربیت نیروی متخصص مورد نیاز این استان و سایر نقاط کشور می‌تواند یکی از کارکردهای این وضعیت باشد. اما در کنار این کارکرد مثبت؛ در دو دهۀ اخیر تغییر الگوی پذیرش دانشجو و حرکت به سوی محلی گزینی و بومی گردانی دانشگاه‌ها می‌تواند پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد. هم اینک بیش از ۹۵ درصد5 از داوطلبان استان سیستان و بلوچستان در دانشگاه‌های سطح استان پذیرفته می‌شوند. این رقم بالای بومی گزینی دانشجو از چند جنبه می‌تواند مورد بازنگری قرار گیرد.

از سویی استان سیستان و بلوچستان یکی از محروم‌ترین استان‌های کشور است وپذیرش دانشجوی بومی در دانشگاه‌های کشور نوعی «بی‌عدالتی آموزشی» را دامن می‌زند و اثرات آن تا مدت‌ها ماندگار و ملموس خواهد بود از آنجایی بسیاری از امکانات آموزشی، اساتید مجرب و فرصت‌های علمی در تهران، اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز و چند نقطه دیگر از کشور متمرکز شده است. آیا این عادلا‌نه است که دانشجوی تهرانی و اصفهانی و تبریزی در تهران و اصفهان و تبریز بتوانند تحصیل کنند، اما دانشجوی منطقه محروم سراوان در دانشگاه‌های به نسبت محروم استان؟

همچنین این وضعیت می‌تواند در آینده به بازتولید گسترده محرومیت و گسترش نابرابری توسعه‌ای در مناطق مختلف کشور در این مناطق منجر شود. آیا سطح آموزش و دسترسی به منابع علمی ‌و کمک آموزشی و استاد و پژوهش در همه مناطق کشور همسنگ است؟ پیامد این نابرابری به جز در فارغ‌التحصیلا‌ن دانشگاه‌ها و جامعه و استان مربوطه در کجا نمایان می‌شود؟ مگر غیر از این است که این فارغ‌التحصیلا‌ن باید مسئولیت‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حرکت به سوی توسعه را بر دوش بگیرند؟

ضمن آنکه به دلیل تمرکز امکانات صنعتی، علمی‌، فرهنگی و اقتصادی و پژوهشی کشور در چند مرکز کشور اگر دانشجویی در این مراکز پذیرفته شود در حین تحصیل فرصت استفاده از این ظرفیت‌ها را یافته والبته دیگران در این خصوص محروم خواهند بود. آیا با عدالت اجتماعی سازگار است که گروهی در دوران تحصیل ماقبل دانشگاهی در منطقه‌ای محروم، در همان منطقه هم در دانشگاه پذیرفته شوند و البته فرصت‌های دسترسی کمی‌ به مراکز علمی‌، پژوهشی و اقتصادی و صنعتی داشته باشند و گروهی بالعکس از ابتدای تحصیل در منطقه‌ای برخوردارتر شروع کنند وتا انتهای تحصیل از مزایای آن منطقه هم برخوردار باشند.

علاوه بر این محلی گزینی و بومی‌گردانی دانشگاه‌ها امکان انتخاب و حق انتخاب را از داوطلبان سلب می‌کند. اگر داوطلب تهرانی مایل به ادامه تحصیل در بلوچستان باشد امکان بسیار کمی خواهد داشت. و یا داوطلب همدانی نمی‌تواند در یزد تحصیل کند و این گذشته از آنکه با عدالت سازگار نیست و حق انتخاب ملی را نادیده می‌گیرد، نشان می‌دهد که از این به‌ بعد ایرانیان برای حضور در گوشه و کنار کشور (به جز محل سکونت) نیازمند مقدمات بسیاری همراه با موانع گوناگونی هستند. گسترش محلی‌گرایی، عدم دسترسی به فرصت‌های اقتصادی برای مناطق محروم‌تر و از همه بدتر گسترش احساس غریبگی در میان ایرانیان. از پیامد‌های اینگونه طرح‌ها است که بدون جامع‌نگری و صرفاً با نگاهی بخشی‌نگر به برنامه‌ریزی می‌پردازد.
از طرف دیگر «عدم ارتباط و قطع ارتباط نخبگان مناطق محلی با نخبگان و مردم دیگر نقاط ایران» کارکرد منفی دیگر اینگونه طرح‌ها است و انسجام ملی و همبستگی ملی ایرانیان به‌ عنوان یک استراتژی و راهبرد مهم از منظر طراحان اینگونه طرح‌ها مغفول مانده و خساراتی بر آن وارد می‌شود. آمد و شد نخبگان علمی مناطق مختلف کشور به اقصی نقاط کشور ضمن ایجاد زمینه مفاهمه و ارتباط گسترده‌تر و آشنایی ایرانیان با یکدیگر زمینه نزدیکی بیشتری میان آنان را فراهم کرده و در یک منظر کلا‌ن و آینده‌نگر منافع ملی را مطمح نظر قرار خواهد داد. با اجرای اینگونه طرح‌های بخشی‌نگر به جز کشیده شدن دیواری بلند میان ایرانیان چه چیزی به دست می‌آید؟ در این طرح جایگاه ملی‌اندیشی کجاست؟ کارکرد گسترش محلی‌گرایی رودررو قرار گرفتن محلی‌اندیشی با ملی‌اندیشی است و البته در این کارزار، ملی‌اندیشی مغلوب محلی‌اندیشی خواهد بود.

 


جدول شماره 16 - ازدواج و طلاق ثبت شده در نقاط شهری و روستایی کشور در سال 1385

 

یکی از مباحثی که در ادامه مورد بررسی قرار می گیرد شاخص ازدواج و طلاق است. درسال ۱۳۸۵ در کل کشور نسبت طلاق به ازدواج ۰۸/۱۲ درصد و در مناطق شهری ۱۵/۱۴ درصد و در مناطق روستایی ۸۸/۶ درصد گزارش شده است. میزان طلاق در مناطق روستایی استان سیستان و بلوچستان با ۱۲/۲ درصد یکی از پایین ترین نرخ‌های طلاق در کشور محسوب می شود. نسبت طلاق به ازدواج در مناطق شهری نیز۲/۶ درصد و در کل استان ۴۸/۴ درصد گزارش شده است. همه این آمارها نشانگر نرخ پایین طلاق در سطح استان در مقایسه با کل کشور می باشد.

یکی دیگر از ویژگی‌های جمعیتی استان بنا بر موقعیت مرزی استان، حضور تعداد زیادی از اتباع خارجی به ویژه اتباع افغانستان و پاکستان است. بنا بر آمارهای مربوط به سرشماری ۱۳۸۵ از مجموع ۲۴۰۵۷۴۲نفر جمعیت سرشماری شده استان حدود ۱۱۲۳۲۹نفر دارای تابعیت افغانی و ۴۵۷۹تابعیت پاکستانی داشته‌اند.

 


جدول شماره 17 - توزیع مدیران بومی و غیر بومی در استان سیستان و بلوچستان در سال 1382 6

آمارهای ارایه شده در بخش‌های پیشین نشان می‌دهد از نظر شاخص‌های توسعه انسانی و توسعه اقتصادی و اجتماعی این بخش مهم از ایران یعنی استان سیستان و بلوچستان وضعیت رضایت‌بخشی ندارد. دروازه ایران به شرق به ویژه شبه قاره هند یعنی استان سیستان و بلوچستان با ساحل طولانی برکرانۀ دریای عمان، متأسفانه با مشکلات عدیده‌ای روبرو است. گستردگی زیاد سرزمینی، همسایگی زمینی با دوکشور پاکستان و افغانستان، در مجاورت آب‌های بین‌المللی و اقیانوس هند، قرار گرفتن در نزدیکی مراکز تولید مواد مخدر در آن سوی مرزها و برخی تحرکات نظامی گروه‌های سیاسی مسلح و حضور گسترده مهاجرین افغانی بر اهمیت این استان افزوده است. برای مطالعه‌ای که توسط راقم این سطور درباره وضعیت استفاده از مدیران بومی و محلی در چند استان قومی کشور صورت گرفت، مطابق با دسته‌بندی‌های نظام اداری کشور، مدیران در سه سطح عالی، مدیران میانی و مدیران پایه دسته‌بندی شده‌اند. منظور از مدیران عالی, استانداران، معاونان استاندار، مدیران عامل بانک‌ها و رؤسای دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها می‌باشد. مدیران میانی شامل معاونین رؤسای دانشگاه‌ها، مدیران کل استانداری، رؤسای سرپرستی‌ها و منطقه‌های بانک‌ها، شهرداران مراکز استان‌ها، فرمانداران مراکز استان و شهرستان‌های بیش از ۳۰۰ هزار نفر جمعیت، رؤسای دانشکده‌ها، رؤسای بیمارستان‌های بزرگ و رئیس مرکز آموزش مدیریت دولتی استان، فرمانداران شهرستان‌ها و معاونان فرماندار، مدیران عامل و معاونان مدیران عامل شرکت‌های استانی ،رؤسای بیمارستان‌های کوچک، مدیران مراکز آموزش کشاورزی و امثال این دسته از مدیران را شامل می‌شوند. مدیران معمولی یا پایه هم شامل رؤسای ادارات، بخشداران، معاونان دادگستری شهرستان‌ها و مدیران مشابه است.

جدول شماره ۱۷نشان می‌دهددر سال ۱۳۸۲ اکثریت قابل ملاحظه‌ای از مدیران این استان -۶/۶۵ درصد- یعنی ۵۲۵ نفراز ۸۰۰ مدیر این استان بومی هستند. هر چند در میان مدیران عالی مدیران بومی حضور ندارند اما این آمارها نشان می‌دهد اکثر مدیران استان بومی هستند. افزایش شمار فارغ‌التحصیلان دانشگاهی و ارتقای انتظارات مردم منطقه موجب شده بود تا در اوایل دهۀ هشتاد آمار مدیران محلی رشد قابل ملاحظه‌ای داشته باشد. اگر چه این آمار نشان نمی‌دهد چه تعداد از مدیران استان سیستانی یعنی شیعه مذهب و چه تعداد سنی مذهب و بلوچ می‌باشند. ولی شواهد نشان می‌دهد در سطح استان و در سطح کشور نخبگان و تکنوکرات‌های سنی مذهب کمتر در موقعیت شغلی و مدیریتی عالی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

 


جدول شماره ۱۸ - پرونده‌های تشکیل شده در حوزه استحفاظی نیروی انتظامی بر حسب موضوع 1383

 

جدول شماره ۱۸ گزارشی از برخی آسیب‌های اجتماعی را به تصویر می‌کشد. آمارها نشان می‌دهد سهم استان از هشت آسیب اجتماعی ارائه شده در سطح کشور بسیار کم و کمتر از نسبت جمعیتی استان به کل کشور است.

 

نتیجه گیری:

استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی کشور و در کرانه‌های دریای عمان و در همسایگی کشورهای افغانستان و پاکستان قرار دارد. این وضعیت به علاوه گستردگی و پهناوری استان می‌تواند توان بالقوۀ زیادی برای توسعه منطقه و حتی کشور مهیا سازد. گسترش شمار دانش آموختگان دانشگاهی را نیز باید بر این مزیت‌ها افزود. تنوع آب و هوایی و وجود معادن در منطقه را هم باید بر فهرست توانمندی‌های بالقوۀ استان افزود. تقویت بازارچه‌های مرزی و بنادر استان حتی می‌تواند فرصت‌های کم نظیر و مناسبی برای صادرات و واردات کشور فراهم سازد.

با وجود این توان، هنوز استان سیستان و بلوچستان محروم‌ترین استان کشور محسوب می‌شود. رشد نسبتاً بالای جمعیت، بیکاری گسترده، ورود گسترده مواد مخدر از مرزهای شرقی، تعداد اندک مراکز تولیدی و صنعتی، کم رونقی دامداری و کشاورزی و بخش معدن، عدم دسترسی مناسب به مراکز بهداشتی و درمانی، بی‌سوادی گسترده و مواردی از این دست نشان می‌دهد مردمان این بخش از ایران با رنج‌ها، دردها و کمبود‌های بیشماری دست به گریبانند. وضعیت شاخص‌های توسعۀ درون استانی نیز نشان می‌دهد این محرومیت‌ها در داخل استان شکل قومی ندارد و شمال و جنوب استان یعنی منطقه سیستان و ناحیه بلوچستان با محرومیت‌های گسترده‌ای روبرو هستند. این وضعیت و نیز توسعه نایافتگی دیگر بخش‌های کشور نشان می‌دهد یکی از مبرم‌ترین و اساسی‌ترین نیازهای کشور توجه به حقوق اساسی ملت به ویژه تلاش برای دستیابی همه ایرانیان به فرصت‌های برابر توسعه‌ای است. عزم ملی برای دستیابی به توسعه پایدار و تمرکز همه دلسوزان، فرهیختگان و روشنفکران بر گفتمان توسعه می‌تواند بر کاهش این شکاف‌های توسعه‌ای تأثیر گذار باشد.

 

یادداشت‌ها:

1-ریچارد پیت، الین ریچارد هارت ویک،۱۳۸۴ نظریه‌های توسعه ترجمه: مصطفی ازکیا، اسماعیل رحمانپور، رضا صفری شالی، نشر لویه.
2-آمارهای این بخش از نتایج سرشماری ۱۳۸۵ استان سیستان و بلوچستان اخذ شده است.
3- خانوار چند نفرکه با هم در یک اقامتگاه زندگی می‌کنند و با یکدیگر هم‌خرج هستند و معمولاً با هم غذا می‌خورند یک خانوار را تشکیل می‌دهند. بنابراین لازم نیست اعضای یک خانوار حتماً با یکدیگر رابطه خویشاوندی داشته باشند. بدین معنی که خانوار لزوماً ‌با خانواده یکی نیست، فردی که به تنهایی زندگی می‌کند نیز خانوار تلقی می‌شود.
خانوار معمولی :خانوار با تعریف فوق. اکثر افراد کشور را در بر می‌گیرد و به همین دلیل. این گونه خانوارها (خانوار معمولی) نیز نامیده می‌شوند.
4-آمارهای این بخش از کتاب سالنامه آماری کل کشور در سال ۱۳۸۵ و نیز کتاب سالنامه آماری استان سیستان و بلوچستان در سال‌های ۸۵ و ۸۴ و ۱۳۸۰اخذ شده است.
5-آمارهای دانشجویی از سازمان سنجش آموزش کشور اخذ شده است.
6-آمارهای این بخش نتیجه یک مطالعه اسنادی توسط احسان هوشمند در سال ۱۳۸۳ در سطح ۶ استان خوزستان، سیستان و بلوچستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی است.