جستار

واقعیتی انکار ناپذیر: خط نیمروز یا نصف النهار مبداء زمین از ایران می‌گذرد!

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 76، تیر و امرداد 1392، صفحه 34 تا 35

فرشاد فرشیدراد

همانگونه که مدارکمربندی استوا، حد شمال و جنوب کره زمین را مشخص میکند خط نیمروز ( نصف النهار) هم باید حد شرق و غرب جهان را مشخص کند. این دقیق ترین و ساده ترین تعریف برای این خطوط تقسیم کننده زمین است.

جای خط استوا که معلوم است؛ زیرا  تنها یک جا در کره زمین می‌تواند باشد که خط استوا از آن بگذرد. و آنهم درست در میانه نیمکره شمالی و جنوبی زمین است.
اما نیمروز یا نصف النهار یا مبداء شرق و غرب جهان کجاست؟ این خط هم تنها باید از میانه خشکی‌های جهان بگذرد و نه جای دیگر اما چگونه؟
هرگاه خطوطی را از قطب شمال به جنوب زمین رسم کنید تا زمین را قاچ کند این خطوط را نیمروز یا نصف‌النهار گویند که میتواند بی نهایت خط باشد اما از این همه خط هیچکدام نیمروز واقعی نیست نیمروز یا نصف
النهار واقعی هم مثل خط استوا تنها یکیست. و از یکجای  مشخص زمین می‌تواند عبور کند و دلبخواهی نیست!

بگذازید مثالی بزنم فرض کنید در زمینی ایستادید و می‌خواهید خطی بکشید که از آن خط به سمت راست شرق و به سمت چپ غرب باشد (خط نصف النهار) خیلی ساده است خطی از بالا به پایین و از وسط زمین ترسیم می‌کنید (نه از کناره های زمین) اکنون اگر روی خط به سمت شمال بایستید دست راست شرق و دست چپ غرب می‌باشد. در کره زمین هم همینطور است با این ویژگی که شما می‌خواهید زمین بزرگتری را مشخص کنید. اگر نقشه جهان را جلوی خود بگذارید ایران درست در وسط  نقشه و میان قاره ها و خشکی‌های زمین قرار دارد بخاطر همین ایران از روزگاران گذشته به نام مدیا یا ماد یا مدائن به معنای میانی نیز خوانده می‌شد.
 
حال اگر خطی از نواحی زابل و نیمروز به خراسان بگذرانیم و به سمت قطبین مرور دهیم درست در میان جهان خواهد بود این خط  از این سوی زمین درست بین اروپا وآسیا  (نیمروز اول) و آنسوی زمین نیز بین اقیانوس اطلس و آرام و از کنار آمریکا می‌گذرد (نیمروز دوم). هرگاه ظهردر روی خط نیمروز اول بایستید همه جای نیمکره شرقی جهان از اروپا تا آسیا روزخواهد بود (یا پیش از ظهر یا بعد از ظهر) نام شهرها و روستاهایی هم که در خط نیمروز فرار گرفته از روزگاران کهن با خورشید (خور) و روشنی همسانی دارد مانند: زاول، روشخوار، نیمروز، خراسان، خوارزم، روزبند، خورمیسن، گورکند (خورگند)، گورکان،  بامیان، خوره، خورآباد، خرلخیه، خرخیز (خورخیز)، زارآباد ، گورکنج،  روس (روز) و....که می‌نماید که نیاکان ما این مناطق را شناخته و از دیر باز به میانه زمین آگاهی داشتند
کرانه های شرق و غرب  جهان به نسبت درست 6 یا 12 ساعت با نیمروز و افق ایران فاصله دارند از این‌رو باید ساعت بین المللی به افق نیمروز ایران تنظیم گردد.

استاد ذبیح بهروز که درمورد تقویم و تاریخ ایران پژوهش کرده به این نتیجه رسیده است که کهنه ترین رصدخانه درهمین ملک نیمروز و در شهر زاول برپاگشته بود و جاودان کت نام داشته است. بهروز می نویسد:
« دایره نیمروز یا نصف النهار90 درجه از سیستان و زابل که آن را به همین مناسبت نیمروز اول هم می گفتند می گذشته است. (نیمروز دوم 180 درجه مقابل سیستان قرار می گیرد و در غرب آمریکا واقع است) نام این رصدخانه را جاودان کت یا بهشت گنگ یا گنگ دژ یا قبه الارض نوشته اند. زاول به معنی ظهر و مزوله که ساعت آفتابی باشد از کلمه زاول است زاول و زابل یک کلمه است.

یونانیان به دلیل درمیانه قرار گرفتن ایران، این کشور را مدیكا، مدیا، مدس و مدین می نامیدند که بعدها این واژه تبدیل به مدائن گردید. مورخین یونانی حتی تا صد سال بعد از انقراض دولت ماد مکرراً به جای کلمه پارسی، مادیا یا مادی استعمال می کردند و جنگ های پارسی ها را با یونانی ها جنگ های مادی نامیده اند.
( نقل ازتاریخ ایران باستان) در نقشه های قدیم یونان مانند نقشه هردوت ایران را مدیا نامیده اند. از این رو بسیاری از کالاهای ایرانی که وارد یونان می شده اند نیز با پسوند یا پیشوند مدیا یا مدیکا نامیده شده است واژه مدیکال نیز ایرانی بودن دانش پزشکی را در یونان تایید میکند. (به هرمزد نامه استاد پور داود مراجعه فرمایید)

ابوریحان نیز در تحدید التهایات می گوید: « ... پادشاهان بزرگ در ایرانشهر جایگاه داشتند که عراق و فارس و جبال و خراسان است و از ایشان بعضی در آغاز روزگار و پیش از آنکه مردمان در همه جا پراکنده باشند برهمه کشورها چیره بودند و ناگزیر بایستی درمیانه جای گیرند تا راه رسیدن به کامها برای ایشان هموار شود و آنچه را که می خواستند به چنگ بیاورند آسان در دسترس داشته باشند ...»

در بسیاری از نقشه های قدیمی ایرانی و اروپایی نصف النهار90 درجه که حد شرق و غرب جهان است از ایران مرور داده شده و درست از میان دریای مازندرن که روزگاری به دریای خوارزم پیوسته بوده می‌گذرد در برخی کتب جغرافیایی کهن نیز مبدا مختصات  را از نیمروز خراسان و به سمت شرق یا غرب در نظر می‌گرفتند (نیمروز یا نصف‌النهار مبداء در وسط زمین خط 90 درجه در نظر گرفته می‌شده ) مثلا" در کتاب معجم البلدان  در مختصات طولی شهر طنجه (تنگه) در اسپانیا آمده: که طول این شهربه سمت غرب 80 درجه میباشد که نشان می‌دهد که مبداء غرب وشرق در آنزمان  نصف النهار ایران در خراسان بوده است .
اما از اواخر قرن نوزدهم اروپاییان ابتدا شهر پاریس و سپس لندن را مبداء نصف النهار قرار دادند که هیچ کار درستی نیست و کاملا " دلبخواهی است. تغییر مبداء نصف النهار به گرینویچ هیچ استدلال علمی نداشته و فقط به خواست آمریکا و برخی كشورهای اروپایی كه تجارت و ثروت عالم را به دست آورده بودند صورت پذیرفت. مبداء گرینویچ حد شرق و غرب عالم را برهم زده، و برای تنظیمات ساعات بین المللی نیز مشکلاتی را ایجاد می‌کند چرا که این نصف النهار نسبت درستی با طلوع و غروب خورشید و خشکی‌های زمین ندارد. از این‌رو بهتر است ساعت بین المللی همچون روزگاران قدیم با افق نیمروز ایران تنظیم گردد.

 

درنقشه برنارد سیلویانوس سال 1511 دو خط سفید و سیاه یکی استوا (مبداء شمال و جنوب زمین) و دیگری نصف النهار نیمروز (مبداء شرق و غرب جهان) را نشان می‌دهد که از ایران گذشته است  1511 Bernardus Sylvanus 


در این نقشه قدیمی نیز مبداء  نصف النهار 90 درجه از میان دریای مازندران گذر کرده که بصورت عمودی نوشته:"  نصف النهار میانی"  در آن‌روزگار که این نقشه از آن کپی  شده این دریا به دریای خوارزم متصل بوده

 

در این نقشه نیز مبداء مختصات از ایران گذر کرده  ضمنا" در قطب شمال قار ه ایرانویچ بخوبی نمایان است 1596  Levinus Hulsius


بخشی از تصویر بزرگ شده بالا که نصف النهار 90 درجه را درتقاطع میانی نقشه نشان می‌دهد.