جستار

جایگاه دولت در سیاست گذاری جمعیتی

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 79، دی و بهمن 1392، صفحه 26 تا 27


بنفشه رهایی

 

با این که در بین صاحب نظران درخصوص ضرورت وجود دولت برای اداره جامعه همگرایی نسبی وجود دارد اما تعیین محدوده فعالیت دولت بسیار بحث انگیز بوده و هست. در مورد نقش دولت در فعالیتهای اقتصادی دیدگاه ها و مکاتب گوناگونی شکل گرفته است که نتیجه آن طیفی است که با دولت کلاسیک آغاز و به دولت برنامه ریز متمرکز ختم میگردد.

کرانگی فعالیتهای دولت را می‌توان با عواملی چون درآمد سرانه، درجه شهرنشینی، متغیرهای جمعیتی، حقوق اساسی، نهادهای سیاسی و ترکیب فعالیتهای اقتصادی سنجید. به عبارت دیگر میزان نفوذ دولت در هر یک از بخش‌های فوق حد و مرز دخالت دولت را در آن زمینه تعیین می‌کند. آنچه در این مقاله به آن خواهیم پرداخت بایدها و نبایدهای دولت در عرصه سیاستگذاری جمعیتی است.

در شمارههای پیشین به تفضیل درخصوص بحران کاهش جمعیت در ایران سخن گفتیم و تبعات منفی آن را در دو عرصه، کاهش نیروی کارو پدیده سالخوردگی مورد بررسی قرار دادیم.
 نمودار زیر شاهدی بر این مدعاست. راهکارهای ارایه شده درخصوص عبور از بحران تنها زمانی ارزشمند خواهد بود که ضمانتی برای اجرا دارا باشد. در اینجا این پرسش مطرح میگردد که کرانه حضور دولت به عنوان سیاستگذار جمعیتی و ضامن اجرای صحیح آنها چگونه تعیین میگردد و تا کجا پیش خواهد رفت؟

نگاهی به پیشینه سیاست ورزی در ایران حکایت از رفتاری دارد که به دلیل تکرار زیادش رفته رفته به عادت تبدیل شده است و آن عدم تلاش برای درک صحیح مساله است. تاکید بر روشهای حل مساله و جوابهای موجود آنچنان زیاد است که دولت ها همواره به دنبال پرسشهایی هستند تا با جوابهایی که در آستین دارند مطابقت داشته باشد. بالطبع جوابهای از پیش تعیین شده هرگز دردی را مداوا نمیکند. به بیان دیگر عملکرد دولت ها در بسیاری از عرصههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به مثابه فردی است که دسته کلیدی در دست دارد ولی در یافتن قفل درمانده است.

بحران جمعیت کنونی نیز از تبعات چنین نگاهی به مسایل کشور برخاسته است. عدم بررسی دقیق در خصوص علت مهاجرت روستاییان به شهرها، تاکید بر شعارزدگی مدرن و ساده انگاری درخصوص واکنشهای مردم به معضلات و گرفتاریهای اقتصادی باعث شد تا از چاله خارج شده به چاه بیفتیم.

 

 

متاسفانه نگاه آمرانهای که مردم را به صورت تودههایی منفعل میبیند که با چند حکم آمرانه به شکل دلخواه درمیآیند باعث شده تا بار دیگر موضوع اصلی و علت بحران مخدوش شود. از جمله این ها میتوان به سیاستهای تشویقی اشاره کرد که نقش بسزایی هم ندارد و در بحث افزایش جمعیت موثر نیست و تنها دستمایه طنز قرار گرفته است. دولت باید بداند که زاد و ولد یک غریزه انسانی است به همین دلیل هرگونه برنامه ریزی در این خصوص همفکری و همدردی مردم را میطلبد. تا زمانی که مردم به این باور نرسند که برای زندگی بهتر نیازمند آگاهی و برخورداری از برنامه ریزی فردی هستند هیچ اتفاق مهمیرخ نمیدهد. متاسفانه هنوز هم نگاههای سیاسی و امنیتی به قضیه جمعیت از جانب هر دو گروه مخالف و موافق افزایش جمعیت وجود دارد. رویکردی که نقش دولت را اعمال دستوراتی از بالا به پایین میداند. در حالی که مهمترین وظیفه دولت افزایش کیفیت و شاخصهای رفاه زندگی است. جوانی را در نظر بگیرید که قصد ازدواج دارد و از درک و فهم کافی برای اداره زندگی برخوردار است. این فرد از همان ابتدا با هزینههای ازدواج، مسکن، تامین خودرو و درنهایت نگهداری فرزند مواجه است.

حال در جامعه‌ای که آموزش و پرورش رایگان در زمره اصلی ترین وظایف دولت در قانون اساسی محسوب میشوند نرخ 15 درصد بی سوادی چه پیامی میتواند برای جوان آماده ازدواج داشته باشد؟ متولی این نابسامانی در امر آموزش و پرورش کیست؟

از سوی دیگر سهم 75 درصدی تحصیل کردگان در جامعه معتادان کشور را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟(1) نگارنده امیدوار است که منشاء اعلام این آمارها مرتکب اشتباه شده باشد وگرنه رسیدگی به حساب کسانی که این گونه سرمایه‌های انسانی ایرانی را بر باد میدهند از قدرت بشری خارج است.

به هر حال آنچه قابل تامل است تلاش دولت برای اجرای سیاستهای افزایش جمعیت در شرایط کنونی تنها بخش کمی موضوع را نشانه گرفته است. به لحاظ کمی شاخص هایی نظیر نرخ رشد، نرخ باروری و نسبت گروههای سنی مختلف بایستی بررسی شود.

با این همه هنوز دو عرصه آمایشی و کیفی جمعیت نادیده انگاشته شده و در برنامه‌ها و شعارها جایی ندارد. از منظر کیفی توجه به درآمد سرانه تحصیلات، سلامت تن و روان از جمله شاخص هایی است که بایستی به شدت در محاسبات و خواستها پیگیری گردد. در غیر این صورت با افزایش جمعیت تنها فقر را توسعه میدهیم. در عرصه آمایشی نیز پراکنش جغرافیایی، نسبت شهرنشینی، روستانشینی و مناطق مرزی به مناطق مرکزی بسیار قابل اهمیت است. پراکندگی و تعداد تیرههای ایرانی که خود مزیت مهم برای کشور عزیزمان محسوب میشود بایستی در سیاستهای جمعیتی گنجانده شود. عدم توجه به هر یک از این شاخصهای آمایشی مشکلات و خطرات قابل توجهی را به همراه خواهد داشت.

ادبیات کهن ایرانی سرشار از تمثیل‌های فراوان است. علاقمندی به داشتن فرزند چیزی است که با سرشت انسانی عجین بوده و نیازی به توصیه و یادآوری ندارد. این امر ودیعهای است الهی که در نهاد بشر و موجودات گذاشته شده است و نیازی به تبلیغ ندارد. لذا از دولت انتظار میرود که با رویکردی ملی و در چارچوب اقداماتی خردمندانه پرسش اصلی که همانا عدم تمایل به فرزندآوری و ازدواج است را در کانون توجهات خود قرار داده و در قالب راهبردهایی که رسیدن به افزایش کیفیت بالاتر زندگی را هدف خود میداند کشور و ملت در عبور از وقوع بحران جمعیتی همراهی کند.

 


پی‌نوشت:

1) مدیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر، 30 آبان 92 همایش ملی آسیب شناسی قتل، نظم امنیت