هنر

تاریخ موسیقی ایران - 1

برگرفته از مجله افراز (نامه درونی انجمن فرهنگی ایران‌زمین) شماره سوم، زمستان 1381 خورشیدی صفحه 40 تا 41


آرش مرزبان


پیش در آمد


به یاد استاد زنده‌یاد تقی بینش موسیقی‌شناس.

موسیقی  چنان‌که در وصفش گفته‌اند وسیله ای برای بیان احساس‌ها و نشان دادن حالت‌های درونی انسان است و به همی‌ن دلیل یکی از لطیف‌ترین و زیباترین هنرها به شمار می‌‌رود.

به طور کلی می‌توان هنرهای زیبا را ارزنده‌ترین و اصلیترین جلوه‌ی فرهنگی ملت‌ها دانست، زیرا فرهنگ عبارت از مجموعه‌ی تلاشها و کوشش‌هایی است که افراد ملتی در طی دوران طولانی و دامنه‌دار خود برای دست یافتن به زندگانی آرمانی به عمل آورده‌اند.

از این‌جاست که: هنرها و از جمله‌ی آنها؛ موسیقی؛ می‌ تواند نموداری از ذوق/سلیقه/ روحیه و احساس آن ملت باشد.

پژوهش درباره‌ی تاریخ موسیقی ایران، آن هم به صورت علمی‌ و صحیح، کار بسیار دشواری است، به ویژه آن‌چه مربوط به دوران‌های باستانی می‌ شود، که کمبود یا فقدان مدارک مستند به این دشواری می‌ افزاید.

موسیقی در عین بی زبانی، زبان آور توانایی برای احساسات است.

به طور کلی می‌توان: تاریخ موسیقی ایران را به دو دوران تقسیم کرد:

1- دوران باستانی
2- دوران اسلامی‌

که هر یک از آن دو، به نوبه‌ی خود می‌تواند دارای تقسیم‌هایی فرعی باشد.

موسیقی از دل دوران اساتیری شروع شده و به ترتیب، هم‌زمان با تاریخ، دوره‌های زیر را پیموده است:

1- دوره‌ی ماد
2- دوره‌ی هخامنشی
3- دوره‌ی پارتی یا اشکانی
4- دوره‌ی پارسی یا ساسانی
5- دوران اسلامی‌

 

دوران باستانی

دوره‌ی اساتیری

با آن‌که از این دوران اطلاع قابل ملاحظه و اسناد زیادی در دست نیست ولی به استناد مدارک موجود می‌توان به استمرارموسیقی در آن دوران پی برد.

به عنوان مثال، فردوسی در شاهنامه، ساختن برخی از سازهای ایرانی را به شهریاران باستانی و اساتیری ایران نسبت می‌دهد؛ از آن جمله است انتساب نوعی طبل بزرگ به هوشنگ، و علاقه‌ی جمشید به سرنا یا سرنای؛ فردوسی در این راستا نای سفید را به منوچهر و افراسیاب نسبت داده است، ولی ابن خرداذبه – در کتاب اللهو و الملاهی کشف نای سفید را به کردان و نای سیاه را به پارسیان نسبت می‌دهد همچنان که دو نای و ساز چنگ را ساخته‌ی ایرانیان می‌داند.

در برابراین‌گونه روایتهای اساتیری، در آثار بازیافته از دوران‌های باستانی نمونه‌هایی وجود دارد که به خوبی نمایانگر استمرار هنر موسیقی در ایران باستان است.

از جمله قدیمی‌ترین این آثار اثر مهری است استوانه‌ای متعلق به هزارهٔ چهارم پیش از میلاد که در چغامیش نزدیک دزفول کشف شده است و در حقیقت کهن‌ترین همنوازی جهان را نشان می‌دهد.


 


نگاره‌ی مهر چغامیش متعلق به حدود 3500 سال پیش از میلاد

 

در این نگاره، نفر اول خواننده‌ای است که به رسم معمول آوازه خوانان، دست راستش را در زیر گوش گذاشته است و سنتی بودن این رسم را ثابت می‌کند.

این اثر توسط دلوگاز وهلن کانتور کشف شده است، که او در رابطه‌ی این اثر ارزشمند باستانی  چنین اظهار نظر کرده است:

« این نمونه نخستین سندی است که بشر از موسیقی، به شکل هنری سازمان‌یافته، دارد. این تصویر گروهی نوازنده را نشان می‌دهد، که در واقع پیشرو و نیای ارکسترهای امروزی را مجسم می‌کند. چنگ بزدگی دیده می‌شود که پشت سر آن نیمرخ نوازنده‌ی زانو زده‌ای به چشم می‌خورد و علاوه بر آن، فرد دیگری مشاهده می‌شود که با دست‌های باز طبل می‌ نوازد، سپس نوازنده‌ی دیگری دو آلت شاخ مانند را به دست گرفته است که نوعی آلت بادی ، که شاید بوق باشد می‌نواخته است و آن دیگری هم که به دست گرفته است ظاهرا زدنش با دیگری تفاوت می‌کرده است. نفر چهارم آوازه خوانی است که دست در زیر گوش گذاشته و این همان حالتی است که در هنر مصر باستان نیز دیده می‌شود و هم اکنون به عنوان رسمی‌ در خاورمیانه باقی مانده است.

تصویر ارکستری را نشان می‌دهدکه در آن سازهای بادی، زهی و کوبشی بوده‌اند و آوازه خوانی که آنها را همراهی می‌کند.
نوازندگان به استثنای نوازنده‌ی طبل همگی به سمت راست چرخیده‌اند و در برابر، مردی دیده می‌شود که روی بالشی نشسته است و در جلوی خود میزی دارد که بر رویش خوراکی‌های گوناگونی دیده می‌شودو خدمتکاری از او پذیرایی می‌کند. در نتیجه می‌توان گفت این صحنه نشان دهنده‌ی ضیافتی است همراه با موسیقی که به مراسم مذهبی ارتباط دارد.

 

دوره‌ی مادها

اگر چه اطلاع زیادی از این دوره در دست نیست ولی قراین نشان می‌ دهدکه موسیقی در این دوره گسترش قابل توجهی داشته است، به ویژه در مراسم مذهبی.

با آن که  زمان زردشت به درستی مشخص نیست ولی به احتمال زیاد در دوران ماد می‌زیسته و در صدد اصلاح آیین‌های آلوده به خرافات مغها بر آمده است.

در هر حال بخش اصلی کتاب زردشت یا اوستا به نام گات‌ها یا گاثا، مجموعه ای از شعر آزاد به نظر می‌رسد که با آهنگ و به صورت نیایش خوانده می‌شده است. هم‌چنان که بخش دیگر اوستا به نام یشت معنی آواز یا آواز نیایش‌گونه دارد.

در اوستا بارها تکرار و توصیه شده است که گات‌ها را با آواز بخوانند، زمزمه خواندن آهسته در نظر زردشتیان اهمیت ویژه‌ای دارد و در اوستا نیز به آن اشاره شده است؛ و می‌ گویند : هر گاه کسی گات‌ها را با آواز نخواند و یا مانع شود کسی به آواز بخواند، مرتکب گناه بزرگی شده است.

این بود که زردشتیان یا آریایی‌ها، دعاهای خود را که موزون و آهنگین بود می‌سرودند و عقیده داشتند اگر چنین باشد تاثیر آنها به مراتب بیشتر می‌شود.
سروش که در اوستا به صورت سروشه از آن یاد شده و در زبان پهلوی به شکل سروش در آمده است‌نام فرشته ای بوده که در آیین زردشت پایگاه بس والایی داشته است و روز هفدهم هر ماه را منسوب به او می‌دانسته‌اند که در آن روز به نیایشگاه‌ها می‌رفته و دعا می‌خوانده‌اند.

 

دوره‌ی هخامنشی

پیش از دوره‌ی هخامنشی از سرزمین ایلام(شوش) می‌گوییم: سرزمین ایلام را اگر نتوان خاستگاه یا پایگاه موسیقی ایران دانست ، بدون تردید می‌ توان آن رایکی از نخستین و مهم‌ترین کانون های این هنر زیبا و والا در ایران[وجهان] به شمار آورد.

ایلامی‌ ها سرزمین وسیعی را که شامل بخش عظیمی‌ از خوزستان، لرستان و  سرزمین کوهستانی بختیاری می‌شد، داشتند و شاهنشاهی نیرومندی را تشکیل داده بودند که مرکزش شوش بود.
از مسایلی که می‌ توان در سرزمین ایلام اشاره کرد، اجرای موسیقی در معبد شوش است. می‌توان احتمال داد گونه‌ا‌ی موسیقی مذهبی و شاید نظیر نقاره‌زنی و همراه با نیایش بوده است.
از موسیقی  سازی یا همنوازی ایلام  نگاره جالب توجهی در حجاری بر جسته‌ی « کول فرعون » یا  « فرح » وجود دارد که پیشوایان مذهبی را در حال تقدیم قربانی نشان می دهد و سه موسیقی دان « ایلامی‌ » نیز در این مراسم شرکت و همکاری دارند یکی ظاهرا دف می‌ زند و دو نفر دیگر چنگ ( ون) می‌ نوازند؛ چنگی که از آن به عنوان ون یاد شده همان سازی است که در نگاره‌ی زیبا و حجاری طاق‌بستان کرمانشاه، از میراثهای هنری گرانبهای دوران ساسانی، دیده می‌شود.

وجه تسمیه‌ی آن به «ون» مربوط به ساختنش با چوب درخت زبان گنجشک می‌شده است که در زبان پهلوی ون یا وون می‌گفته‌اند.

سند دیگر برای اثبات اصالت و دیرینگی موسیقی ایران و پایگاه والای ایلام ، تندیسی است سفالین که در موزه لوور پاریس نگاهداری می‌ شود و نوازنده‌ی ایلامی‌ نیمه‌برهنه‌ای را سرگرم نواختن تنبور دسته بلندی نشان می‌دهد که ظاهرا متعلق به هزاره‌ی دوم یا اول پیش از میلاد است.

و حال دوره‌ی هخامنشی با آن که اطلاعات و مدارک از روزگاران گذشته باقی مانده در حدی نیست که بتواند سیمای راستین هنر و موسیقی را در دوره‌ی هخامنشی ترسیم کند ولی شواهد، دلالت بر شکوفایی موسیقی در آن ایام دارد.

یکی از مورخان یونان باستان در کتاب «خصایل کوروش» می‌گوید کوروش هنگام جنگ با آشور سرودی را آغاز کرد که سپاهیان به پیروی از او می‌خواندند ، و نیز می‌گوید: سپاهیان ایران با شنیدن رمز جنگ که فرمان حرکت بود نخست سرود خواندند و سپس رییسان قبایل با گام‌های منظم و با قدمهای استوار می‌رفتند .

یکی از جالب ترین آثار بازمانده از آن دوره ، کرنای فلزی بلند و بزرگی است که اکنون در موزه‌ی تخت‌جمشید فارس نگاهداری می‌ شود و می‌ تواند نمودار عظمت ایران و گسترش موسیقی رزمی‌ در آن روزگاران باشد.
از ساز های متداول در این دوره می‌ توان تبیر یا تبیره را که نوعی طبل بوده است، نام برد.

در موزه‌ی ایران باستان تهران نمونه‌هایی شبیه سنج نگاهداری می‌شود که ظاهرا در مراسم مذهبی مورد استفاده قرار می‌گرفته است و روی یکی از آنها نگاره‌ی انار (نماد آناهیتا ) و چهار گاو نر (نماد می‌ترا ) وجود دارد.

 

دوره‌ی پارتی (اشکانی)

از نمونه‌های جالب توجه وباقی مانده از هنر آنان، ساتگین شاخی مزینی است بازیافته در نسا، که ظاهرا به سده‌ی دوم میلادی تعلق دارد و نقش هنرمندانه‌ی مردی را که در حال بردن گوسفندی است همراه با دو نوازنده‌ی نشان می‌دهد.

یکی از این دو هنرمند، سازی شبیه لیر در دست دارد و دیگری به نواختن سازی بادی که گویا دو نای باشد مشغول است.

 


ساتگینی مزین از دوره‌ی پارتی

 

دوره‌ی پارسی یا ساسانی

دوره‌ی پارسی یا ساسانی را می‌ توان دوران شکوفایی موسیقی در عهد باستان تاریخ ایران [وجهان] به شمار آورد.

در این دوره دو اثر هنری شهرت زیادی دارد یکی قدح لعابدار رنگین با نگاره‌ی بهرام گور و آزاده ، کار ری، از آثار سده‌ی هفتم میلادی؛ و دیگری نظیر آن با نقاشی از سدة ششم ، کار کاشان.

در این زمان بود که مزدک مدعی آیینی شد با بنیان موسیقی ، یعنی خدای یگانه را به صورت سلطانی تصور می‌کرد که بر تختی در آسمان‌ها قرار دارد و در برابرش چهار نیروی مدبر جهان به شکل چهار فرمان‌بر ایستاده‌اند که یکی از آنها نماد موسیقی است.

یادگار با ارزشی که از دوران ساسانی و گویا خسرو پرویز به جای مانده ، دو منظره‌ی شکارگاه حجاری شده در صخره‌های تاق بستان کرمانشاه است.
دو منظره، یکی منظره‌ای از شکارگراز است  ودیگری شکار گوزن؛ مشاهده می‌شود که عده‌ای نوازنده برای سرگرم کردن شهریار ساسانی مشغول نوازندگی هستند.
در شکارگاه گراز وحشی، شهریار ساسانی در روزق سلطنتی ایستاده است و کمان کشیده در دست، در حال تیرندازی است و موسیقی دانان در سه قایق ساده‌تر و کوچک‌تر نشسته اند، در صورتی که شکارگاه گوزن ، هنرمندان در سکویی مشرف به شکارگاه قرار دارند تا بتوانند از حمله و آسیب احتمالی جانوران مصون بمانند.
در بین سازهای تاق بستان، نوعی چنگ است، سازهای بادی و کوبشی که به نوبه‌ی خود قابل توجه هستند، از جمله گونه‌ای قره‌نی و شاید نای باشد ، دیگر سازی است دهنی.
در بین سازها نمونه‌هایی از سازهای رزمی‌ نیز دیده می‌شود که به عنوان مثال می‌توان به نوعی طبل بزرگ و رویین نای که در شاهنامه‌ی فردوسی نیز یاد شده است، اشاره داشت.
نوعی طبل کمربندی نیز دیده می‌ شود که آن را به کمر می‌ بستند و می‌نواختند.
این طبل به احتمال زیاد باید همان تبیر یا تبیرهای باشد که فردوسی در شاهنامه نام برده است.
ساز دیگر دوره‌ی ساسانی تمبور است.
از سازهای دیگر دوره‌ی ساسانی، خورازک، نوعی ساز کوبشی و شبیه ضرب یا دف بوده است که در حجاری شکارگاه تاق بستان عده‌ای از موسیقی دانان در دست گرفته‌اند.
مشتک: ظاهرا نوعی ساز بادی‌یا ارغنون دهنی است که از چندین نای یا لوله های کوتاه و بلند به هم پیوسته ، در محفظه‌ای چهار گوشی تشکیل می‌یافته و به علت شباهت به مشت نیمه گشاده‌ی انسان یا در مشت گرفتن و جا شدنش در نوازندگی ، بدان مشتک گفته‌اند.
چمبر یا چنبر: نوعی دایره است.
ساز های دیگری هم در دوره ساسانی وجود داشته است مانند: شیشک ، کاپیک یا کپیک ، شمشیر و…

در شماره‌ی بعد به دوران اسلامی‌ و موسیقی آن دوران می‌پردازیم .