زیست بوم

بغض فرو خورده در‌ گلو - اسدالله افلاكي

برگفته از همشهری آنلاین

روزهای پایانی سال بود و کارهای ناتمامی که باید تمامش می‌کردم. در این گیرودار، گروه دانش و اقتصاد شبکه یک نشستی گذاشته بود به قصد بررسی مجموعه مستندهای گنجینه تتیس؛ مستندی که در 13‌قسمت با محوریت محیط‌زیست و توسعه پایدار روی آنتن رفته بود.

 اعتراف می‌کنم توفیق دیدن همه این قسمت‌ها را نداشتم اما دیدن بخش‌هایی از آن، به دلم نشسته بود. از این رو، به‌رغم همه گرفتاری‌ها تصمیم گرفتم هر جوری شده خودم را به این نشست برسانم. دم در ورودی صدا‌وسیما، وقتی نگهبان گفت که آفیش نشده‌ام و باید منتظر بمانم متوجه شدم که ورود به مجموعه تلویزیون چه تشریفاتی دارد. برخلاف تصورم از خبرنگاران خبری نبود؛ جلسه‌ای بود صمیمی و گپ‌وگفتی در باره مشکلات مستندسازی محیط‌زیست. مدیر گروه دانش و اقتصاد شبکه اول بود و مدیر روابط عمومی شبکه ‌ و کارگردان مجموعه تتیس. حین گفت‌وگو، مستندساز مشکلاتی را مطرح کرد که با مشکلات محیط‌زیست رابطه‌ای تنگاتنگ داشت.

دیدم محیط‌زیست حتی در سیما هم مظلوم و مهجور است این بود که گزارش ذیل نوشته شد به قصد آنکه صدای مستندسازی را که بارها، مشکلات مستندسازی را فریاد زده و به جایی نرسیده بود به گوش صدرنشینان سیما برسانم تا مگر فرجی شود در انعکاس مسائل زیست‌محیطی از طریق این رسانه اثر گذار. در این میان آنچه دلگرمم می‌کند صحبت‌های دوستی است که می‌گفت مهندس ضرغامی حتی نامه یک روستایی را که از برنامه‌ای انتقاد کرده بود با دقت خوانده و به مسئولان پایین دست ارجاع داده است. براین اساس می‌توان گفت این گزارش یک مخاطب دارد و آن کسی نیست جز آقای ضرغامی رئیس محترم صدا‌وسیما.

مستند‌سازی‌ مشکلات خاص خودش را دارد اما مشکلات ساخت مستندهای محیط‌زیست
دو چندان است زیرا هنوز محیط‌زیست در کشور ما در جایگاه خودش قرار ندارد و اغلب مردم و حتی برخی مسئولان هم برای محیط‌زیست اولویتی قائل نیستند. به همین دلیل است که در اجرای طرح‌های عمرانی همواره طبیعت قربانی می‌شود. ساخت کنارگذر انزلی، ساخت جاده در پارک گلستان و طرح احداث جاده در جنگل ابر نمونه‌هایی از تخریب محیط‌زیست ناشی از این رویکرد است؛ رویکردی که خاص یک ارگان و نهاد نیست و حتی بر بخش‌هایی از صدا‌وسیما هم حاکم است، تنگناهای مستند‌سازی‌ برای محیط‌زیست هم ریشه در همین نگاه و رویکرد دارد.

اما پیش از پرداختن به مشکلات مستند‌سازی‌ محیط‌زیست، چگونگی ساخت مجموعه تتیس از زبان محمود نواب مطلق، مدیر گروه دانش و اقتصاد شبکه یک سیما بازگو می‌شود. وی می‌گوید: «در مستند تتیس، صرفا مجموعه تصاویر زیبا مورد نظر نبود بلکه بایک هدف از پیش تعیین شده تلاش شد با نگاهی واکاوانه به مسائل زیست‌محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پرداخته شود.»

نواب مطلق یکی دیگر از ویژگی‌های مثبت مجموعه تتیس را پیش نیامدن اشکال فنی در پخش مجموعه عنوان می‌کند و می‌گوید: «‌این مجموعه نکات مثبت دیگری هم دارد. در همایشی که در پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد به این مجموعه به چشم یک مجموعه آکادمیک نگاه شد. تا آنجا که قرار شد دانشگاه‌ها زمینه همکاری اساتیدشان را با صداو سیما برای تولید برنامه‌های مشابه فراهم آورند با این رویکرد که این همکاری رتبه‌ای برای اساتید محسوب شود. اینها می‌تواند الگویی باشد برای تولید مجموعه‌هایی از این دست.»

مدیر گروه دانش و اقتصاد شبکه یک سیما یاد‌آور می‌شود: «‌مجموعه تتیس تأثیر مثبتی بر عملکرد دستگاه‌های مختلف در حفاظت از محیط‌زیست برجای گذاشته است. این هدفی بود که ما در ساخت این مجموعه دنبال می‌کردیم و گمان می‌کنم تا اندازه‌ای هم به این هدف دست‌یافته‌ایم. به عبارت دیگر، ما کوشیده‌ایم چشمی برای مسئولان باشیم تا در تصمیم‌گیری‌هایشان مراقب باشند. ما سعی کرده‌ایم دوربین را به جایی ببریم که تصمیم‌سازان نتوانند تصمیمی بگیرند که منجر به تخریب طبیعت بشود.»

وی معتقد است:«اگر رسانه‌ها فرهنگسازی نکنند دولت در اقداماتش چندان توفیقی به دست نخواهد آورد. براین اساس ضروری است تعاملی سازنده و خوب میان رسانه و دولت و دستگاه‌های اجرایی وجود داشته باشد تا در توسعه پایدار تسریع شود.»

نگاه مثبت این مدیر سیما، سبب می‌شود تا انتقاد یکی از مدیران سازمان محیط‌زیست را مبنی بر بی‌مهری برخی مسئولان سیما برای پخش مستندی که با هزینه سنگینی ساخته شده بود، مطرح کنم. آن مدیر سازمان محیط‌زیست می‌گفت به یکی از شبکه‌های سیما مراجعه کرده و خواسته بود مستندی را که با صرف هزینه نسبتا بالایی ساخته شده بود پخش کند اما مسئول ذی‌ربط، پخش مستند را منوط به پرداخت مبلغ بالایی از سوی سازمان محیط‌زیست کرده بود.

نواب مطلق در واکنش به این موضوع تأکید کرد: «در برنامه‌های دانش و اقتصاد، روزانه به‌طور متوسط 30 دقیقه زمان برای پخش برنامه‌های مشارکتی درنظر گرفته شده که طی آن، مستندهایی که از سوی نهادهای ذی‌ربط تهیه شده قابل پخش است و از این نظر جای هیچ نگرانی وجود ندارد چون هم امور عمومی ما هماهنگ است و هم ظرفیت 30‌دقیقه پخش برنامه وجود دارد.»

نواب مطلق همچنین گفت: «تلاش ما استفاده از همه ظرفیت‌ها برای تبدیل کردن محیط‌زیست به دغدغه مسئولان و ارتقای فرهنگ عمومی در این زمینه است.» در عین حال یادآور شد: «تبدیل کردن محیط‌زیست به دغدغه مسئولان ارشد راهی جز ارتقای فرهنگ عمومی مردم ندارد. باید به جایی برسیم که دیگر کسی به‌خودش اجازه ندهد محیط‌زیست را تخریب کند. تا همین امروز هم دراین زمینه گام‌های مؤثری برداشته شده است.»

از نگاه مستندساز

اما بخش جالب قضیه وقتی بود که سعید نبی، کارگردان مستند تالاب انزلی و تهیه‌کننده مجموعه مستند تتیس زبان به سخن گشود. «به‌رغم همه فشارها و نامهربانی‌هایی که در مملکت ما متوجه مولف است خوشحالم که مولف باقی مانده‌ام.»این نخستین جمله‌ای بود که این مستند ساز جوان بر زبان آورد. مقدمه‌ای کوتاه برای بیان حرف‌هایی مانده در گلو. حرف‌های بی‌مخاطب در سیما اکنون غلیان کرده بود: «آنچه می‌گویم در چارچوب و حوزه مستند در سیماست.

متأسفانه چند سالی است تلویزیون ما در این زمینه، خواسته و ناخواسته تبدیل به تلویزیونی ضربتی شده است که عمده برنامه‌ها و تصمیمات کلیدی‌اش در ساخت و ساختار تولیداتش اهداف مقطعی، کوتاه مدت و بعضا سیاسی را دنبال می‌کند. این شیوه کار ناشی از تغییرات مدیریتی برون سازمانی و به تبع آن تغییرات مدیران ارشد و رده‌پایین‌تر اما صاحب تصمیم درون سازمانی است در نتیجه بسیاری از این مدیران جدید یا ساختمان و ساختار مستند را نمی‌شناسند یا آن را قبول ندارند تا آنجا که مستند را حتی برای سیستم‌های دولتی مضر می‌دانند.

بارها اتفاق افتاده که من و فیلمسازان دیگر به واحد و گروه‌های برنامه ساز در حوزه مدیریت‌های درون سازمانی مراجعه کرده‌ایم اما با ضوابط و مقررات دست‌وپاگیری مواجه شده‌ایم که عملا ساخت طرح‌های ارائه شده را غیرممکن می‌سازد. جالب اینجاست این ضوابط آنقدرکلی و کلیشه‌ای است که امکان اعمال آن در بسیاری از مجموعه‌های تولیدی وجود ندارد در نتیجه در همان ابتدای کار و هنگام پر کردن فرم مربوط به طرح، تولید‌کننده در می‌یابد که در واقع بیهوده کاغذی را سیاه می‌کند.»

نبی در ادامه به نکته در خور توجه دیگری اشاره کرد: «به جرات می‌گویم بسیاری از مدیریت‌های پایه، فاقد برنامه‌های بلندمدت 4 یا5 ساله هستند. ضمن آنکه هیچ مدیری که حتی امروز بر مسند مدیریت می‌نشیند نمی‌داند فردا مدیر هست یا نه. اما مشکلات به این موارد ختم نمی‌شود. تخصص فیلمسازی‌ در حوزه‌های مدیریت گروه‌های سازمانی یا جایی ندارد یا بسیار کمرنگ است، تنها معدود مدیران بسیار موفق و ماندگار در یک پروسه چندین ساله در یک گروه برنامه‌سازی‌ سازمان یا آنهایی که با نگاهی باز دست به انتخاب مشاوران کاربلد در حوزه تولیدات سیما می‌زنند به این تخصص بها می‌دهند. این مشکلات و تغییرات مدیریتی از یک سو و اعمال نظرهای سلیقه‌ای از سوی دیگر، فیلمسازان را با سردرگمی بزرگی مواجه می‌سازد، این در حالی است که فیلمساز مشکلات خاص خودش را دارد و در قبال انبوهی از کارها و امور مالی متعهد است. البته بی‌انصافی است اگر نگویم گروه دانش و اقتصاد شبکه یک و گروه مستند شبکه چهار سیما از این مقوله مستثناست.»

این مستند ساز جوان ادامه می‌دهد: برای من به‌عنوان کسی که 10 سال برای مستند در سیما زحمت کشیده، افتخار بین‌المللی آورده، خون دل خورده و با سیلی صورتش را برای حفظ آبروی خود و مستند سیما سرخ نگه داشته جای سؤال است که چرا تلویزیون ما امروز شده است همه‌اش سریال، تله فیلم و برنامه‌های داستانی. البته در کنار سریال‌ها و تله‌فیلم‌های جورواجور، انگشت شمار مستند خوب و حرفه‌ای هم نمایش داده می‌شود بگذریم که این مستند‌ها، به‌رغم یکی بودن عوامل حرفه‌ای تولیدی با دستمزدهای بسیار پایین‌تر از آنچه به تله فیلم‌ها و آثار داستانی اختصاص داده می‌شود ساخته و نمایش داده می‌شود. این درحالی است که اغلب این آثار مستند نیز از آنجایی که به‌صورت غیرحرفه‌ای تولید و پخش می‌شوند اثر‌گذار نبوده و خیلی زود محو می‌شوند چرا که هدف نهایی تولید کمی بوده و پر کردن آنتن.»

تبعیض‌های فلج‌کننده

نبی می‌گوید:«تبعیض میان آثار داستانی و مستند در سیما و به طور کلی رسانه‌های ایران غوغا می‌کند؛ این تبعیض ریشه در عدم‌آگاهی و شناخت آثار داستانی و مستند دارد. این باور من نیست در روزنامه‌ها خوانده‌ام، حتی ریاست محترم صدا‌وسیما هم در یک برنامه خبری که از سیما پخش شده تصریح کرد که 60‌درصد از مخاطبان فرهیخته سیما کاسته شده است. چرا؟ به‌عنوان یک مستند ساز معتقدم حداقل پاسخ این پرسش را در آثار مستند داخلی باید در نبود متخصص در زمینه مدیریت بررسی طرح، تحقیق، برآورد تحقیق، برآورد پیش‌تولید، برآورد تولید، نظارت بر امر تولید، برآورد و نظارت بر پس از تولید و از همه مهم‌تر ایجاد جبهه همه جانبه برای پخش و تبلیغ اثر و سپس عرضه آن در سایر مجامع علمی جست‌وجوکرد. کمبود و نبود تجهیزات به روز تصویر‌برداری، صدابرداری و صدا‌سازی‌ برای تولید آثار کیفی و هم سطح با استانداردهای خارجی از دیگر عواملی است که باعث ریزش مخاطب در بخش مستند شده است. به این عوامل باید بی‌عدالتی‌های نظام پرداختی را هم اضافه کرد.‌»

این مستند ساز تأکید می‌کند: «در حال حاضر نظام پرداختی برای آثار کیفی و حرفه‌ای و استاندارد مستند در سیما به گواه اسناد متأسفانه به هیچ‌وجه معقولانه و منطقی نیست. آنچه اکنون برای یک مستند پرداخت می‌شود منصفانه نیست، از دستمزد عوامل حرفه‌ای گرفته تا کل بودجه تولید یک مجموعه حرفه‌ای مستند. این شیوه پرداخت طی 30‌سال در سیستم تولید مستند شبکه‌ها و براساس قواعد سنتی خاص شکل گرفته است. براساس این قواعد سنتی و نگاه حاکم بر نظام پرداخت، مهم نیست که برای مصور کردن کیفی جنگل‌ها، کویر، تالاب‌ها، دریاها و کوه‌ها، مستندساز چه اندازه زمان صرف می‌کند، برای ثبت طبیعت و تصویربرداری از حیات وحش چه روزها و چه ماه‌هایی انتظار می‌کشد. سقف‌ها مشخص است و غیرقابل تغییر. این است که مستند‌سازی‌ مهجور شده است.»

یک بام و دو هوا

نبی می‌افزاید:«امروزه عرصه بر تحقیق و تولید حرفه‌ای آثار مستند بسیار تنگ است. دستمزد‌های کارگردانی، نویسندگی، تصویربرداری، صدابرداری، تدوین و... حتی تعداد روزهایی که برای ساخت یک اثر محیط‌زیستی درنظر گرفته می‌شود غیرمعقول است درحالی‌که در تمام دنیا زمان تولید و ساخت یک مستند زیست‌محیطی قواعد ثابتی دارد.

آیا انصاف است که دستمزد کارگردانی - عزیزان و بزرگان سینمای مستند هم بر این مسئله صحه می‌گذارند - که برای یک فیلم 30‌دقیقه‌ای یکسال و نیم زمان صرف کرده 2میلیون تومان باشد. آیا برای کارگردانی که ناگزیر است برای ساخت یک فیلم 5 ماه تحقیق کند، 10‌روز صرف بازبینی محل کند چنین دستمزدی مناسب است؟ رویارویی با خطرات و نبود امنیت جانی، سردی و گرمی هوا، دوری از زن و فرزند و نداشتن بیمه در این میان چه می‌شود؟ آیا این موارد نباید در محاسبات جایی داشته باشد؟ آیا ساخت یک مستند با آثار داستانی را با هم مقایسه می‌کنید؟ یک مستند ساز با توجه به نظام پرداختی حاکم بر سیما، حداکثر سقف پرداختش برای تصویربردارش به‌طور میانگین روزانه 80هزار تومان و برای صدابردارش روزانه 50هزار تومان است؛ درحالی‌که کارگردانان در ژانر داستانی برای یک قسمت 30‌دقیقه‌ای 20 تا 30‌میلیون تومان دستمزد می‌گیرند.

دستمزد کارگردان تله‌فیلم که حداکثر از زمان نوشتن فیلمنامه تا انتهای تدوین آن 2‌ماه درگیر است دارای برآورد 16‌میلیون تومانی مکتوب و ثبت شده در شورای برآورد است، حال آنکه همان تصویربرداری که در کار داستانی 9‌تا‌11‌میلیون تومان برای حداکثر 20 تا 30‌روز کار تعریف شده و میزانسن دار دریافت می‌کند برای کار مستند با التماس تهیه‌کننده - به دلایل پایین بودن سقف دستمزدی که برای مستند تعیین می‌شود- رقمی معادل 20‌درصد برآورد کار داستانی دریافت می‌کند. آیا این عدالت است؟».

وی ادامه می‌دهد: « برای ساخت یک فیلم مستند، خیلی خوب هم که برآورد شود 7 الی 8‌میلیون و برای یک مجموعه 13‌قسمتی مستند که نیاز به تولید در سراسر کشور دارد نهایتا110‌میلیون تومان برای 2‌تا 3 سال برآورد هزینه می‌شود، در صورتی که این رقم یک سوم ساخت یک اپیزود 30‌دقیقه‌ای داستانی از یک سریال تلویزیونی است؛ سریال‌هایی که دستمزد ساخت آنها از یک میلیارد تا 4‌الی 5 میلیارد است، اینکه تا چه اندازه با اقبال عمومی مواجه می‌شود مقوله‌ای است که باید مردم و کارشناسان در این زمینه نظر بدهند. با این همه تفاوت، آیا برای تصویر‌برداران، صدابرداران، تدوین‌گران، نویسندگان و سایر عواملی که در تله فیلم‌ها و سریال‌ها که در ازای کار معمول و تعریف شده دستمزدهای بالا و هر روز بالاتر دریافت می‌کنند رغبتی باقی می‌ماند تا با دستمزد کمتر تن به کار سخت مستندسازی بدهند.»

اما تبعیض‌ها به اینجا ختم نمی‌شود: «آنتنی که به سریال می‌دهند ( زمان پخش ) تبلیغاتی که برای آن می‌کنند بهترین است. برای سریال روابط عمومی می‌گذارند، حتی پول می‌دهند تا تبلیغ کنند. اینها به یک روند تبدیل شده است اما هیچ‌یک از این امکانات برای مستند وجود ندارد. »