یادمان

نگهداری مرجع باستان‌شناسی کشور در کانتینر

برگرفته از روزنامه آرمان، دوشنبه 29 آبان 1391، صفحه 7

کاظم برآبادی

اسباب کشی گاه با شکستن و دور ریختن بعضی از اشیای باارزش خانه همراه است، اما همه امیدوارند حالا که اسباب کشی سازمان میراث فرهنگی به پایان رسیده و در حال بازگشت به تهران هستند در این میان، کتابخانه باستان‌شناسی جزو «شکستنی»های این اسباب کشی نبوده باشد. البته اگر بالاخره مشخص شود که کتاب‌های این کتابخانه بزرگ و منحصربه‌فرد در کجا و به چه شکل نگهداری می‌شود شاید بتوان امیدوار بود که کتاب‌ها روزی به مکان اصلی‌شان در ساختمان سازمان میراث فرهنگی در خیابان آزادی تهران بازگردند و غائله‌ای را به پایان برسانند که این روزها همه به دنبال پایانش هستند به جز مسئولان سازمان میراث فرهنگی که روزی با اجبار این اسباب کشی را بر قدیمی‌ترین گنجینه کتب باستان‌شناسی کشور تحمیل کردند. مسئولان تنها به این گفته بسنده کرده‌اند که کتاب‌ها در کانتینری محبوس هستند.

کجا؟ شیراز!

روایت است که در پژوهشکده باستان‌شناسی، دکتر آذرنوش، رئیس وقت پژوهشکده باستان‌شناسی از همه درخواست کرده بود که وقتی به ملاقاتش می‌روند کتابی بیاورند و نتیجه آن شد که یکی از بزرگ‌ترین کتابخانه‌های تخصصی باستان‌شناسی کشور به ثمره دیدارها و ملاقات‌ها و وقت‌های مطالعه و پژوهش در همین پژوهشکده پا به عرصه کاغذی کتاب‌ها گذاشت تا جایی که آن را یکی از بزرگ‌ترین کتابخانه‌های مرجع کشور می‌دانستند. در کنار این کتابخانه، کتابخانه مرکزی سازمان میراث فرهنگی هم یکی دیگر از مکان‌هایی بود که مراجع خطی و تایپی باستان‌شناسی کشور را می‌شد در آن‌ها پیدا کرد. داستان این کتابخانه‌ها تا دو سال پیش بر همین قرار بود، کتابخانه‌ای پر بها برای آن‌ها که می‌خواستند از پیشینه کشوری بدانند به این کتابخانه مراجعه می‌کردند. کامیار عبدی از باستان‌شناسان و مدرسان دانشگاه، ارتباطش با کتابخانه پژوهشکده باستان‌شناسی را این طور به آرمان شرح می‌دهد: «من هم در آن سال‌ها به پژوهشکده باستان‌شناسی می‌رفتم و اتفاقا در طول این رفت و آمدها 2000 جلد کتاب هم به این کتابخانه اهدا کرده بودم اما امروز که از وضعیت آن مخزن بزرگ کتاب و اسناد و نسخه‌های خطی اطلاعی در دست نیست.» این باستان‌شناس نخست به داستان اسباب‌کشی سازمان میراث فرهنگی اشاره می‌کند و می‌گوید: «یک روز صبح زود مسئولان با چند ماشین آمده بودند و به کارمندان سازمان اعلام کرده بودند که برای رفتن به شیراز آماده شوید و کمی بعد کتاب‌های این کتابخانه مهم را ریختند توی کارتن و سوار ماشین کردند، کجا؟ شیراز!»

عجله در کار بود!

او می‌گوید که این کتاب‌ها بدون هیچ‌گونه ملاحظه لازم و حتی به صورت بسته‌بندی نشده، تنها در کارتن‌ها قرار گرفته است تا هرچه زودتر به شیراز منتقل شود. از میان کارمندانی که ساختمان ارگ را به مقصد شیراز ترک کردند بسیاری بدون بردن نام با رسانه‌ها گفت‌وگو کرده‌اند و از شرایط بد این مهاجرت گفته‌اند، عکس‌ها و خبرهای زیادی از عدم سکونت مناسب این افراد در شیراز منتشر شده و در نتیجه می‌توان پیش‌بینی کرد که بازگشت از این سفر اجباری چقدر آن‌ها را خوشحال کرده باشد اما یکی از این کارمندان که طبق معمول نباید از نامش در رسانه‌ها سخنی به میان بیاید به آرمان می‌گوید که «بسیاری از همکاران ما در جریان این سفر بیشتر از این که نگران خود و خانواده‌شان باشند، نگران دارایی‌های این سازمان بودند که در حقیقت سازمان امانت‌دار آن‌ها بود.» او می‌گوید که «در طول مدت زمانی که موضوع سفر مطرح شد، بحث انتقال کتاب‌ها، اسناد و نسخه‌های خطی یکی از مهم‌ترین دغدغه افراد فنی بخش‌های مختلف بود اما در نهایت استانداردهای لازم در این زمینه انجام نشد چرا که باید به سرعت این جا به جایی اتفاق می‌افتاد.»

خسارت میلیاردی این جابه‌جایی

دو سال قبل سازمان میراث فرهنگی، نخستین سازمانی بود که دعوت احمدی‌نژاد مبنی بر خروج دستگاه‌های دولتی از تهران را لبیک گفت و با وجود همه انتقادها از سوی متخصصان و دلسوزان میراث فرهنگی راهی جاده‌ای شد که به سمت شیراز می‌رفت. کامیار عبدی این اسباب‌کشی را دارای پیامدهایی می‌داند که خسارت وارد شدن به این کتابخانه تنها بخشی از آن است: «واقعا موضوع انتقال سازمان به شیراز چقدر خسارت در پی داشت؟ خودشان می‌گویند 7 میلیارد تومان! راننده یک اداره وقتی که با ماشینش تصادف می‌کند، خسارت ماشین را از حقوقش کم می‌کنند، چه کسی یا چه نهادی، این 7 میلیارد تومان خسارت را از سازمان پس می‌گیرد؟ تازه صحبت‌ها بر سر این است که خسارت‌ها تا 20 میلیارد تومان هم بوده!» و بعد ادامه می‌دهد: «آیا بعضی از این خسارت‌ها قابل جبران است؟ خانواده‌هایی که بر سر موضوع انتقال محل کار همسر به شیراز، از هم پاشیده نشدند، چه خانواده‌هایی که با مشکلات مختلف روبه رو نشدند و حالا هم موضوع کتابخانه پژوهشکده باستان‌شناسی که اصلا معلوم نیست در کدام کانتینر و در کجا نگهداری می‌شود، شیراز یا مرودشت؟» او به ماجرای تلخ موزه ملی ایران و خانم آزاده اردکانی اشاره می‌کند: «شاید بعدها همان ماجرایی را که به خانم اردکانی نسبت دادند را به مسئولان این کتابخانه هم نسبت دهند. در آن ماجرا هم جابه جایی آثار و اشیای ثبت نشده و گم شدن آن‌ها باعث شد که هم بخشی از تاریخ کشور از میان برود و هم اتهام‌پراکنی زیاد شود و اتفاقی که برای آن همه یادگار و کتاب و نسخه خطی موجود در این کتابخانه هم خواهد افتاد چیزی جز این نیست!» این اظهارنظر اما تنها محدود به کامیار عبدی باستان‌شناس نمی‌شود. احمد محیط‌طباطبایی، رئیس ایکوم هم با ابراز نگرانی از سرانجام کتابخانه باستان‌شناسی به خبرگزاری میراث فرهنگی می‌گوید که «انتقال کتابخانه از نقطه‌ای به نقطه دیگر به نفع هیچ کتابخانه‌ای نیست و این کتابخانه در فرآیند انتقال نمی‌تواند، از آسیب‌های جدی در امان بماند.» به گفته او، 20 سال طول کشیده که این کتابخانه توانسته، نظم و انسجام پیدا کند و با پیوستن مرکز اسناد به دارایی‌های آن، بسیاری از بزرگان همچون ایرج باقری، نیز کتابخانه شخصی خود را به این کتابخانه واگذار کردند و بسیاری از گزارش‌های باستان‌شناسان بعد از کاوش به آنجا ارایه می‌شد و در اختیار دانشجویان و علاقه‌مندان قرار می‌گرفت. او با تاسف از جمع شدن کتابخانه تنها اظهار امیدواری می‌کند که نه تمام کتابخانه بلکه «هسته اصلی کتابخانه» سالم مانده باشد و «اگر به تهران بیاید»، به جایگاه اصلی‌اش، یعنی کتابخانه ملی قدیم که در خیابان سی تیر منتقل شود.


نگهداری از کتاب‌ها در کانتینر

اما نگرانی درباره دارایی‌های این کتابخانه یک بعد دیگر هم دارد و آن نگرانی از شرایطی است که فعلا کتاب‌ها و اسناد و نسخه‌های خطی کتابخانه را در آن نگه می‌دارند. کامیار عبدی معتقد است که این کتاب‌ها در کانتینر نگهداری می‌شوند و تا زمانی که به تهران بازنگشته و در مکان مناسبی قرار نگیرند خطر نم‌زدگی به خاطر بارش باران و برف بر سر کانتینر وجود دارد. اما در حالی که این باستان‌شناس با ترس و اضطراب از «احتمال خیس شدن کتاب‌ها» اظهار نگرانی می‌کند، رئیس کتابخانه میراث فرهنگی در شیراز نیز به خبرگزاری میراث فرهنگی می‌گوید:«تنها موردی که از کتابخانه مرکزی دچار مشکل شده شاید کتاب‌های باستان‌شناسی است. این کتاب‌ها به مرودشت منتقل شده بود به ساختمان‌هایی که سقف نداشته، هنگام نقل و انتقال هم گویا باران و برف گرفته است. اما تنها ممکن است این کتاب‌ها نم کشیده باشند وگرنه بلای دیگری به سرشان نیامده است.» عدم نگرانی اسماعیلی از نم‌زدگی کتاب‌های این کتابخانه در حالی است که بزرگ‌ترین مرجع باستان‌شناسی کشور محل جمع‌آوری بزرگ‌ترین و مهم‌ترین اسناد و گزارش‌های باستان‌شناسی بوده که نه تنها دیگر تکرار شدنی نیستند بلکه هر گونه آسیب مختصری می‌تواند آن‌ها را برای همیشه از امکان استفاده محققان محروم کند. کامیار عبدی در واکنش به این موضوع می‌گوید:«چرا؟! چرا باید این کتابخانه چنین هزینه گزافی را تحمل یک جابه‌جایی ساده‌انگارانه را بدهد؟» و سپس نگرانی خود را در زمینه باقی ماندن این کتاب‌ها در شیراز با اعلام خبر واگذاری این کتاب‌ها به دانشگاه شیراز کامل می‌کند. اما اسماعیلی، رئیس کتابخانه میراث فرهنگی در شیرازدر گفت‌وگویی با خبرگزاری میراث فرهنگی این طور پاسخ او را داده است: «من هیچ گاه نگفتم که کتابخانه را به دانشگاه شیراز می‌دهم. اگر تمام کتاب‌های این کتابخانه پاره شوند، من این کار را نمی‌کنم. دانشگاه شیراز بخش‌های مختلف و کتاب‌های مختلف دارد، من هیچ‌گاه کتابخانه بزرگی همچون کتابخانه میراث فرهنگی را به این دانشگاه نمی‌دهم.» با این همه او هم که حالا که بسیار از کارمندان مهاجرت داده شده (!) به شیراز به تهران بازگشته‌اند مسئول این کتاب‌ها شده است هیچ تاریخی درباره زمان بازگشت این گنجینه باستان‌شناسی به تهران اعلام نمی‌کند و تنها به این دو جمله اکتفا می‌کند، اولا این که «کتاب‌ها در کانتینر نگهداری می‌شوند» و بعد این که «هرگاه به من مکانی دادند، من این کتابخانه را به تهران می‌آورم.»

خسارت فسخ قرارداد برعهده کیست؟

110 سال، یعنی یک قرن به اضافه یک دهه و این مدت زمانی است که بزرگمردان و زنان باستان‌شناسی کشور صرف پرورش دادن نهال کوچکی کرده‌اند که امروز بر آن نام کتابخانه پِژوهشکده باستان‌شناسی می‌گذارند و این زمانی نیست که یک در سال پایانی یک دولت چهارساله بشود با آن شوخی در حد نم کشیدن کتاب‌ها کرد! هر بنگاهی بالای سرش تابلویی نصب کرده و روی آن نوشته، «در صورت فسخ قرارداد، کمیسیون و خسارت فسخ قرارداد از طرف فسخ کننده گرفته خواهد شد» حالا که سازمان میراث فرهنگی بعد از دو سال از روزی که موضوع اسباب‌کشی خود را از ساختمان ارگ به شیراز آغاز کرده به تهران برگشته کاش نهادهایی بودند که از مدیران این سازمان می‌خواستند نه تنها اموالی که در جریان این جابه‌جایی در کانتینرهایی بی‌نام و نشان پراکنده شده‌اند درست مانند روز اول به جای خود بازگردانده شوند و بلکه خسارت این فسخ قرارداد را هم از جیب خود بپردازند!