سیوند

بیانیۀ شمارۀ 4 سازمان‌های مردم‌نهاد در مخالفت با آبگیری سد سیوند

 

به‌نام خداوند جان و خرد

پروردگار بپایاد این سرزمین را از دروغ، از خشک‌سالی و از سپاه دشمن

پیش از ورود به بحث لازم است باری دیگر یادآور شویم: پرونده‌ی سد سیوند پرونده‌ای است ملی، و کاملا فنی و فرهنگی. سوءاستفاده‌ی سیاسی از آن، موضوع اصلی را لوث می‌کند. خوشبختانه تا امروز گفت‌وگو میان موافقان و مخالفان آبگیری سد سیوند در فضایی آزاد در درون کشور برقرار بوده است و امید می‌رود تا در چهارچوب نهادهای رسمی موجود، نتیجه‌ی مطلوب گرفته شود.

1. توسعه امری است لازم و مورد تأیید همه‌ی ایرانیان • به‌ویژه ایران‌دوستان -، اما همان‌گونه که کارشناسان امر اذعان دارند هر توسعه‌ای الزاما به پیشرفت منتهی نمی‌شود (مانند طرح‌های عمرانی چندی که با وجود آسیب زدن به محیط زیست و میراث فرهنگی، پس از مدتی متوقف شده و هیچگاه فایدتی از آنها نصیب مردم نشده است) بلکه توسعه باید پایدار باشد. آیا سد سیوند دارای این ویژگی‌ها هست؟ آیا آنچه به‌دست می‌آوریم به‌نسبت آنچه از دست می‌دهیم اگر ارزنده‌تر نباشد، دست‌کم یکسان است؟ پس نگاهی دوباره به این سد می‌افکنیم:
عنوان شده است که، گزارش توجیهی سد سیوند که در اوایل دهه‌ی هفتاد برای گرفتن ردیف بودجه به مجلس شورای اسلامی ارایه شده است از آن زیر نام سد تأخیری نام برده شده که بودجه‌ای 8 میلیاردی را در بر می‌گرفته است. حال که پرونده‌ی ساخت این سد به پرونده‌ای ملی بدل شده، لازم است که این سوابق از بایگانی‌ها بیرون آورده و به این پرسش پاسخ داده شود که در صورت درستی این موضوع، چگونه است که این سد به سدی مخزنی تبدیل شده و هزینه‌ای نزدیک به ده برابر را به بیت‌المال تحمیل کرده است؟ موضوع دیگر، عنوان شدن گاه به‌گاه این نکته از سوی مدیران درگیر در ساخت سد سیوند است که طرح ساخت این سد متعلق به پیش از انقلاب است. هرچند ما بر این باوریم که ریشه داشتن چنین طرحی در رژیم پیشین به خودی‌خود دلیلی بر درست بودن آن نیست ولی تا آنجا که ما پژوهیدیم در آن زمان مطالعاتی جهت ساخت سدی در منطقه‌ی دشت بال سیوند انجام گرفته بود که هیچ‌گونه مشکل و تحدیدی برای آثار باستانی منطقه‌ی پاسارگاد وجود نداشته است. حتی در آن هنگام با توجه به این‌که احتمال آب‌گرفتگی روستای سیوند وجود داشته به اهالی این منطقه اعلام شده بود که روستا را تخلیه کنند و برخی از آنها به شیراز و مرودشت کوچ کردند که با توجه به پیروزی انقلاب این طرح ناتمام ماند. غرض از طرح این موضوعات، تأکید بر این موضوع است که با توجه به بُعد ملی پرونده‌ی سد سیوند لازم است که وزارت محترم نیرو اطلاعات خود در این‌باره را در اختیار کارشناسان مستقل بگذارد و توضیح دهد ‌که چرا ساخت چنین سدی این مقدار زمان و هزینه برده است و این‌که گفته می‌شود مشکل آبرفتی بودن منطقه‌ای که سد در آن زده شده و قرار است دریاچه‌ی پشت سد در آنجا تشکیل شود هنوز رفع نشده و توافق کمیسیون فرهنگی مجلس و وزارت نیرو برای کاهش میزان آبگیری به این موضوع برمی‌گردد، تا چه حد صحیح است؟ در ضمن باز تأکید می‌کنیم که این سخن آن وزارت‌خانه مبنی بر آنکه سد سیوند از سال گذشته آماده‌ی بهره‌برداری بوده و برای کاوش‌های باستان‌شناسی آبگیری آن را به عقب انداختند قابل بحث به‌نظر می‌رسد چرا که در سیزدهم آبان‌ماه سال گذشته، گروهی از مهندسان سازمان نظام مهندسی ساختمان استان فارس از آن منطقه بازدید کردند و می‌توانند گواه باشند که ساخت بدنه‌ی سد آغاز نشده بود (عکس‌های آن موجود است). هم‌چنین این‌که وزارت نیرو مدعی است در این یک‌سال بارها زمان‌هایی را برای آغاز آبگیری اعلام کرده (اسفند 1384 و اردیبهشت، خرداد و شهریور 1385) • به‌قول برخی مسئولان، پنج بار - ولی هر بار باز ظاهرا به همان خاطر (دادن زمان به باستان‌شناسان)، آن را به تعویق انداخته‌اند هم سخنی کارشناسانه نیست، چرا که اگر فرض ناتمامی سد را به کناری نهیم، بنا به گفته‌ی کارشناسان، تنها هنگام آبگیری سد، از آذر‌ماه تا بهمن‌ماه و در زمان آخرین سیلاب‌های فصلی است و این به آن معناست که اگر در زمستان سال گذشته سد آبگیری نشده تا زمستان امسال نمی‌توانسته آبگیری شود. به هر رو این‌ها دغدغه‌هایی است که باید در فضایی کارشناسی از سوی نمایندگان سازمان‌های مردم‌نهاد پی‌گیری شود.
2. شنبه بیست‌وهشتم بهمن‌ماه شماری از کشاورزان روستای شوراب، از توابع شهرستان ارسنجان، با تجمع در برابر سازمان آب منطقه‌ای استان فارس در شهر شیراز خواستار آب‌گیری سد سیوند شدند. ما نه‌تنها بر این باوریم که باید دست این مردانِ راه آبادانی ایران را بوسید و یاریگرشان بود بلکه با شناختی که از رادمردی کورش بزرگ • از لابه‌لای تاریخ‌های بازمانده که بر دست دوستان و دشمنان نوشته شده و کتاب‌های آسمانی که او را مسیح یهودیان و ذوالقرنین مسلمانان ‌نامیده‌اند - سراغ داریم بر این گمانیم که خود او نیز پس از آگاهی از معضل کم‌آبی دهستان‌های خبریز و شوراب بی‌هیچ تردیدی رای به آبگیری سد می‌داد، اما پرسش‌هایی چند در این ‌جا مطرح است:
در بخش‌هایی از سرزمین ایران • همانند منطقه‌ی احداث سد سیوند - که به‌خاطر وضعیت اقلیمی، میزان تبخیر و هدررفت آب بسیار بالاست، ساختن سد باید آخرین راه‌حل باشد. به گفته‌ی کارشناسان کشاورزی منطقه، راهکارهای مختلفی برای تأمین و ذخیره‌ی آب وجود دارد از جمله طرح‌های آبخوانداری و آبخیزداری که موجب نفوذ بیشتر آب و تغذیه‌ی سفره آب‌های زیرزمینی می‌شود و به‌جای ساخت سد می‌شد از طرح‌های مذکور استفاده نمود. از سوی دیگر مقرر است 4500 هکتار از زمین‌های شهرستان پاسارگاد و بخشی از منطقه‌ی خفرک از آب سیوند استفاده نمایند و در صورت مازاد بودن آب، - در صورتی که مشکل اختلاف سطح میان جایی که سد زده شده و زمین‌های ارسنجان که در سطح بالاتری قرار دارند با صرف هزینه‌ی هنگفت دیگری رفع شود - منطقه‌ی ارسنجان نیز بهره‌مند گردد، از این‌رو قاعدتاً کشاورزان منطقه نباید چندان امیدی به این آب داشته باشند، کما این‌که از نظر تاریخی هم منطقه‌ی ارسنجان فاقد حق‌آبه از این آب بوده‌ است. از سویی دیگر نباید فراموش شود که توسعه‌ی کشاورزی • که فی‌نفسه امری است مقدس • اگر بی‌رویه‌ باشد باعث نابودی منابع آب • که در سرزمینی چون ایران بسیار مهم است • می‌شود. آیا منطقه‌ای که نام آن «شوراب» است می‌تواند جایی مناسب برای کشاورزی تلقی شود؟ یا این‌که بهتر است متولیان امر برای توسعه‌، مزیت‌ نسبی آن منطقه را در نظر بگیرند. علاوه بر این‌، باید یادآور شد که تأثیر منفی آبگیری سد سیوند بر روی رود كُر و دریاچه‌های طشک و بختگان به ضرر مردم همان مناطق تمام خواهد شد.
3. چهارشنبه هجدهم بهمن‌ماه گروهی از دوستداران میراث فرهنگی، با هماهنگی‌ای محدود و به‌طور خودجوش نخست روبه‌روی وزارت نیرو و سپس روبه‌روی سازمان میراث فرهنگی در اعتراض به آبگیری سد سیوند تجمع کردند. از جمله قول‌هایی که مدیر روابط عمومی سازمان به آنها داد پذیرش برپایی مناظره‌ای کارشناسی با حضور نمایندگان تشکل‌های مردمی - در یک ماه بعد - بود، و دیگر این‌که در طی دو هفته‌ی آینده گزارش‌های کامل کاوش‌های منطقه‌ی تنگ بلاغی بر روی تارنمای (وب‌سایت) آن سازمان قرار گیرد، کاری که تاکنون انجام نشده است. یک هفته بعد از آن تاریخ، به دعوت چند انجمن غیردولتی استان فارس و گروهی از بختیاری‌ها تجمعی با همان هدف در جلو مجلس شورای اسلامی برگزار شد. خواست آنها چنین بود که: «با تشکیل کمیته‌ای مستقل، مرکب از کارشناسان پیشنهادی انجمن‌های مردمی، هم بحث ”در خطر بودن میراث فرهنگی و سرمایه‌های طبیعی (زیست محیطی)“ و هم بحث ”غیرکارشناسی بودن این سد (از مکان‌یابی و ساخت تا دلایل طولانی شدن و هزینه‌بر بودن)“ مورد بررسی دقیق قرار گیرد، تا آن‌گاه با آگاهی کامل نسبت به حل این معضل اقدام شود... واضح است که تا آن هنگام باید هرگونه احتمال وقوع آبگیری منتفی گردد. هم‌چنین حق پی‌گیری حقوقی و قضایی این پرونده‌ی ملی از سوی نهادهای مدنی محفوظ خواهد بود». بر همین اساس امیررضا خادم، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس که در میان تجمع‌کنندگان حاضر شده بود این قول را داد تا شرایط را برای گفت‌وگوی نمایندگان سازمان‌های مردم‌نهاد با مسئولان سازمان میراث فرهنگی آماده کند که به قول خویش عمل کرد و شایسته‌ی سپاس‌گزاری است. وی قراری را برای روز سه‌شنبه، یکم اسفندماه در کمیسیون فرهنگی با مدیران سازمان هماهنگ کرد ولی متأسفانه هنوز سازمان میراث فرهنگی از انتشار گزارش‌های کامل کاوش‌های تنگ بلاغی خودداری کرده است که آگاهی از مفاد آن گزارش‌ها یاریگر نمایندگان سازمان‌های مردمی خواهد بود، پس آن نشست به تعویق افتاد. به هر رو تلاش‌های انجام گرفته از سوی سازمان میراث فرهنگی در این مدت را باید ارج نهاد (دکتر موسوی، معاون پژوهشی سازمان در مناظره‌ی خود در روز دوشنبه سی‌ام بهمن که از رادیو سراسری پخش شد به کارشناسانی اشاره کرد که بر روی رطوبت در منطقه کار می‌کنند) و پایگاه اطلاع‌رسانی که امیدوار است آن سازمان از شرایط پیش‌آمده برای بهبود فعالیت‌های خود بهره ببرد، اعتراض به یونسکو را تا برگزاری مناظره‌ای کارشناسی در نیمه‌ی اسفندماه که در آن نمایندگان وزارت نیرو، سازمان میراث فرهنگی، نمایندگان تشکل‌های مردمی و رسانه‌ها حضور داشته باشند به تعویق می‌اندازد. تا آن هنگام انتظار می‌رود سازمان میراث فرهنگی گزارش‌های یادشده را عرضه‌ی عمومی کند و جای قدردانی دارد اگر با هماهنگی نمایندگان سازمان‌های مردم‌نهاد یکی از تالارهایش را به این امر اختصاص دهد. 

«پایگاه اطلاع‌رسانی برای نجات یادمان‌های باستانی» به نمایندگی سازمان‌های مردم‌نهاد زیر:
1- کانون گسترش فرهنگ ایران بزرگ (اصفهان)، 2- مؤسسه‌ی مهرآیین (رامهرمز)، 3- انجمن افراز (تهران)، 4- جمعیت سپندارمدان (تهران)، 5- کانون پرستوهای آزاد (تهران)، 6- مؤسسه‌ی توفا (شوشتر)، 7- کانون جوانان پارس (شیراز)، 8- انجمن فرپاد (شیراز)، 9- انجمن کهن‌دژ (همدان)، 10- انجمن اهورامنش (مرودشت)، 11- کانون آریا (دانشگاه علوم پزشکی تهران)، 12- کانون ایران‌شناسی پاسارگاد (دانشگاه تهران)، 13- انجمن علمی باستان‌شناسی (دانشگاه تهران)، 14- انجمن یادگار نیاکان‌ ما (تهران)، 15- انجمن پژواک نو (تهران)، 16- جمعیت حامیان زمین (تهران)، 17- کانون خورشید (تهران)، 18- خانه‌ی باد و باران (همدان)، 19- جمعیت طبیعت‌یاران (اصفهان)، 20- انجمن مثنوی‌پژوهان (اصفهان)، 21- انجمن وحدت جوانان ایران‌زمین (اصفهان)، 22- کانون پارس‌فرهنگ (الیگودرز)، 23- جمعیت طلایه‌داران اندیشه‌های نو (فریمان)، 24- موسسه‌ی زیست‌محیطی سبزاندیشان (اراک)، 25- انجمن شهداد (اراک)، 26- کانون عرشیان (اراک)، 27- جمعیت آریایی‌ها (مرودشت)، 28- کانون بارگاه مهر (اصفهان)، 29- کانون ایران‌شناسی دانشگاه علم‌ و صنعت (تهران)، 30- انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریشا (ایذه)، 31- جمعیت جوانان عصر سبز (یزد)، 32- جمعیت یادگار یزد (یزد)، 33- انجمن دوستداران میراث فرهنگی افراز (تهران)، 34- انجمن طلایه‌داران فرهنگ (اصفهان)، 35- انجمن دوستداران میراث فرهنگی تیران و کرون (اصفهان)، 36- انجمن دوستداران‌ میراث ‌فرهنگی شوش، 37- انجمن اندیشه‌ی جوان (اصفهان)، 38- مؤسسه‌ی نویدآوران طراوت (اصفهان)، 39- کانون آینده‌نگری ایران (اهواز)، 40- مؤسسه‌ی علمی • فرهنگی آینده‌نگر (اهواز)، 41- انجمن حمایت از حیوانات (اصفهان)، 42- جمعیت گردشگران آریاووش (اصفهان)، 43- کانون توتم اندیشه (اصفهان)، 44- انجمن دوستداران میراث فرهنگی امرداد (اصفهان)، 45- انجمن اسپارترا (اصفهان)، 46- کانون ایران‌شناسی و گردشگری آریانا (اصفهان)، 47- خانه‌ی فرآوران ایران (تهران)، 48- انجمن میراث‌بانان زنده‌رود (اصفهان)، 49- انجمن هتل‌داران و گردشگران جوان (اصفهان)، 50- مؤسسه‌ی اصفهان‌پژوهان (اصفهان)، 51- انجمن ارتباط سبز (اصفهان)، 52- انجمن دوستداران یادمان‌های باستانی آریابوم (تهران)، 53- انجمن دوستداران یادگارهای تاریخی ایزیرتو (بوکان)، 54- انجمن ژیار (کرمانشاه)، 55- کانون مهر کرمانشاه، 56- خانه‌ی دوستی ایرانیان (کرمانشاه)، 57- انجمن نگاه تازه (کرمانشاه)، 58- انجمن که‌ژوان (سنندج)، 59- جمعیت زنان مبارزه با آلودگی‌های محیط زیست (شاخه‌ی اصفهان)، 60- انجمن عیلام‌شناسی ایران (تهران)، 61- مؤسسه‌ی دانادلان جنوب (شوشتر)، 62- انجمن امید (کرمانشاه)، 63- انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری کرمانشاه، 64- خانه‌ی سازمان‌های غیردولتی استان کرمانشاه، 65- کانون میراث سپیدان (کرمانشاه)، 66- جمعیت افرای سبز (کرمانشاه)، 67- انجمن بهارستان (کرمانشاه)، 68- جمعیت بصیرت (کرمانشاه)، 69- کانون اهورا (کرمانشاه)، 70- انجمن اسپادانا (تهران)، 71- متخصصان علوم زمین (همدان)، 72- انجمن علمی- دانشجویی جغرافیای سیاسی (دانشگاه تربیت مدرس)، 73- انجمن علمی دانشکده‌ی علوم انسانی (دانشگاه تربیت مدرس)،  74- انجمن علمی باستان‌شناسی (دانشگاه تربیت مدرس)، 75- مؤسسه‌ی فرهنگ امروز گلستان (گرگان)، 76- کانون دانشگران فردا (گرگان)، 77- خانه‌ی مأوای جوان (گرگان)، 78- مؤسسه‌ی کندوکاو (تهران)، 79- کانون گلستان نوین (گرگان)، 80- کانون پاسارگاد (گرگان).